شکنجه و کشتار فیلمسازان در امریکای لاتین: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
− | حدود سیزده سال پیش ظهور مکتبی نو و پر قدرت که آکنده از شور و شوق انقلابی بود سینمای امریکای لاتین را دگرگون کرد. «گلوبر روشا» که در جنبش «سینما نوو»ی برزیل فعالیت داشت. فیلمهائی چون '''آنتونیوداس مورتاس''' و '''خدای سیاه'''، '''شیطان سفید''' را ساخت. «فرناندو سولاناس» و «اکتاویو گتینو» که در جنبش آزادیخواهانه سینمای آرژانتین فعالیت داشتند آثاری چون ساعت '''کورهها''' را ساختند. «یورگ سان هینس» در کشور بولیوی فیلم '''خون کندور''' را ساخت که برنامههای عقیمسازی سرخپوستان بولیوی را توسط گروه صلح امریکا نشان میداد. در کوبا هم «توماس گویتزر آلیا» فیلم '''خاطرات توسعهنیافته''' و «اومبرتوسولاس» فیلم '''لوچیا''' را ساختند. از کشور شیلی نیز فیلم '''شغال ناهوالتورو''' اثر «میگوئی لیتین» عرضه شد. اکنون میبینیم که بهطور ناگهانی این جنبش عظیم از میان رفته است صحنهٔ سینمای امریکای لاتین بهاستثنای کوبا، بهصورت یک سرزمین ویران درآمده است. سینماهای ملی در سراسر دنیا بهدلائل مختلف و پیچیده جریانهای گذرا بوده بهاصطلاح میآیند و میروند ولی در مورد امریکای لاتین قضیه نسبتاً آشکارتر است. بسیاری از متعهدترین فیلمسازان یا در زنداناند یا در تبعید و یا مردهاند. در این کشورها همچنان که دستراستیها برای حفظ و بازسازی قدرت خود جنگیدهاند، دولتهای امپریالیستی حاکم نیز برای دستاندرکاران فرهنگ یعنی شعرا، خوانندگان، روزنامهنویسها و فیلمسازان محدودیتهائی قائل شدهاند. در امریکای لاتین فرهنگ نیز چون کارخانهها و یا خیابانها میدان جنگ و مبارزه است. تجربهٔ استعماری بهقربانیان خود فهمانده که فرهنگ وسیلهئی برای تسلط طبقاتی است. بر طبق نظر «آندره راسز»، فیلمساز جوان شیلیائی و منتقد سابق مجله سینمائی «شیلی هوی»: «دولت از هنرمندان بههمان شدتی متنفر است که از انقلابیون بیزار است زیرا دریافته که هر دو آنها یکساناند.» وضعیت فیلمسازان امریکای لاتین در کشور شیلی آشکارتر از هر کشور دیگری است. در اینجا جریان انقلابی پیشرفت بیشتری کرده واکنش علیه آن وحشیانهتر است. حملهٔ دولت نظامی را بهفیلمسازان باید بخشی از تلاش عظیمی دانست که هدفش تسخیر مجدد فرهنگ شیلیائی برای طبقهٔ متوسط است. هنگامی که در سال '''۱۹۷۰ آلنده''' بهریاست جمهوری شیلی برگزیده شد، رسانههای همگانی شیلی تصاویر و فرآوردههای فرهنگ استعماری غرب را از امریکا بهداخل کشور منتقل کردند. مجلهٔ | + | حدود سیزده سال پیش ظهور مکتبی نو و پر قدرت که آکنده از شور و شوق انقلابی بود سینمای امریکای لاتین را دگرگون کرد. «گلوبر روشا» که در جنبش «سینما نوو»ی برزیل فعالیت داشت. فیلمهائی چون '''آنتونیوداس مورتاس''' و '''خدای سیاه'''، '''شیطان سفید''' را ساخت. «فرناندو سولاناس» و «اکتاویو گتینو» که در جنبش آزادیخواهانه سینمای آرژانتین فعالیت داشتند آثاری چون ساعت '''کورهها''' را ساختند. «یورگ سان هینس» در