چه خطراتی انقلاب ما را تهدید میکند؟: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
3. امکان عملی این انقلاب از اینجا ناشی شده است که مردم در جست و جوی یک رهبر صالح که قادر باشد آنها را از زیر سلطه غرب برهاند بدون این که از نو سلطۀ شرق را بر آن ها مستقر دارد با نکیه بر فرهنگ و سنت های خود مقامات روحانی را به میدان مبارزه طلبیدند و رسالت رهبری این انقلاب را بر عهده آن ها گذاردند. | 3. امکان عملی این انقلاب از اینجا ناشی شده است که مردم در جست و جوی یک رهبر صالح که قادر باشد آنها را از زیر سلطه غرب برهاند بدون این که از نو سلطۀ شرق را بر آن ها مستقر دارد با نکیه بر فرهنگ و سنت های خود مقامات روحانی را به میدان مبارزه طلبیدند و رسالت رهبری این انقلاب را بر عهده آن ها گذاردند. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | 4. خواسته های اصیل انفلاب ایران یعنی اراده بر استقرار استقلال ایران، آزادی زندگی سیاسی در مملکت و تأمین رفاه اجتماعی مردم رنجدیده و همراهی با راهنمائی ها و مبارزات رهبران مذهبی موجب پیدایش چنان قدرت عظیمی شد که تاریخ هیچ یک از ملل و اقوام جهان نظیر آن را به یاد ندارد و توانست برای اولین بار به جامعه ئی کوچک و ضعیف شده چنان قدرتی بدهد که مظاهر و نیروهای بزرگ ترین ابرقدرت جهان امروز و تاریخ را در طوفان خشم خود درنوردد و به گورستان تاریخ بفرستد. | ||
+ | |||
+ | پیروزی مرحله اول انقلاب تا بیرون راندن شاه و سرنگون کردن رژیم آریامهری ناشی از این بود که رهبری الهام خود را از خواسته های واقعی مردم می گرفت لیکن چنین می نماید که پس از این پیروزی عظیم مسیر حوادث در جهتی است که ادامه راه مستقیم انقلاب را سخت به خطر انداخته است و نتیجه این خواهد بود که اگر "طاغوت" را سرنگون کرده ایم یک رژیم طاغوتی دیگر در سر راه ما کمین کرده است قصد از این رژیم طاغوتی بالقوه این نیست که احتمال دارد طاغوت قدیم برگردد و یا خدای ناکرده "طاغوتی" سرخ پوش بر ما مسلط گردد بلکه این است که رهبری برگشته از مردم خود سرمنشاء استقرار رژیم طاغوتی دیگری بشود، و این احتمال نه بر اساس حدس و گمان در تمامی مردم القاء شده است بلکه بررسی شرایط عینی حوادث وقوع بازگرداندن انقلاب از این مسیر ان را حتمی می نماید و درست در همین جا است که اگر امیدی به انحرافی وجود دارد این امید به طرز رفتار و کردار مردمی چند بسته است که خطاب این نوشتار به آن ها است. و این است که یک بار دیگر شخصیت ها در تاریخ نقش تعیین کننده پیدا کرده اند. | ||
+ | |||
+ | برای این که میزان جهت و عظمت این خطر روشن شود شما را دعوت می کنیم که لحظه ئی گریبان ذهن خود را از تاروپود حوادث روزمره بیرون کشیده و به مشخصات اساسی این حرکت تاریخی فکر کنید این مشخصات به قرار زیرند: | ||
+ | 1. عدم هم آهنگی بین گروه های مدعی رهبری و رقابت شدید بین آن ها برای در دست گرفتن ابتکار عمل سیاسی . | ||
+ | |||
+ | 2. سپردن حساس ترین پست های اداره مملکت و انقلاب به دست افراد ضعیف و غیر متخصص و در مواردی بدست افرادی که سوءنیت آن ها برای خفه کردن و نابود کردن آزادی بر همه روشن و واضح است. | ||
+ | |||
+ | 3. افزایش روزافزون و تصاعدی خشونت، ارعاب و ترور. | ||
+ | |||
