آزادی‌های سیاسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۶: سطر ۶:
 
{{در حال ویرایش}}
 
{{در حال ویرایش}}
  
::انقلاب اسلامی نیازمند گشترش آزادی‌هاست. اسلام یک نظام کامل است. نظامی‌است که توانائی حل مشکلات همه زمان‌ها را دارد. نظامی‌است که انسان را مسئول و بنابراین صاحب اختیار می‌شناسد. درمیان مکتب‌های الهی وغیرالهی، اسلام تنها نظامی‌است که آدمی را اسیر جبرها نمی‌سازد. انسان حاکم بر جبرهاست و می‌تواند خود را از قیدوبند آن‌ها آزاد سازد. در مقایسه با مارکسیسم، اسلام نظامی‌است
+
انقلاب اسلامی نیازمند گسترش آزادی‌هاست. اسلام یک نظام کامل است. نظامی‌است که توانائی حل مشکلات همه زمان‌ها را دارد. نظامی‌است که انسان را مسئول و بنابراین صاحب اختیار می‌شناسد. در میان مکتب‌های الهی و غیرالهی، اسلام تنها نظامی‌ است که آدمی را اسیر جبرها نمی‌سازد. انسان حاکم بر جبرهاست و می‌تواند خود را از قید و بند آن‌ها آزاد سازد. در مقایسه با مارکسیسم، اسلام نظامی است که بنا را بر توانمندی انسان آگاه و مسئول می‌گذارد و مارکسیسم شبه نظامی است که انسان را تابع جبرها می‌شناسد و تقدم را به جبرها می‌دهد. از این رو انقلاب اسلامی طبیعتی به‌کلی متفاوت با طبیعت انقلاب مارکسیستی و غیر آن دارد. طبیعت انقلاب اسلامی، مقتضی توسعه روزافزون دائره آزادی‌هاست. وانسان چگونه می‌تواند مسئول و صاحب اراده دگرگون ساز باشد، وقتی آزاد نیست؟
 
 
 
[[رده:کتاب جمعه ۸]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۸]]

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۲۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۵۴

انقلاب اسلامی نیازمند گسترش آزادی‌هاست. اسلام یک نظام کامل است. نظامی‌است که توانائی حل مشکلات همه زمان‌ها را دارد. نظامی‌است که انسان را مسئول و بنابراین صاحب اختیار می‌شناسد. در میان مکتب‌های الهی و غیرالهی، اسلام تنها نظامی‌ است که آدمی را اسیر جبرها نمی‌سازد. انسان حاکم بر جبرهاست و می‌تواند خود را از قید و بند آن‌ها آزاد سازد. در مقایسه با مارکسیسم، اسلام نظامی است که بنا را بر توانمندی انسان آگاه و مسئول می‌گذارد و مارکسیسم شبه نظامی است که انسان را تابع جبرها می‌شناسد و تقدم را به جبرها می‌دهد. از این رو انقلاب اسلامی طبیعتی به‌کلی متفاوت با طبیعت انقلاب مارکسیستی و غیر آن دارد. طبیعت انقلاب اسلامی، مقتضی توسعه روزافزون دائره آزادی‌هاست. وانسان چگونه می‌تواند مسئول و صاحب اراده دگرگون ساز باشد، وقتی آزاد نیست؟