کشور بولیوی فیلم '''خون کندور''' را ساخت که برنامههای عقیمسازی سرخپوستان بولیوی را توسط گروه صلح امریکا نشان میداد. در کوبا هم «توماس گویتزر آلیا» فیلم '''خاطرات توسعهنیافته''' و «اومبرتوسولاس» فیلم '''لوچیا''' را ساختند. از کشور شیلی نیز فیلم '''شغال ناهوالتورو''' اثر «میگوئی لیتین» عرضه شد. اکنون میبینیم که بهطور ناگهانی این جنبش عظیم از میان رفته است صحنهٔ سینمای امریکای لاتین بهاستثنای کوبا، بهصورت یک سرزمین ویران درآمده است. سینماهای ملی در سراسر دنیا بهدلائل مختلف و پیچیده جریانهای گذرا بوده بهاصطلاح میآیند و میروند ولی در مورد امریکای لاتین قضیه نسبتاً آشکارتر است. بسیاری از متعهدترین فیلمسازان یا در زنداناند یا در تبعید و یا مردهاند. در این کشورها همچنان که دستراستیها برای حفظ و بازسازی قدرت خود جنگیدهاند، دولتهای امپریالیستی حاکم نیز برای دستاندرکاران فرهنگ یعنی شعرا، خوانندگان، روزنامهنویسها و فیلمسازان محدودیتهائی قائل شدهاند. در امریکای لاتین فرهنگ نیز چون کارخانهها و یا خیابانها میدان جنگ و مبارزه است. تجربهٔ استعماری بهقربانیان خود فهمانده که فرهنگ وسیلهئی برای تسلط طبقاتی است. بر طبق نظر «آندره راسز»، فیلمساز جوان شیلیائی و منتقد سابق مجله سینمائی «شیلی هوی»: «دولت از هنرمندان بههمان شدتی متنفر است که از انقلابیون بیزار است زیرا دریافته که هر دو آنها یکساناند.» وضعیت فیلمسازان امریکای لاتین در کشور شیلی آشکارتر از هر کشور دیگری است. در اینجا جریان انقلابی پیشرفت بیشتری کرده واکنش علیه آن وحشیانهتر است. حملهٔ دولت نظامی را بهفیلمسازان باید بخشی از تلاش عظیمی دانست که هدفش تسخیر مجدد فرهنگ شیلیائی برای طبقهٔ متوسط است. هنگامی که در سال '''۱۹۷۰ آلنده''' بهریاست جمهوری شیلی برگزیده شد، رسانههای همگانی شیلی تصاویر و فرآوردههای فرهنگ استعماری غرب را از امریکا بهداخل کشور منتقل کردند. مجلهٔ '''تایم''' که طرفدار شیلی و آلنده هم نبود گزارش داد که «اِل مرکوریو» روزنامهٔ قدرتمند دستراستی شیلی کمک مالی سخاوتمندانهئی از سازمان «سیا» دریافت کرده است. بیش از نیمی از برنامههای مهمترین کانال تلویزیونی '''سانتیاگو''' شامل مجموعههای '''تسخیرناپذیران، اف.بی.آی، بالاتر از خطر''' و '''دیسنیلند''' صادره از امریکا بود. تا سال '''۱۹۷۲''' بیش از هشتاد درصد از فیلمهائی که بر پردهٔ سینماهای شیلی بهنمایش در میآمد سوغات هالیوود بهشمار میرفت. ادارهٔ اطلاعات امریکا نیز دانشجویان و روشنفکران را با جشنوارههای فیلمسازان پیشروِ امریکائی مانند «براکیج» و «وارهل» سرگرم و از مسیر اصلی منحرف میکرد. هنگامی که ایالات متحدهٔ امریکا «محاصرهٔ نامرئی»خود را بر دولت آلنده اعمال کرد فقط دو نوع کالا بهشیلی سرازیر میشد یکی اسلحه برای ارتش و دیگری کالاهای فرهنگی برای رسانههای همگانی شیلی. پس از آن که نیروهای انقلابی شیلی توانستند قدرتی بهدست آورند برای مقابله با فرهنگ مرسوم استعماری نوعی فرهنگ مردمی نیرومند، که از