سوگحماسه: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۴: سطر ۱۴:
 
::از قیامت عظمای عشق
 
::از قیامت عظمای عشق
  
چرخی زنیم در میدان از خون عاشقان رنگین تر
+
چرخی زنیم در میدانِ از خونِ عاشقان رنگین تر
  
 
گو باد
 
گو باد
  
::باد چله
+
::بادِ چله
  
:::به یغما برد
+
:::به یغما بَرَد
  
 
::::دستار‌و سر.
 
::::دستار‌و سر.
سطر ۲۹: سطر ۲۹:
 
:[ازعنایت دریای بیکران  
 
:[ازعنایت دریای بیکران  
  
:::::این طاقه ی تنیده زعرفان و خون و  
+
این طاقه ی تنیده زعرفان و خون و  
  
::::::بافته از جان]
+
{{چپ چین}}
 +
 
 +
بافته از جان]
 +
 
 +
{{پایان چپ چین}}
  
 
این موج  
 
این موج  
  
پیوسته می رود و می آید
+
پیوسته می رود و می آید؛
  
دریا به جاست
+
دریا به جاست،
  
 
دریای دل بریده ز جانان.
 
دریای دل بریده ز جانان.
سطر ۵۴: سطر ۵۸:
 
در امتداد عشق و کرامات
 
در امتداد عشق و کرامات
  
بر بال موج و معجزه رفتند
+
بر بال موج و معجزه رفتند،
  
 
و انان که برمدارِ آتش
 
و انان که برمدارِ آتش
سطر ۶۴: سطر ۶۸:
 
::::برافراشتند
 
::::برافراشتند
  
آنان همین تویی همین گرهِ مشتِ سرخ توست
+
آنان همین تویی، همین گرهِ مشتِ سرخ توست
  
 
آنان همین تویی
 
آنان همین تویی
  
::::همین گُلِ پرپر
+
::::همین گُلِ پرپر.
  
  
سطر ۸۷: سطر ۹۱:
 
:::خنجروار
 
:::خنجروار
  
::::درظهرِ عشق و جشن جنون
+
::::::درظهرِ عشق و جشن جنون
  
 
با چرخشی میانه یاران
 
با چرخشی میانه یاران
سطر ۹۵: سطر ۹۹:
 
::عاشقانه
 
::عاشقانه
  
:::درمیدان
+
::::درمیدان
  
 
درانتظارِ مرگ دگر.
 
درانتظارِ مرگ دگر.
سطر ۱۰۴: سطر ۱۰۸:
 
:::ازبرابر خورشید و
 
:::ازبرابر خورشید و
  
::::::ازمقابل من
+
{{چپ چین}}
 +
 
 +
ازمقابل من
 +
 
 +
{{پایان چپ چین}}
  
 
هرروز صبح می گذرد عاشق عهد کهن
 
هرروز صبح می گذرد عاشق عهد کهن
سطر ۱۲۹: سطر ۱۳۷:
 
وقتی که تکیه بر افق سبز می زدی
 
وقتی که تکیه بر افق سبز می زدی
  
وقتی که خنجرت گل نیلوفر بود
+
وقتی که خنجرت گل نیلوفر بود،
  
 
در چهارراه ظهر و مناجات
 
در چهارراه ظهر و مناجات
سطر ۱۳۵: سطر ۱۴۳:
 
درچهار راه عشق
 
درچهار راه عشق
  
:::گلی می شکفت
+
::::گلی می شکفت
  
 
از خونِ عاشقانِ جهان سرخ تر…
 
از خونِ عاشقانِ جهان سرخ تر…

نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۱۸

کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۷


آفاق پشت سر بگذاریم

تا بگذریم

ازقبله

از قیامت عظمای عشق

چرخی زنیم در میدانِ از خونِ عاشقان رنگین تر

گو باد

بادِ چله
به یغما بَرَد
دستار‌و سر.


این موج

[ازعنایت دریای بیکران

این طاقه ی تنیده زعرفان و خون و

بافته از جان]

این موج

پیوسته می رود و می آید؛

دریا به جاست،

دریای دل بریده ز جانان.

موجیم

کاسودگی… [۱]ایا ققنوسیم

از ما به جا بماند اگر خاکستر…


اما

آنان که پیش از این

در امتداد عشق و کرامات

بر بال موج و معجزه رفتند،

و انان که برمدارِ آتش

رقصی بلند

دیوانه وار
برافراشتند

آنان همین تویی، همین گرهِ مشتِ سرخ توست

آنان همین تویی

همین گُلِ پرپر.


آفاق پشت سر بگذاریم

اما

دیوانه تر بیا

از قبله

ازبلندی گرداب و خون

تا عاشقانه

رقصی کنیم

خنجروار
درظهرِ عشق و جشن جنون

با چرخشی میانه یاران

با مرگ

عاشقانه
درمیدان

درانتظارِ مرگ دگر.


با اسب سرخ

ازبرابر خورشید و

ازمقابل من

هرروز صبح می گذرد عاشق عهد کهن

نور از شمایلش به افق جاری ست

این کیست؟

دستش شفای عاجل دارد

شمشیرش از نیام

برق بلند ماه وستاره.

آری چنین که می گذرد

این تویی

وین اسب توست در قلمرو بادسحر.


اما

وقتی که تکیه بر افق سبز می زدی

وقتی که خنجرت گل نیلوفر بود،

در چهارراه ظهر و مناجات

درچهار راه عشق

گلی می شکفت

از خونِ عاشقانِ جهان سرخ تر…

علی باباچاهی

شهریور ۵۷

پاورقی

  1. ^  موجیم که آسودگی ما، عدم ماست.[حافظ]