از خوانندگان ۱۶: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردنِ رده:از خوانندگان.) |
|||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
[[Image:16-155.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۵]] | [[Image:16-155.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۵]] | ||
[[Image:16-156.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۶]] | [[Image:16-156.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۵۶]] | ||
− | |||
− | |||
سطر ۲۲: | سطر ۲۰: | ||
دلم | دلم | ||
− | {{ستاره}} | + | :::{{تک ستاره}}{{تک ستاره}}{{تک ستاره}} |
− | ولی | + | ولی بهخواب من نمیآئی |
ای روز بلند، | ای روز بلند، | ||
سطر ۴۴: | سطر ۴۲: | ||
شكل مصیبت است | شكل مصیبت است | ||
− | {{ستاره}} | + | :::{{تک ستاره}}{{تک ستاره}}{{تک ستاره}} |
از معماری انزوا | از معماری انزوا | ||
سطر ۵۸: | سطر ۵۶: | ||
::آشفته نمیكند | ::آشفته نمیكند | ||
− | {{ستاره}} | + | :::{{تک ستاره}}{{تک ستاره}}{{تک ستاره}} |
با این همه | با این همه | ||
سطر ۶۹: | سطر ۶۷: | ||
− | == | + | == هیچ مادری از خرید بازارچه باز نخواهد گشت == |
سطر ۷۸: | سطر ۷۶: | ||
و دیگر گنجشكی بر درخت خانهٔ ما ننشست. | و دیگر گنجشكی بر درخت خانهٔ ما ننشست. | ||
− | حضور دائمی كلاهسبزها | + | حضور دائمی كلاهسبزها پسرم را كندذهن كرده است. |
پاهایم را از میان پوكههای فشنگ بر كدامین گذرِ امن بگذارم؟ | پاهایم را از میان پوكههای فشنگ بر كدامین گذرِ امن بگذارم؟ | ||
− | چشمان مضطرب پسرم وحشت آهوی هراسیده از | + | چشمان مضطرب پسرم وحشت آهوی هراسیده از صیّاد را القا میكند. |
شاخ هیچ گوزنی | شاخ هیچ گوزنی | ||
سطر ۹۸: | سطر ۹۶: | ||
هیچ زنبوری زنبور دیگر را نخواهد گزید. | هیچ زنبوری زنبور دیگر را نخواهد گزید. | ||
− | دلم میخواهد | + | دلم میخواهد بهپرسشهای بیامانِ پسرم جوابی درست داده باشم. |
− | مرا بهجرم دروغهائی كه گفتهام كی | + | مرا بهجرم دروغهائی كه گفتهام كی بهچوبهٔ دار میسپارند؟ |
پائیز ما از بهار بهزمستان میرود. | پائیز ما از بهار بهزمستان میرود. | ||
− | چه كسی در | + | چه كسی در خانهٔ خودی |
آشنائیها را بهیغما میبرد؟ | آشنائیها را بهیغما میبرد؟ | ||
سطر ۱۲۲: | سطر ۱۲۰: | ||
روزگاری بهلباسهای پسرم فخر میفروختم. | روزگاری بهلباسهای پسرم فخر میفروختم. | ||
− | امروز بیداد | + | امروز بیداد فرزند برادركُشم را بر كدام دوش بگیرم. |
كه شانههایم لرزش مداومِ وحشت بازگشتها را دارد. | كه شانههایم لرزش مداومِ وحشت بازگشتها را دارد. | ||
سطر ۱۲۸: | سطر ۱۲۶: | ||
دیگر هیچ لالهئی زیبا نیست. | دیگر هیچ لالهئی زیبا نیست. | ||
− | تمام لالهعباسیهای قرمز را در | + | تمام لالهعباسیهای قرمز را در حاشیهٔ دیوارهای كاهگلی بهدست تاراج خواهم داد. |
− | + | :::::::::::::::::صدر سروش | |
− | صدر سروش | ||
− | ۵۷/۸/۱۰ - شیراز | + | :::::::::::::::::۵۷/۸/۱۰ - شیراز |
− | |||
سطر ۱۴۱: | سطر ۱۳۷: | ||
==== سرود بیپایان ==== | ==== سرود بیپایان ==== | ||
+ | |||
سرود بزرگیست آزادی | سرود بزرگیست آزادی | ||
سطر ۱۴۸: | سطر ۱۴۵: | ||
::كه با كلام عشق آغاز میشود | ::كه با كلام عشق آغاز میشود | ||
− | :::: | + | ::::... و پایانیش نیست. |
سطر ۱۶۰: | سطر ۱۵۷: | ||
::در زلال آسمان و ابر | ::در زلال آسمان و ابر | ||
− | ::: | + | :::راهیِ فلق. |
ما خورشید را تصویر كردیم | ما خورشید را تصویر كردیم | ||
سطر ۱۷۰: | سطر ۱۶۷: | ||
بر باد | بر باد | ||
− | و مهربانی و | + | و مهربانی و زیبائی بشارتی بود |
− | در | + | در سادگیِ آفتاب و نثار، |
::مگذار | ::مگذار | ||
سطر ۱۹۰: | سطر ۱۸۷: | ||
:::یاریئی كن دستها را | :::یاریئی كن دستها را | ||
− | + | ::::::::آذر ۱۳۵۶ | |
− | آذر ۱۳۵۶ | + | |
− | |||
---- | ---- | ||
− | + | ::::::::::سطوری كه در زیر میآید، | |
− | سطوری كه در زیر میآید، | ||
− | یادگار اقامتی یكساله در ینگهدنیا است. | + | ::::::::::یادگار اقامتی یكساله در ینگهدنیا است. |
− | '''مهدی شیروانی''' | + | ::::::::::'''مهدی شیروانی''' |
− | |||
ماه فقط هست | ماه فقط هست | ||
سطر ۲۲۳: | سطر ۲۱۷: | ||
::همچنان كه آتش جان من | ::همچنان كه آتش جان من | ||
− | :::تا ساعتی دیگر در | + | :::تا ساعتی دیگر در سپیدهٔ سرد شهر او. |
سطر ۲۳۰: | سطر ۲۲۴: | ||
و مركبم نیز همچون مركب دیگران است | و مركبم نیز همچون مركب دیگران است | ||
− | + | حتّیٰ چهرهام چندان متفاوت نیست | |
تنها زبانم اینجا مرا بیگانه میكند. | تنها زبانم اینجا مرا بیگانه میكند. | ||
− | + | ::::::::«اكلاهماسیتی ۱۹۷۸» | |
− | «اكلاهماسیتی ۱۹۷۸» | + | |
− | |||
[[رده:کتاب جمعه ۱۶]] | [[رده:کتاب جمعه ۱۶]] | ||
[[رده:کتاب جمعه]] | [[رده:کتاب جمعه]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
+ | [[رده:از خوانندگان]] | ||
+ | |||
+ | {{لایک}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۰
دو شعر از آریا آریاپور
بر بازوان زخمی خورشید
بر بازوان زخمی خورشید
وقتی فرود میآیم
شكل جنون و
بغضِ قیام دارد
دلم
- ***
ولی بهخواب من نمیآئی
ای روز بلند،
كه آسمان سینهام
سوگوار ستاره است.