انقلاب کوبا الهام گرفته بود، بسیج کردند و با آن فرهنگ بهمبارزه پرداختند. نقاشیهای رنگین دیواری، آهنگهائی که توسط «ویکتورخارا» و «آنجل پارا» اجرا میشد، پوسترهای تبلیغاتی، مجلات داستانی مصور و مردمی، سیل عظیمی از کتابهای ارزان قیمت از چاپخانه ملی که بهتازگی ملی شده بود و بالاخره فیلمهای آگاهکنندهٔ ساخت وطن موجب شد که '''دانلدداک، الیوتنس''' و '''هاری کثیف'''. از کشور بیرون رانده شود. دولت آلنده فوراً اهمیت فیلم و سینما را تشخیص داد. شرکت دولتی «شیلی فیلمز» که در سال '''۱۹۴۱''' تأسیس شده بود دست از تقلید آثار رمانتیک هالیوودی کشیده بهساختن فیلمهای مستند و خبری و داستانی پرداخت که مراد از آن خدمت بهجریان دیگرگونی اجتماعی بود. «میگوئیل لیتین» که فیلم «شغال ناهوالتورو»ی او قبل از انتخاب آلنده بهریاست جمهوری ساخته شده بود بهسرپرستی صنعت سینمای شیلی برگزیده شد و یک فیلم داستانی شگفتانگیز بهنام '''سرزمین موعود''' ساخت که درست قبل از کودتا در کوبا تکمیل شد. |
− | |||
+ | «رائول روایز» بهساختن چهار یا پنج فیلم داستانی پرداخت ولی نیرو و هزینهٔ زیادی صرف ساختن فیلمهای مستند و خبری شد. فیلمهائی مانند '''نیم لیتر شیر''' (تغذیهٔ مردم فقیر) | ||
[[رده:کتاب جمعه ۱۷]] | [[رده:کتاب جمعه ۱۷]] |
نسخهٔ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۲۳
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
پیتر بیسکایند
حدود سیزده سال پیش ظهور مکتبی نو و پر قدرت که آکنده از شور و شوق انقلابی بود سینمای امریکای لاتین را دگرگون کرد. «گلوبر روشا» که در جنبش «سینما نوو»ی برزیل فعالیت داشت. فیلمهائی چون آنتونیوداس مورتاس و خدای سیاه، شیطان سفید را ساخت. «فرناندو سولاناس» و «اکتاویو گتینو» که در جنبش آزادیخواهانه سینمای آرژانتین فعالیت داشتند آثاری چون ساعت کورهها را ساختند. «یورگ سان هینس» در کشور بولیوی فیلم خون کندور را ساخت که برنامههای عقیمسازی سرخپوستان بولیوی را توسط گروه صلح امریکا نشان میداد. در کوبا هم «توماس گویتزر آلیا» فیلم خاطرات توسعهنیافته و «اومبرتوسولاس» فیلم لوچیا را ساختند. از کشور شیلی نیز فیلم شغال ناهوالتورو اثر «میگوئی لیتین» عرضه شد. اکنون میبینیم که بهطور ناگهانی این جنبش عظیم از میان رفته است صحنهٔ سینمای امریکای لاتین بهاستثنای کوبا، بهصورت یک سرزمین ویران درآمده است. سینماهای ملی در سراسر دنیا بهدلائل مختلف و پیچیده جریانهای گذرا بوده بهاصطلاح میآیند و میروند ولی در مورد امریکای لاتین قضیه نسبتاً آشکارتر است. بسیاری از متعهدترین فیلمسازان یا در زنداناند یا در تبعید و یا مردهاند. در این کشورها همچنان که دستراستیها برای حفظ و بازسازی قدرت خود جنگیدهاند، دولتهای امپریالیستی حاکم نیز برای دستاندرکاران فرهنگ یعنی شعرا، خوانندگان، روزنامهنویسها و فیلمسازان محدودیتهائی قائل شدهاند. در امریکای لاتین فرهنگ نیز چون کارخانهها و یا خیابانها میدان جنگ و مبارزه است. تجربهٔ استعماری بهقربانیان