سینمای مستند سیاسی ۲: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
== ص ۱۳۴== | == ص ۱۳۴== | ||
− | علی رغم همه این ها فیلم را به جشنواره های سینمائی اروپا خواستند که این استقبال برای یک فیلم مستند بیسابقه بود. در بعضی از کشورهای اروپائی که موازنه های سیاسی ویژه ئی با آن چه در شیلی می گذشت، مانند، فرانسه و ایتالیا یا اسپانیا و حتی پرتقال، کوجود بود، نمایش فیلم تاثیر فراوانی داشت. به طور کلی فیلم های مختلف براساس محتوائی که ارائه می دهند، بازتاب های متفاوتی دارند. یک فیلم بر اسا سطح به خصوص آگاهی طبقاتی موجود پذیرفته می شود یا نمی شود. مثلا در اسپانیا واکنش به این فیلم و هر کادر آن به قدری شدید بود که اگر به آنجا می رفتید آن واکنش را تقریبا به عنوان نوعی از خود بیگانه سازی می دیدید. وقتی که دیدم پنج هزار تماشاگر با احترامی باورنکردنی و تقریبا مذهبی به تماشای فیلم نشسته اند، همان احساسی به من دست داد که هنگام دیدن فیلمی از سانتیاگو آلوترز{{نشان| | + | علی رغم همه این ها فیلم را به جشنواره های سینمائی اروپا خواستند که این استقبال برای یک فیلم مستند بیسابقه بود. در بعضی از کشورهای اروپائی که موازنه های سیاسی ویژه ئی با آن چه در شیلی می گذشت، مانند، فرانسه و ایتالیا یا اسپانیا و حتی پرتقال، کوجود بود، نمایش فیلم تاثیر فراوانی داشت. به طور کلی فیلم های مختلف براساس محتوائی که ارائه می دهند، بازتاب های متفاوتی دارند. یک فیلم بر اسا سطح به خصوص آگاهی طبقاتی موجود پذیرفته می شود یا نمی شود. مثلا در اسپانیا واکنش به این فیلم و هر کادر آن به قدری شدید بود که اگر به آنجا می رفتید آن واکنش را تقریبا به عنوان نوعی از خود بیگانه سازی می دیدید. وقتی که دیدم پنج هزار تماشاگر با احترامی باورنکردنی و تقریبا مذهبی به تماشای فیلم نشسته اند، همان احساسی به من دست داد که هنگام دیدن فیلمی از سانتیاگو آلوترز{{نشان|۴}} در شیلی داشتم، می دانید اصلا خوبی و بدی فیلم مطرح نبود این مهم بود که ما در دوره بسیار سختی از مبارزات طبقاتی زندگی می کردیم که ما را وادار می کرد به آن چه سخت بر پرده سینما در جریان بود پاسخ دهیم. |
+ | |||
+ | {{گلوله}} '''واکنش مردم در فرانسه به این فیلم چه بود؟''' | ||
− | |||
{{گلوله}} در فرانسه فیلم یشتر در سطح توده مردم به نمایش درآمد، ولی روشنفکران که معمولا جزو بینندگان این گونه فیلم ها هستند بسیار بی علاقه اند. آن ها عادت دارند که آن چه فیلم می بینند مورد انتقاد قرار قرار داده آن را در بوته تجزیه و تحلیل روشنفکرانه سختی قرار می دهند. ولی بسیاری از منتقدان دست چپی فرانسوی پس از دیدن قسمت دوم فیلم سخت به تعجب افتادند. مثلا مارسل مارتن پنج بار این فیلم را دید. چیزی به من نگفت ولی وقتی از سینما بیرون می آمد ه من لبخند زد. لوئی مارکول چهار بار فیلم را دید. آن ها فهمیدند که این اثر فیلمی به مفهوم سنتی نیست زیرا هیچ گونه ساخت داستانی، تقطه اوج و نتیجه گیری ندارد و از تراکم اطلاعات برخوردار است که در کم تر اثر مستندی دیده شده است. ولی سایر