اگر صدایی بماند
تا در نازكای من
اندوه قد میكشد
تنهائی گیاهِ برابرم
شكل مصیبت است
- ***
از معماری انزوا
تا رؤیای سقوط
- زنگولهئیست
امّا
خواب آرام قبیله را
- آشفته نمیكند
- ***
با این همه
از كلام من
صدائی اگر بماند
- پرنده میشوم.
هیچ مادری از خرید بازارچه باز نخواهد گشت
وقتی كه از جیر و دو شاخه تیر و كمان ساختیم
كبوترها دیگر چینه برنچیدند
و دیگر گنجشكی بر درخت خانهٔ ما ننشست.
حضور دائمی كلاهسبزها پسرم را كندذهن كرده است.
پاهایم را از میان پوكههای فشنگ بر كدامین گذرِ امن بگذارم؟
چشمان مضطرب پسرم وحشت آهوی هراسیده از صیّاد را القا میكند.
شاخ هیچ گوزنی
شكم هیچ آهوبرهئی را خونین نكرده است.
ردّ زنجیر تانكها امنِ مرا تاراج میكند
دوچرخهٔ پسرم را در كدام پستوی خانه جای دهم
اكنون كه چنین از نظر كردن بهخیابان بر خود میلرزد.
برادرها غریبه شدهاند.
هیچ زنبوری زنبور دیگر را نخواهد گزید.
دلم میخواهد بهپرسشهای بیامانِ پسرم جوابی درست داده باشم.
مرا بهجرم دروغهائی كه گفتهام كی بهچوبهٔ دار میسپارند؟
پائیز ما از بهار بهزمستان میرود.
چه كسی در خانهٔ خودی
آشنائیها را بهیغما میبرد؟
عاشقانههایم تمام طعمِ خون دارد.
هیچ مادری از خرید بازارچه باز نخواهد گشت.
مردان گذرها نالوطی شدهاند.
تمام مردم من چیزی برای نشانهگیری برادرانِ سربازند.
هیچ مادری نیست
كه سربازی نزاده باشد.
روزگاری بهلباسهای پسرم فخر میفروختم.
امروز بیداد فرزند برادركُشم را بر كدام دوش بگیرم.
كه شانههایم لرزش مداومِ وحشت بازگشتها را دارد.
دیگر هیچ لالهئی زیبا نیست.
تمام لالهعباسیهای قرمز را در حاشیهٔ دیوارهای كاهگلی بهدست تاراج خواهم داد.
- صدر سروش
- ۵۷/۸/۱۰ - شیراز
دو شعر از حسین پیرتاج
سرود بیپایان
سرود بزرگیست آزادی
- اگر بخوانند خلق
- كه با كلام عشق آغاز میشود
- ... و پایانیش نیست.
آرزوی پرواز
با آرزوی پرواز
- مرغان مهاجر را دیدم
- در زلال آسمان و ابر
- راهیِ فلق.
ما خورشید را تصویر كردیم
- بر آتش
و پرواز را
بر باد
و مهربانی و زیبائی بشارتی بود
در سادگیِ آفتاب و نثار،
- مگذار
- رؤیای تو نابود شود
- بر اوجهای بلند شیفتگی
- بر این زمین گِرداگِرد
- - در میان دریای ستارهها
- بر اقالیم عبور
- گذری كن قلبها را
- یاریئی كن دستها را
- آذر ۱۳۵۶
- سطوری كه در زیر میآید،
- یادگار اقامتی یكساله در ینگهدنیا است.
- مهدی شیروانی
ماه فقط هست
همچون دلتنگی من،
و سكّههایی كه در جیب منند
بهكار بازگشت نیز نمیآیند.
تاریكی و گرسنگی مادر را بهخاطرم آورد
و آن دم كه شكم انباشه شد
او نیز رفته بود.
سپیدی اندامش جان بهتاریكی شب میدهد
- همچنان كه آتش جان من
- تا ساعتی دیگر در سپیدهٔ سرد شهر او.
جامههایم همچون جامههای دیگران است
و مركبم نیز همچون مركب دیگران است
حتّیٰ چهرهام چندان متفاوت نیست
تنها زبانم اینجا مرا بیگانه میكند.
- «اكلاهماسیتی ۱۹۷۸»