با یاد چهار شهید: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
:::نیز میگفتند از او سلب صلاحیت قضائی شده است (اخیراً) بهخاطر اعتقاداتش و مبارزهاش حتی در محیط کار... و این همه، درست یا نادرست، گویای چگونگی روش و منش اوست و شناخت مردم از او. انسانی کوشنده برای خلقش... و چنین باشد. | :::نیز میگفتند از او سلب صلاحیت قضائی شده است (اخیراً) بهخاطر اعتقاداتش و مبارزهاش حتی در محیط کار... و این همه، درست یا نادرست، گویای چگونگی روش و منش اوست و شناخت مردم از او. انسانی کوشنده برای خلقش... و چنین باشد. | ||
− | :::از زندگی و خانوادهاش خبر داشتم که فرزندان زحمت و کارند، و از مشقتی که برای تحصیل کشیدهاند و میکشند. | + | :::از زندگی و خانوادهاش خبر داشتم که فرزندان زحمت و کارند، و از مشقتی که برای تحصیل کشیدهاند و میکشند. درمحیط غریب و دشمنکام و بیترحم شهرهای بزرگ. |
+ | |||
+ | :::در کنفرانس قانون اساسی -که جمعیت حقوقدانان بانیَش بود- طواق بهنمایندگی از خلقش سخن میگفت. چه شیرین و صمیمی! چه فارغ از مجامله و لفّاظی!... همچون رودی روان و غرّنده، با ایمان و اعتقاد کامل و امید بزرگ. و چه برجان مینشست! | ||
+ | |||
+ | :::نمیدانستم عضو یک سازمان سیاسی هستند: چرا که شور و اشتیاق و صمیمیت تا حد فداکاری برای نمایاندن عقیدهٔ سیاسی | ||
+ | |||
[[رده:کتاب جمعه ۳۴]] | [[رده:کتاب جمعه ۳۴]] |
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۲۳
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
- من آنها را میشناختم. با هم دیدارهائی داشتیم و گپ و گفتی؛ اما با طواق آشناتر بودم که قاضی بود، انسان کامل بود و یک ایلیاتی بهتمام معنی.
- شنیده بودم که زندان دیده است و مبارزه کرده (یعنی هر چهارشان) و کار قضاوت را بوسیده تا بهسرزمینش و قومش نزدیکتر باشد.
- اصلاً این خلق گوئی رشتهٔ جانش بهسرزمینش بسته است. در جای دیگر و میان مردم دیگر، همچون ماهیِ از آب برون افتاده است. چندان جستوخیز خواهد کرد تا بهسرزمینش باز گردد. و این خود عشقی و علاقهئی بیحساب را باعث میشود یا از آن سرچشمه میگیرد.
- نیز میگفتند از او سلب صلاحیت قضائی شده است (اخیراً) بهخاطر اعتقاداتش و مبارزهاش حتی در محیط کار... و این همه، درست یا نادرست، گویای چگونگی روش و منش اوست و شناخت مردم از او. انسانی کوشنده برای خلقش... و چنین باشد.
- از زندگی و خانوادهاش خبر داشتم که فرزندان زحمت و کارند، و از مشقتی که برای تحصیل کشیدهاند و میکشند. درمحیط غریب و دشمنکام و بیترحم شهرهای بزرگ.
- در کنفرانس قانون اساسی -که جمعیت حقوقدانان بانیَش بود- طواق بهنمایندگی از خلقش سخن میگفت. چه شیرین و صمیمی! چه فارغ از مجامله و لفّاظی!... همچون رودی روان و غرّنده، با ایمان و اعتقاد کامل و امید بزرگ. و چه برجان مینشست!
- نمیدانستم عضو یک سازمان سیاسی هستند: چرا که شور و اشتیاق و صمیمیت تا حد فداکاری برای نمایاندن عقیدهٔ سیاسی