خود فهمانده که فرهنگ وسیلهئی برای تسلط طبقاتی است. بر طبق نظر «آندره راسز»، فیلمساز جوان شیلیائی و منتقد سابق مجله سینمائی «شیلی هوی»: «دولت از هنرمندان بههمان شدتی متنفر است که از انقلابیون بیزار است زیرا دریافته که هر دو آنها یکساناند.» وضعیت فیلمسازان امریکای لاتین در کشور شیلی آشکارتر از هر کشور دیگری است. در اینجا جریان انقلابی پیشرفت بیشتری کرده واکنش علیه آن وحشیانهتر است. حملهٔ دولت نظامی را بهفیلمسازان باید بخشی از تلاش عظیمی دانست که هدفش تسخیر مجدد فرهنگ شیلیائی برای طبقهٔ متوسط است. هنگامی که در سال ۱۹۷۰ آلنده بهریاست جمهوری شیلی برگزیده شد، رسانههای همگانی شیلی تصاویر و فرآوردههای فرهنگ استعماری غرب را از امریکا بهداخل کشور منتقل کردند. مجلهٔ تایم که طرفدار شیلی و آلنده هم نبود گزارش داد که «اِل مرکوریو» روزنامهٔ قدرتمند دستراستی شیلی کمک مالی سخاوتمندانهئی از سازمان «سیا» دریافت کرده است. بیش از نیمی از برنامههای مهمترین کانال تلویزیونی سانتیاگو شامل مجموعههای تسخیرناپذیران، اف.بی.آی، بالاتر از خطر و دیسنیلند صادره از امریکا بود. تا سال ۱۹۷۲ بیش از هشتاد درصد از فیلمهائی که بر پردهٔ سینماهای شیلی بهنمایش در میآمد سوغات هالیوود بهشمار میرفت. ادارهٔ اطلاعات امریکا نیز دانشجویان و روشنفکران را با جشنوارههای فیلمسازان پیشروِ امریکائی مانند «براکیج» و «وارهل» سرگرم و از مسیر اصلی منحرف میکرد. هنگامی که ایالات متحدهٔ امریکا «محاصرهٔ نامرئی»خود را بر دولت آلنده اعمال کرد فقط دو نوع کالا بهشیلی سرازیر میشد یکی اسلحه برای ارتش و دیگری کالاهای فرهنگی برای رسانههای همگانی شیلی. پس از آن که نیروهای انقلابی شیلی توانستند قدرتی بهدست آورند برای مقابله با فرهنگ مرسوم استعماری نوعی فرهنگ مردمی نیرومند، که از انقلاب کوبا الهام گرفته بود، بسیج کردند و با آن فرهنگ بهمبارزه پرداختند. نقاشیهای رنگین دیواری، آهنگهائی که توسط «ویکتورخارا» و «آنجل پارا» اجرا میشد، پوسترهای تبلیغاتی، مجلات داستانی مصور و مردمی، سیل عظیمی از کتابهای ارزان قیمت از چاپخانه ملی که بهتازگی ملی شده بود و بالاخره فیلمهای آگاهکنندهٔ ساخت وطن موجب شد که دانلدداک، الیوتنس و هاری کثیف. از کشور بیرون رانده شود. دولت آلنده فوراً اهمیت فیلم و سینما را تشخیص داد. شرکت دولتی «شیلی فیلمز» که در سال ۱۹۴۱ تأسیس شده بود دست از تقلید آثار رمانتیک هالیوودی کشیده بهساختن فیلمهای مستند و خبری و داستانی پرداخت که مراد از آن خدمت بهجریان دیگرگونی اجتماعی بود. «میگوئیل لیتین» که فیلم «شغال ناهوالتورو»ی او قبل از انتخاب آلنده بهریاست جمهوری ساخته شده بود بهسرپرستی صنعت سینمای شیلی برگزیده شد و یک فیلم داستانی شگفتانگیز بهنام سرزمین موعود ساخت که درست قبل از کودتا در کوبا تکمیل شد.
«رائول روایز» بهساختن چهار یا پنج فیلم داستانی پرداخت ولی نیرو و هزینهٔ زیادی صرف ساختن فیلمهای مستند و خبری شد. فیلمهائی مانند نیم لیتر شیر (تغذیهٔ مردم فقیر)