من مرگ را ...: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۶: سطر ۶:
  
 
اینک موج سنگین گذر زمان است که در من می‌گذرد.  
 
اینک موج سنگین گذر زمان است که در من می‌گذرد.  
 +
 
اینک موج سنگین گذر زمان است که چون جوبار آهن در من می‌گذرد
 
اینک موج سنگین گذر زمان است که چون جوبار آهن در من می‌گذرد
 +
 
اینک موج سنگین گذر زمان است که چونان دریایی از پولاد و سنگ
 
اینک موج سنگین گذر زمان است که چونان دریایی از پولاد و سنگ
 +
 
در من می‌گذرد.  
 
در من می‌گذرد.  
  
  
 
در گذرگاه نسیم، سرودی دیگرگونه آغاز کردم
 
در گذرگاه نسیم، سرودی دیگرگونه آغاز کردم
 +
 
درگذرگاه باران، سرودی دیگرگونه آغازکردم
 
درگذرگاه باران، سرودی دیگرگونه آغازکردم
 +
 
درگذرگاه سایه، سرودی دیگرگونه آغازکردم
 
درگذرگاه سایه، سرودی دیگرگونه آغازکردم
  
  
 
نیلوفر و باران در تو بود
 
نیلوفر و باران در تو بود
 +
 
خنجر و فریادی در من،  
 
خنجر و فریادی در من،  
 +
 
فواره و رویا در تو بود
 
فواره و رویا در تو بود
 +
 
تالاب و سیاهی در من،  
 
تالاب و سیاهی در من،  
 +
 
در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.  
 
در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.  
  
  
 
من برگ را سرودی کردم
 
من برگ را سرودی کردم
 +
 
سرسبز‌تر زبیشه،  
 
سرسبز‌تر زبیشه،  
 +
 
من موج را سرودی کردم
 
من موج را سرودی کردم
پر نبض‌تر از انسان،  
+
 
 +
پر نبض‌تر از انسان،
 +
 
من عشق را سرودی کردم
 
من عشق را سرودی کردم
 +
 
پر طبل‌تر از مرگ.  
 
پر طبل‌تر از مرگ.  
  
  
 
سرسبز‌تر ز جنگل
 
سرسبز‌تر ز جنگل
 +
 
من برگ را سرودی کردم،  
 
من برگ را سرودی کردم،  
 +
 
پرتپش‌تر از دل دریا
 
پرتپش‌تر از دل دریا
من موج را سرودی کردم،  
+
 
 +
من موج را سرودی کردم،
 +
 
پرطبل‌تر از حیات
 
پرطبل‌تر از حیات
 +
 
من مرگ را
 
من مرگ را
 +
 
سرودی کردم.  
 
سرودی کردم.  
  
سطر ۴۲: سطر ۶۲:
 
{{وسط چین}}
 
{{وسط چین}}
 
ا. بامداد
 
ا. بامداد
 +
 
آذرماه چهل
 
آذرماه چهل
 
{{پایان وسط چین}}
 
{{پایان وسط چین}}

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۴

کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۴۹
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۴۹
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۰
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۰


اینک موج سنگین گذر زمان است که در من می‌گذرد.

اینک موج سنگین گذر زمان است که چون جوبار آهن در من می‌گذرد

اینک موج سنگین گذر زمان است که چونان دریایی از پولاد و سنگ

در من می‌گذرد.


در گذرگاه نسیم، سرودی دیگرگونه آغاز کردم

درگذرگاه باران، سرودی دیگرگونه آغازکردم

درگذرگاه سایه، سرودی دیگرگونه آغازکردم


نیلوفر و باران در تو بود

خنجر و فریادی در من،

فواره و رویا در تو بود

تالاب و سیاهی در من،

در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.


من برگ را سرودی کردم

سرسبز‌تر زبیشه،

من موج را سرودی کردم

پر نبض‌تر از انسان،

من عشق را سرودی کردم

پر طبل‌تر از مرگ.


سرسبز‌تر ز جنگل

من برگ را سرودی کردم،

پرتپش‌تر از دل دریا

من موج را سرودی کردم،

پرطبل‌تر از حیات

من مرگ را

سرودی کردم.


ا. بامداد

آذرماه چهل