منتقدان که عادت داشتند نوعی نقد نویسی آسان و فرمولی انجام دهند کاملا فلج شده بودند. به طور کلی نظرات شان در مورد فیلم ناقص بود. این قضیه تا حدی به نومیدی نیروهای انقلابی فرانسه بستگی دارد. حیات بیشتر گروه های دست چپی از میان رفته، مرام ضد شوروی آن ها، نداشتن نمونه های انقلابی، و شکست آن ها در همکاری نکردن واقعی با جوانان در یک جنبش مبارز، خود موجب بیعلاقگی روزافزون مردم شده است. روشی که مردم در فرانسه در مورد درک | {{گلوله}} در فرانسه فیلم یشتر در سطح توده مردم به نمایش درآمد، ولی روشنفکران که معمولا جزو بینندگان این گونه فیلم ها هستند بسیار بی علاقه اند. آن ها عادت دارند که آن چه فیلم می بینند مورد انتقاد قرار قرار داده آن را در بوته تجزیه و تحلیل روشنفکرانه سختی قرار می دهند. ولی بسیاری از منتقدان دست چپی فرانسوی پس از دیدن قسمت دوم فیلم سخت به تعجب افتادند. مثلا مارسل مارتن پنج بار این فیلم را دید. چیزی به من نگفت ولی وقتی از سینما بیرون می آمد ه من لبخند زد. لوئی مارکول چهار بار فیلم را دید. آن ها فهمیدند که این اثر فیلمی به مفهوم سنتی نیست زیرا هیچ گونه ساخت داستانی، تقطه اوج و نتیجه گیری ندارد و از تراکم اطلاعات برخوردار است که در کم تر اثر مستندی دیده شده است. ولی سایر منتقدان که عادت داشتند نوعی نقد نویسی آسان و فرمولی انجام دهند کاملا فلج شده بودند. به طور کلی نظرات شان در مورد فیلم ناقص بود. این قضیه تا حدی به نومیدی نیروهای انقلابی فرانسه بستگی دارد. حیات بیشتر گروه های دست چپی از میان رفته، مرام ضد شوروی آن ها، نداشتن نمونه های انقلابی، و شکست آن ها در همکاری نکردن واقعی با جوانان در یک جنبش مبارز، خود موجب بیعلاقگی روزافزون مردم شده است. روشی که مردم در فرانسه در مورد درک | ||
نسخهٔ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۳۰
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
ص ۱۳۴
علی رغم همه این ها فیلم را به جشنواره های سینمائی اروپا خواستند که این استقبال برای یک فیلم مستند بیسابقه بود. در بعضی از کشورهای اروپائی که موازنه های سیاسی ویژه ئی با آن چه در شیلی می گذشت، مانند، فرانسه و ایتالیا یا اسپانیا و حتی پرتقال، کوجود بود، نمایش فیلم تاثیر فراوانی داشت. به طور کلی فیلم های مختلف براساس محتوائی که ارائه می دهند، بازتاب های متفاوتی دارند. یک فیلم بر اسا سطح به خصوص آگاهی طبقاتی موجود پذیرفته می شود یا نمی شود. مثلا در اسپانیا واکنش به این فیلم و هر کادر آن به قدری شدید بود که اگر به آنجا می رفتید آن واکنش را تقریبا به عنوان نوعی از خود بیگانه سازی می دیدید. وقتی که دیدم پنج هزار تماشاگر با احترامی باورنکردنی و تقریبا مذهبی به تماشای فیلم نشسته اند، همان احساسی به من دست داد که هنگام دیدن فیلمی از سانتیاگو آلوترز[۱] در شیلی داشتم، می دانید اصلا خوبی و بدی فیلم مطرح نبود این مهم بود که ما در دوره بسیار سختی از مبارزات طبقاتی زندگی می کردیم که ما را وادار می کرد به آن چه سخت بر پرده سینما در جریان بود پاسخ دهیم.
