جیجک علیشاه: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سطر ۶۷: | سطر ۶۷: | ||
===اشخاص این پرده=== | ===اشخاص این پرده=== | ||
− | بیگربیگی: حاکم شهر، با سرداری و کلاه تخممرغی و صدای کلفت و تکبیرآمیز. | + | '''بیگربیگی''': حاکم شهر، با سرداری و کلاه تخممرغی و صدای کلفت و تکبیرآمیز. |
− | حاجیعلی اصفهانی: تاجر، با عبا و عمامهٔ شیر و شکری و لهجهٔ اصفهانی. عارض است، مالش را در راه دزدها بردهاند. | + | '''حاجیعلی اصفهانی''': تاجر، با عبا و عمامهٔ شیر و شکری و لهجهٔ اصفهانی. عارض است، مالش را در راه دزدها بردهاند. |
− | یک زن: با چادر و چاقچور. عارض است. | + | '''یک زن''': با چادر و چاقچور. عارض است. |
− | یک دختر: بهسن هشت سالگی، دختر زن پیش. | + | '''یک دختر''': بهسن هشت سالگی، دختر زن پیش. |
− | فراشباشی: با لباس معمولی فراشی. | + | '''فراشباشی''': با لباس معمولی فراشی. |
− | چندین نفر عارض زن و مرد: با لباسهای مختلف و متداول. | + | '''چندین نفر عارض زن و مرد''': با لباسهای مختلف و متداول. |
===پرده بالا میرود=== | ===پرده بالا میرود=== | ||
+ | |||
+ | '''عارضها''' (باصدای بلند): - آی، بهفریاد ما برسید! آخ، چه کنیم؟ | ||
+ | |||
+ | '''فراشها''' (مردم را باترکه میزنند): - مردکه، خفهشو! چرا زور میدی؟... باجی، نفست بگیره! | ||
[[رده:کتاب جمعه ۳۴]] | [[رده:کتاب جمعه ۳۴]] |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۲۷
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
ذبیح بهروز:
جیجک علیشاه
- یا
- اوضاع سابق دربار ایران
- تجدید چاپ این اثر با اجازهٔ خانوادهٔ بهروز صورت گرفته است.
- تصاویر ضمیمه اثر روترو اشلیت است که برای شناخت تیپها و لباسهای آن دوره از هفتهنامهٔ ملانصرالدین نقل شده است.
پردهٔ اول
یک تالار که بهقدر یک زرع از زمین نمایشگاه بلندتر است
اشخاص این پرده
بیگربیگی: حاکم شهر، با سرداری و کلاه تخممرغی و صدای کلفت و تکبیرآمیز.
حاجیعلی اصفهانی: تاجر، با عبا و عمامهٔ شیر و شکری و لهجهٔ اصفهانی. عارض است، مالش را در راه دزدها بردهاند.
یک زن: با چادر و چاقچور. عارض است.
یک دختر: بهسن هشت سالگی، دختر زن پیش.
فراشباشی: با لباس معمولی فراشی.
چندین نفر عارض زن و مرد: با لباسهای مختلف و متداول.
پرده بالا میرود
عارضها (باصدای بلند): - آی، بهفریاد ما برسید! آخ، چه کنیم؟
فراشها (مردم را باترکه میزنند): - مردکه، خفهشو! چرا زور میدی؟... باجی، نفست بگیره!