+ | از بین سه مشخصه فوق اولی بیش از همه به چشم می خورد. شخصیت های گوناگون با تمایلات مختلف و مخالفت ها و رقابت های بین خود برای در دست گرفتن رهبری امور شدیداً با هم درگیر هستند. اصطلاحی که اینک در میان مردم برای بیان این وضع رایج شده است "حکومت اشباح" است. برای این که تصویر عمومی این حکومت اشباح را در نظر مجسم کنیم متذکر می شوم که در دید اول دو گروه در صحنه سیاسی کشور با یکدیگر به سختی رقابت برخاسته اند. | ||
+ | |||
+ | الف. گروهی که در مجموع می توان آن را قشریون متعصب نامید. این گروه با وجود رقابت های واضح خود هدف مشخصی را تعقیب می کند و بدون این که کوچک ترین توجهی به مشکلات اساسی مملکت داشته باشد دست به کار ساختن و پرداختن یک دستگاه ترور و وحشت است و برای توفیق در این راه دو خط مشی را تعقیب می کند: |
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۲۴
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
پرسه در مطبوعات
چه خطراتی انقلاب ما را تهدید می کند؟
گروهی که ابتکار اصلی را در دست دارد و دستگاه ترور و وحشت را آماده می کند بر هیچ کس شناخته نیست
این مطلب درتاریخ 25 فروردین طی نامه ئی جهت حضرت آیت الله طالقانی و آقای بازرگان نخست وزیر ارسال گردید. با توجه به جو اجتماعی و سیاسی موجود اقدام به چاپ آن می شود. انسان اشرف مخلوقات است چرا که خدا پرتوی از عقل خود را بر وی ارزانی داشت تا بیاندیشند و نشانی از قدرت خود را در او نشاند تا مختار و آزاد باشد. من بنام این اشرف مخلوقات، به نام انسان اندیشمند و آزاد به نام اندیشه و به نام آزادی انسان ها با شما سخن می گویم. چرا که معتقدم هر یک از شما در برابر خدا و انسان در برابر تمامی آن هائی که به ندای هر یک از شما جواب مثبت دادند تا ضحاک را که خوردندۀ مغزها بود و کشندۀ جان ها از تخت به زیر کشند مسئولیت دارید و هم بدین سبب در برابر خدا مسئول هستید و این مسئولیت ناشی از بار سنگین اعتماد مردمی است که به شما اعتماد کرده اند و هنوز اعتمادشان بر شما است.
نویسنده ی این سطور که یکی از میلیون ها نفری است که سرنوشت آن ها در گرو نوع استفادهئی است که شما در این موقعیت حساس از این اعتماد همگانی خواهید کرد این مسئولیت را احساس می کند که خطری را به شما یادآور شود که به طور مستقیم آیندۀ میلیون ها مردم این سرزمین را تهدید می کند و غیرمستقیم با سرنوشت صدها میلیون مردم زیر سلطه جهان مربوط می شود. سرنوشت و تاریخ چنین خواسته اند که تصمیم و رفتار شما مردانی چند، مسیرساز آن تاریخ باشد. این موقعیت شما را در این لحظه حساس بر سر یک دوراهی قرار داده و هم بار مسئولیت شما را صدچندان می کند.
برای این که قادر باشم میزان عظمت خطری را که انقلاب ما را تهدید می کند بیان کنم فهرست وار نظرم را دربارۀ مشخصات این انقلاب بیان می کنم:
1. خصلت اصلی انقلاب ایران در این است که توانسته است جامعه و سرنوشت ما را از میدان و از حیطه تصمیم گیری ابرقدرت های شرق و غرب بیرون بکشد و بدین معنا اولین انقلاب آزادی بخشی است که کشوری را از هر نوع سلطه غرب آزاد می کند.
2. در معنای جامعه شناسی انقلاب، انقلاب ما پس از انقلاب کبیر فرانسه دومین انقلاب بزرگ جهان است. اگر آن انقلاب شروع یک حرکت تاریخی بود که جهان را به زیر سلطۀ غرب آورد انقلاب ما اگر موفق شود و این خطری را که بدان اشاره خواهم کرد از سر بگذراند انقلابی خواهد بود که این حرکت تاریخی را متوقف کرده جهت مسیر تاریخ را در مسیر آزاد کردن جهان از این سلطه قرون و اعصار هدایت کند.