• واکنش مردم در فرانسه به این فیلم چه بود؟
• در فرانسه فیلم یشتر در سطح توده مردم به نمایش درآمد، ولی روشنفکران که معمولا جزو بینندگان این گونه فیلم ها هستند بسیار بی علاقه اند. آن ها عادت دارند که آن چه فیلم می بینند مورد انتقاد قرار قرار داده آن را در بوته تجزیه و تحلیل روشنفکرانه سختی قرار می دهند. ولی بسیاری از منتقدان دست چپی فرانسوی پس از دیدن قسمت دوم فیلم سخت به تعجب افتادند. مثلا مارسل مارتن پنج بار این فیلم را دید. چیزی به من نگفت ولی وقتی از سینما بیرون می آمد ه من لبخند زد. لوئی مارکول چهار بار فیلم را دید. آن ها فهمیدند که این اثر فیلمی به مفهوم سنتی نیست زیرا هیچ گونه ساخت داستانی، تقطه اوج و نتیجه گیری ندارد و از تراکم اطلاعات برخوردار است که در کم تر اثر مستندی دیده شده است. ولی سایر منتقدان که عادت داشتند نوعی نقد نویسی آسان و فرمولی انجام دهند کاملا فلج شده بودند. به طور کلی نظرات شان در مورد فیلم ناقص بود. این قضیه تا حدی به نومیدی نیروهای انقلابی فرانسه بستگی دارد. حیات بیشتر گروه های دست چپی از میان رفته، مرام ضد شوروی آن ها، نداشتن نمونه های انقلابی، و شکست آن ها در همکاری نکردن واقعی با جوانان در یک جنبش مبارز، خود موجب بیعلاقگی روزافزون مردم شده است. روشی که مردم در فرانسه در مورد درک
یادداشتها
- ^ . نگاه کنید به مطلب «شکنجه و کشتار فیلمسازان در آمریکای لاتین» در شمارهٔ ۱۷ کتاب جمعه.
- ^ . کارلوس سائو را، یکی از فیلمسازان بزرگ و اندیشمند اسپانیائی است که آخرین اثرش به نام Raise Ravens برندهٔ جایزهٔ ویژهٔ هیآت داوران جشنواره سینمائی کان در سال ۱۹۷۶ شد.
- ^ . آلفردو گوئهوارا، یکی از سینماگران سازمان سینمایی کوبا از زمان پیدایش این مؤسسه در سال ۱۹۶۹ است. او اخیراً بهَنوان معاون فرهنگی انجام وظیفه میکند. «سول یلین» رئیس توسعه و روابط بینالمللی و نیروی عظیم رهبری در همین سازمان بود. او در فوریه سال ۱۹۷۷ بر اثر حملهٔٔ قلبی در گذشت.
- ^ . سانتیاگو آلوارز، کارگردان مجموعهٔ فیلمهای «اخبار هفتگی آمریکای لاتین» از سازمان سینمائی کوبا است که به خاطر ساختن فیلمهای مستند تجربیش شهرت بینالمللی فراوانی کسب کرده است. در میان فیلمهای مشهوری که او ساخته میتوان از این فیلمها یاد کرد: «حالا» (۱۹۶۳)، دربارهٔ تبعیضات نژادی آمریکا و «هفتاد و نُه بهار هوشی مین» (۱۹۶۹) که ستایشی شاعرانه از رهبر ویتنام است.
- ^ . فیلم «قلبها و مغزها» به کارگردانی «پیتر دیویس» از آثار جدیدی است که دربارهٔ ویتنام ساختهاند. این فیلم مستند رنگی در یک بررسی دقیق و شتابزده وضعیت تاریخی ویتنام را نشان میدهد. این فیلم تا کنون دوبار در تلویزیون جمهوری اسلامی بهنمایش در آمده است.
- ^ . فیلم «مارپیچ» را «والری مایو» دستیار «کریس مارکر» در تدوین فیلم «نبرد ده میلیونی» و «آرمان ماتلار» و «میشل ماتلار» ساختهاند. دو نفر اخیر در بررسی امپریالیسم فرهنگی و رسانههای گروهی در جهان سوم نظریهپردازان معروف محسوب میشوند. این دو نفر قبل از آن که در اثر کودتا مجبور بهترک شیلی شوند بیش از ده سال در این کشور زندگی کرده و بهمطالعات با ارزش خود ادامه دادهاند. «کریس مارکر» نیز در ساختن فیلم «مارپیچ» با آنها همکاری داشته است.