3. امکان عملی این انقلاب از اینجا ناشی شده است که مردم در جست و جوی یک رهبر صالح که قادر باشد آنها را از زیر سلطه غرب برهاند بدون این که از نو سلطۀ شرق را بر آن ها مستقر دارد با نکیه بر فرهنگ و سنت های خود مقامات روحانی را به میدان مبارزه طلبیدند و رسالت رهبری این انقلاب را بر عهده آن ها گذاردند.
4. خواسته های اصیل انفلاب ایران یعنی اراده بر استقرار استقلال ایران، آزادی زندگی سیاسی در مملکت و تأمین رفاه اجتماعی مردم رنجدیده و همراهی با راهنمائی ها و مبارزات رهبران مذهبی موجب پیدایش چنان قدرت عظیمی شد که تاریخ هیچ یک از ملل و اقوام جهان نظیر آن را به یاد ندارد و توانست برای اولین بار به جامعه ئی کوچک و ضعیف شده چنان قدرتی بدهد که مظاهر و نیروهای بزرگ ترین ابرقدرت جهان امروز و تاریخ را در طوفان خشم خود درنوردد و به گورستان تاریخ بفرستد.
پیروزی مرحله اول انقلاب تا بیرون راندن شاه و سرنگون کردن رژیم آریامهری ناشی از این بود که رهبری الهام خود را از خواسته های واقعی مردم می گرفت لیکن چنین می نماید که پس از این پیروزی عظیم مسیر حوادث در جهتی است که ادامه راه مستقیم انقلاب را سخت به خطر انداخته است و نتیجه این خواهد بود که اگر "طاغوت" را سرنگون کرده ایم یک رژیم طاغوتی دیگر در سر راه ما کمین کرده است قصد از این رژیم طاغوتی بالقوه این نیست که احتمال دارد طاغوت قدیم برگردد و یا خدای ناکرده "طاغوتی" سرخ پوش بر ما مسلط گردد بلکه این است که رهبری برگشته از مردم خود سرمنشاء استقرار رژیم طاغوتی دیگری بشود، و این احتمال نه بر اساس حدس و گمان در تمامی مردم القاء شده است بلکه بررسی شرایط عینی حوادث وقوع بازگرداندن انقلاب از این مسیر ان را حتمی می نماید و درست در همین جا است که اگر امیدی به انحرافی وجود دارد این امید به طرز رفتار و کردار مردمی چند بسته است که خطاب این نوشتار به آن ها است. و این است که یک بار دیگر شخصیت ها در تاریخ نقش تعیین کننده پیدا کرده اند.
برای این که میزان جهت و عظمت این خطر روشن شود شما را دعوت می کنیم که لحظه ئی گریبان ذهن خود را از تاروپود حوادث روزمره بیرون کشیده و به مشخصات اساسی این حرکت تاریخی فکر کنید این مشخصات به قرار زیرند: 1. عدم هم آهنگی بین گروه های مدعی رهبری و رقابت شدید بین آن ها برای در دست گرفتن ابتکار عمل سیاسی .
2. سپردن حساس ترین پست های اداره مملکت و انقلاب به دست افراد ضعیف و غیر متخصص و در مواردی بدست افرادی که سوءنیت آن ها برای خفه کردن و نابود کردن آزادی بر همه روشن و واضح است.
3. افزایش روزافزون و تصاعدی خشونت، ارعاب و ترور.
از بین سه مشخصه فوق اولی بیش از همه به چشم می خورد. شخصیت های گوناگون با تمایلات مختلف و مخالفت ها و رقابت های بین خود برای در دست گرفتن رهبری امور شدیداً با هم درگیر هستند. اصطلاحی که اینک در میان مردم برای بیان این وضع رایج شده است "حکومت اشباح" است. برای این که تصویر عمومی این حکومت اشباح را در نظر مجسم کنیم متذکر می شوم که در دید اول دو گروه در صحنه سیاسی کشور با یکدیگر به سختی رقابت برخاسته اند.
الف. گروهی که در مجموع می توان آن را قشریون متعصب نامید. این گروه با وجود رقابت های واضح خود هدف مشخصی را تعقیب می کند و بدون این که کوچک ترین توجهی به مشکلات اساسی مملکت داشته باشد دست به کار ساختن و پرداختن یک دستگاه ترور و وحشت است و برای توفیق در این راه دو خط مشی را تعقیب می کند: