نویسنده و موقعیت اجتماعی ۲: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۸۸: سطر ۸۸:
 
موازین اروپائی سبب غنای طبقه متوسط آرژانتین شده است. در این کشور تعداد باسوادان بسیار زاد و نسبت دانشجویان دانشگاه به‌کل جمعیت چنان است که آن را در ردیف کشورهای درجۀ اول جهان قرار می‌دهد. متأسفانه از این طبقه روشنفکر آن طور که باید و شاید استفاده نشده و گروه کثیری از صنعتگران، متخصصان و دانشمندان آرژانتین به‌خارج از کشور، مخصوصاً به ایالات متحده مهاجرت کرده‌اند. اما علی‌رغم محیط خشک فکری، صنعت چاپ آرژانتین بسیار پیشرفته است و تأثر آبرومند (هرچند که غالب نمایشنامه‌های نو به‌وسیلۀ گروه‌های کوچک غیرانتفاعی به‌اجرا در می‌آید)، نگارخانه‌های متعدد و نشریه‌های ادبی بسیار دراین کشور به‌وجود آمده است. بوئنوس آیرس شهری است با امکانات عظیم فرهنگی و سنن هنر پرمایه. گذشته از این، شهری است که در سراسر آمریکای لاتین نقشی پراهمیت داشته و پناهگاه نویسندگان و هنرمندان کشورهای کوچک‌تر و فقیر‌تر این قاره بوده است. دو سازمان انتشاراتی لوسادا و سودامریکانا با چاپ رمان‌ها و داستان‌های نویسندگانی که امیدهای آیندۀ آمریکای لاتین بوده‌اند خدمات برجسته‌ئی انجام داده‌اند.  
 
موازین اروپائی سبب غنای طبقه متوسط آرژانتین شده است. در این کشور تعداد باسوادان بسیار زاد و نسبت دانشجویان دانشگاه به‌کل جمعیت چنان است که آن را در ردیف کشورهای درجۀ اول جهان قرار می‌دهد. متأسفانه از این طبقه روشنفکر آن طور که باید و شاید استفاده نشده و گروه کثیری از صنعتگران، متخصصان و دانشمندان آرژانتین به‌خارج از کشور، مخصوصاً به ایالات متحده مهاجرت کرده‌اند. اما علی‌رغم محیط خشک فکری، صنعت چاپ آرژانتین بسیار پیشرفته است و تأثر آبرومند (هرچند که غالب نمایشنامه‌های نو به‌وسیلۀ گروه‌های کوچک غیرانتفاعی به‌اجرا در می‌آید)، نگارخانه‌های متعدد و نشریه‌های ادبی بسیار دراین کشور به‌وجود آمده است. بوئنوس آیرس شهری است با امکانات عظیم فرهنگی و سنن هنر پرمایه. گذشته از این، شهری است که در سراسر آمریکای لاتین نقشی پراهمیت داشته و پناهگاه نویسندگان و هنرمندان کشورهای کوچک‌تر و فقیر‌تر این قاره بوده است. دو سازمان انتشاراتی لوسادا و سودامریکانا با چاپ رمان‌ها و داستان‌های نویسندگانی که امیدهای آیندۀ آمریکای لاتین بوده‌اند خدمات برجسته‌ئی انجام داده‌اند.  
  
اصل اساسی در فرهنگ آرژانتین، ماهیت وابستگی این فرهنگ به‌خواص است. در هیچ یک از دیگر کشورهای آمریکای لاتین، ادبیات بدین گونه منحصرا در حیطۀ تملک اقلیت ثروتمند نمانده و آئینۀ تمام‌نمای ارزش‌های خاص این طبقه نبوده است. این مسأله از آن جهت شگفتی‌آور است که در اوائل قرن حاضر، بسیاری از روشنفکران نامدار وابسته به‌گروه‌های سوسیالیست و آنارشیست، و در دهۀ بیست نیز گروه «بوئدو» که ستایشگر «گورکی» نویسندۀ روس بودند مصراً و به‌اتفاق خواستار رهائی هنر از حلقۀ انحصار خواص گشته بودند. درمیان این گروه رمان‌نویسان هوشمند و متعدد بسیار بودند که '''آلوا رویونکه''' (متولد ۱۸۹۰)، '''روبرتو ماریانی''' (۱۹۴۵-۱۸۹۳)، '''الیاس کاستل نوو''' (متولد ۱۸۹۳)، '''مارکس دیکمان''' (متولد ۱۹۰۲)، '''لورنسو استانچینا''' (متولد ۱۹۰۰) و '''روبرتو آلت''' (۱۹۴۲-۱۹۰۰) از آن جمله‌اند. البته هنوز کسانی چون برناردو وربیتسکی (متولد ۱۹۰۷)، داوید وینیاس''' و '''گارسیا روبلیس''' شاعر هستند که در مسیر جریان ادبیات متعهد راه می‌سپرند اما واقعیت این است که هنوز هم مشهور‌ترین نام‌ها در میان نویسندگان جدید آرژانتین به‌خواص تعلق دارد: '''لئوپولدو لوگونس'''، '''ریکاردو گیرالدس'''، '''خورخه لوئیس بورخس'''، '''ادواردومایه‌آ''' و '''ارنستو سابتو '''. این نویسندگان، همه از آنچه مکتب اجتماعی و رآلیستی نام دارد فاصلۀ بسیار دارند و برخی از آنان حتی به‌سنتی صریحاً محافطه‌کار وابسته‌اند. این سنت بی‌شک، دوام و استحکام خود را مدیون امتزاج ارزش‌ها است که پس از ورود گروه‌های عظیم مهاجر در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم روی داد. در سال ۱۹۱۰ (که باید اوج تاریخ آرژانتین نامیده شود) اعلام شد که بالغ بر چهل درصد جمعیت در خارج از کشور متولد شده‌اند و در همین تاریخ نیز بود که صدمین سال استقلال آرژانتین جشن گرفته شد. اهمیت این دوره در این است که نویسندگان بازگشت به‌گذشته را آغاز کردند و شیوه زندگی گاچو‌ها با ارزش‌های ابتدائی و اصیل را کمال مطلوب خواندند. دو اثر از آثار ستایش‌انگیز این قرن، از'''لئوپولدو لوگونس''' و '''آلبروتو گرچونف'''، فضیلت کار و زحمت شرافتمندانه در مزارع را ستودند. با صنعتی شدن روزافزون آرژانتین و رشد جمعیت شهر‌ها، نویسندگان آرژانتین بیش از پیش به‌ستایش شیوه‌های زندگی گاچو پرداختند، که اکنون دیگر نابود شده یا چراغش بر گذر باد نهاده است.  
+
اصل اساسی در فرهنگ آرژانتین، ماهیت وابستگی این فرهنگ به‌خواص است. در هیچ یک از دیگر کشورهای آمریکای لاتین، ادبیات بدین گونه منحصرا در حیطۀ تملک اقلیت ثروتمند نمانده و آئینۀ تمام‌نمای ارزش‌های خاص این طبقه نبوده است. این مسأله از آن جهت شگفتی‌آور است که در اوائل قرن حاضر، بسیاری از روشنفکران نامدار وابسته به‌گروه‌های سوسیالیست و آنارشیست، و در دهۀ بیست نیز گروه «بوئدو» که ستایشگر «گورکی» نویسندۀ روس بودند مصراً و به‌اتفاق خواستار رهائی هنر از حلقۀ انحصار خواص گشته بودند. درمیان این گروه رمان‌نویسان هوشمند و متعدد بسیار بودند که '''آلوا رویونکه''' (متولد ۱۸۹۰)، '''روبرتو ماریانی''' (۱۹۴۵-۱۸۹۳)، '''الیاس کاستل نوو''' (متولد ۱۸۹۳)، '''مارکس دیکمان''' (متولد ۱۹۰۲)، '''لورنسو استانچینا''' (متولد ۱۹۰۰) و '''روبرتو آلت''' (۱۹۴۲-۱۹۰۰) از آن جمله‌اند. البته هنوز کسانی چون '''برناردو وربیتسکی''' (متولد ۱۹۰۷)، '''داوید وینیاس''' و '''گارسیا روبلیس''' شاعر هستند که در مسیر جریان ادبیات متعهد راه می‌سپرند اما واقعیت این است که هنوز هم مشهور‌ترین نام‌ها در میان نویسندگان جدید آرژانتین به‌خواص تعلق دارد: '''لئوپولدو لوگونس'''، '''ریکاردو گیرالدس'''، '''خورخه لوئیس بورخس'''، '''ادواردومایه‌آ''' و '''ارنستو سابتو '''. این نویسندگان، همه از آنچه مکتب اجتماعی و رآلیستی نام دارد فاصلۀ بسیار دارند و برخی از آنان حتی به‌سنتی صریحاً محافطه‌کار وابسته‌اند. این سنت بی‌شک، دوام و استحکام خود را مدیون امتزاج ارزش‌ها است که پس از ورود گروه‌های عظیم مهاجر در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم روی داد. در سال ۱۹۱۰ (که باید اوج تاریخ آرژانتین نامیده شود) اعلام شد که بالغ بر چهل درصد جمعیت در خارج از کشور متولد شده‌اند و در همین تاریخ نیز بود که صدمین سال استقلال آرژانتین جشن گرفته شد. اهمیت این دوره در این است که نویسندگان بازگشت به‌گذشته را آغاز کردند و شیوه زندگی گاچو‌ها با ارزش‌های ابتدائی و اصیل را کمال مطلوب خواندند. دو اثر از آثار ستایش‌انگیز این قرن، از'''لئوپولدو لوگونس''' و '''آلبروتو گرچونف'''، فضیلت کار و زحمت شرافتمندانه در مزارع را ستودند. با صنعتی شدن روزافزون آرژانتین و رشد جمعیت شهر‌ها، نویسندگان آرژانتین بیش از پیش به‌ستایش شیوه‌های زندگی گاچو پرداختند، که اکنون دیگر نابود شده یا چراغش بر گذر باد نهاده است.  
  
 
در رمان‌های '''بنیتولینچ''' (۱۹۵۲) -۱۸۸۵) فی‌المثل، گاچوی ساده دل و شریف یا دختر روستائی در برخورد با مرد یا زن شهری یا اروپائی دچار اندوه می‌شود. در ورای این طرح ساده، مواجۀ دو شیوۀ دید کاملاً متفاوت و مغایر نسبت به‌زندگی را می‌توان دید. زندگی گاچو به‌عنوان یک زندگی آرمانی، به‌بهترین شکلی در «دون سگوند و سومبرا» اثر ریکاردو گیرالدس تشریح شده است. چنان که دیدیم (صفحات  و  ) داستان دربارۀ پسرک گاوچرانی است که با راهنمائی دون سگوندو سومبرا (که خود تجسمی از روح و فرهنگ دشت‌های آرژانتین است) دوران کودکی را پشت سر می‌نهد و به‌مردی رشید مبدل می‌شود. هرچند نویسنده تصویر اصیلی از این نوع زندگی پرداخته اما خواننده را از قبول این حقیقت گریزی نیست که دنیای دون سگوندو سومبرا، دنیائی است که هم‌اکنون به زوال گرائیده است، حتی اگر کسی چون گیرالدس زبان به‌تحسین فضائل و محاسن آن گشوده باشد. در اواسط دهه بیست زندگی اکثریت مردم آرژانتین دیگر از راه زمین نمی‌گذشت و بسیاری از مالکان نیز دیگر وابسته به‌زمین نبودند. مالکان اشراف منش و با تجربۀ رمان «زوگوئی بی، ۱۹۲۶» اثر'''انریکه لاره تایا''' «عقاب‌ها ۱۹۴۳» اثر ''' ادواردو مایه‌آ'''، احتمالاً بسیار عالیتر از زمین‌داران '''دون سگوند و سومبرا''' بوده‌اند. به‌یقین می‌توان گفت که در دهۀ بیست، فرهنگ آرژانتین و فرهنگ گاچورا یکی دانستن برای نویسنده امری دشوار بوده است.  
 
در رمان‌های '''بنیتولینچ''' (۱۹۵۲) -۱۸۸۵) فی‌المثل، گاچوی ساده دل و شریف یا دختر روستائی در برخورد با مرد یا زن شهری یا اروپائی دچار اندوه می‌شود. در ورای این طرح ساده، مواجۀ دو شیوۀ دید کاملاً متفاوت و مغایر نسبت به‌زندگی را می‌توان دید. زندگی گاچو به‌عنوان یک زندگی آرمانی، به‌بهترین شکلی در «دون سگوند و سومبرا» اثر ریکاردو گیرالدس تشریح شده است. چنان که دیدیم (صفحات  و  ) داستان دربارۀ پسرک گاوچرانی است که با راهنمائی دون سگوندو سومبرا (که خود تجسمی از روح و فرهنگ دشت‌های آرژانتین است) دوران کودکی را پشت سر می‌نهد و به‌مردی رشید مبدل می‌شود. هرچند نویسنده تصویر اصیلی از این نوع زندگی پرداخته اما خواننده را از قبول این حقیقت گریزی نیست که دنیای دون سگوندو سومبرا، دنیائی است که هم‌اکنون به زوال گرائیده است، حتی اگر کسی چون گیرالدس زبان به‌تحسین فضائل و محاسن آن گشوده باشد. در اواسط دهه بیست زندگی اکثریت مردم آرژانتین دیگر از راه زمین نمی‌گذشت و بسیاری از مالکان نیز دیگر وابسته به‌زمین نبودند. مالکان اشراف منش و با تجربۀ رمان «زوگوئی بی، ۱۹۲۶» اثر'''انریکه لاره تایا''' «عقاب‌ها ۱۹۴۳» اثر ''' ادواردو مایه‌آ'''، احتمالاً بسیار عالیتر از زمین‌داران '''دون سگوند و سومبرا''' بوده‌اند. به‌یقین می‌توان گفت که در دهۀ بیست، فرهنگ آرژانتین و فرهنگ گاچورا یکی دانستن برای نویسنده امری دشوار بوده است.  

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۱۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۸۴

ترکیب نژادی و ملی در جمهوری‌های آند


نویسندگان جمهوری‌های آند یک مسألۀ مشترک دارند و آن زیستن در کشورهائی با فرهنگ دوگانه است: یکی فرهنگی که همچون شاخه‌ئی از درخت سنت اسپانیائی برآمده و دیگر فرهنگی که ریشه در گذشته سرخ‌پوستی این سرزمین‌ها دارد. گذشته از این، بولیوی، اکوادور و پرو به‌مناطق جغرافیائی بسیار متفاوتی، از فلات‌های مرتفع آند تاجنگل‌های استوائی و زمین‌هایپست تقسیم شده اند. در عین حال، از آنجا که شیوه زندگی سرخ‌پوستان در دورترین نواحی کاملا محفوظ مانده تفاوت‌های منطقه‌ئی غالبأ با تفاوت‌های نژادی همراه است. امّا، از این شباهت‌ها که بگذریم، هر یک از کشورهای واقع در سلسله جبال آند، از نظر فرهنگی، سیمائی کاملا مشخص و متمایز دارد. پرو کشوری است که فرهنگ اسپانیائی و بومی آن دقیقا از یکدیگر مجزا شده‌اند، در بولیوی تقریبا تمام جمعیت را سرخ‌پوستان مستیسوها تشکیل می‌دهند در حالی که در اکوادور، از دیرباز، نوعی رقابت شدید منطقه‌ئی، بین کیتو و گیاگیل، بین ناحیۀ کوهستانی و دشا ساحلی برقرار بوده است. به‌جز این مشکلات، بولیوی و اکوادور هر دو کشورهای کوچکی هستند که در گذشته محیط فرهنگی پرباری نداشته‌اند. از این رو، در میان نویسندگان و شاعران مدرنیست-چنان که در مورد هنرمندان آمریکای مرکزی- به‌موارد متعدد خودکشی، مرگ‌های زودرس و تبعیدهای طولانی برمی‌خوریم. زندگی ریکاردو خائیمس‌فریریه (۱۹۳۳-۱۸۴۶)شاعر بزرگ بولیوی و گونسالو سالدوم بیده (متولد۱۸۸۵) داستان‌پردار و مقاله‌نویس برجستۀ اکوادور شاهدی بر این حقیقت است.

بزرگ‌ترین مشکل مشترکی که جمهوری‌های آند با آن روبرو بوده و هستند مسأله سرخ‌پوستان است. یکی از متفکران پرو، مانوئل گونسالس‌پرادا (۱۸۹۱-۱۸۴۸) از نخستین کسانی بود که فرهنگ و سیاست، در کشوری که اکثریت جمعیت آن‌را سرخ‌پوستان تشکیل می‌دهند، نمی‌تواند به‌اقلیت کوچک سفیدپوستان یا مستیسوهای پایتخت‌نشین محدود شود و در بولیوی و اکوادور، نویسندگانی چون آلدیس آگِه داس (۱۹۴۶-۱۸۷۹) و پیوخارا میلیو آلوارادو (متولد۱۸۸۹) نیز به‌نتیجه‌ئی مشابه دست یافتند. تا دهۀ دوم قرن حاضر، چنان‌که در فصل دوم اشاره شد، غالب این متفکران معتقد بودند که این مشکل با آموزش و برملا ساختن مظالمی که بر سرخ‌پوستان می‌رود حل خواهد شد. رمان‌های این دوره، چون «پرندگان بی‌آشیان، ۱۸۸۹» و «نژاد برنز، ۱۹۱۹» کارهائی هستند که مقدمةً به‌عنوان اعتراض و برای بیدار کردن وجدان خواص طبقۀ حاکمه به‌رشتۀ تحریر در آمدند. اما این نخستین اقدام‌های بشردوستانه اندیشه‌های اساسی‌تری را به‌دنبال آورد. این دیدگاه‌های نو، نظریه‌های نژادی ایده‌آلیستی فرانتس تامایو، متفکر اهل بولیوی(۱۹۵۶-۱۷۷۹) تا سوسیالیسم خوزه‌کارلوس ماریاتگی (۱۹۳۰-۱۸۹۵)را در بر‌می‌گرفت. تامایو سرخ‌پوست را اُس اساس ملیت و نیروی ملی بولیوی می‌دانست و «نابود کردن او و شیوه‌ئی خاص زندگیش را به‌منزلۀ نابود کردن تنها سرچشمۀ حیات و نیروئی که طبیعت به‌ملت بولیوی ارزانی داشته» می‌شناخت و ماریاتگی«آی‌یو»ها یا جوامع سرخ‌پوستی را اساس معتبر و سالمی برای نوع خاصی از کمونیسم در پرو می‌دانست.

دیری نگذشت که تأثیر مقاله‌نویسان و متفکران در باب مسأله عدالت اجتماعی به‌رمان این دوره راه افتاد. «پرندگان بی‌آشیان» کلورینداماتوده تورنر و «نژاد برنز» آلسیدس آرگه داس نخستین صدای اعتراض بر علیه رفتار ظالمانه‌ئی بود که نسبت به‌سرخ‌پوستان اعمال می‌شد. اما در رمان‌های بعد، نویسندگان به‌مسألۀ استثمار اقتصادی انگشت نهادند. چنان‌که در بسیاری از این آثار، دیگر واقعۀ اصلی، فی‌المثل تجاوز ارباب سفیدپوست یا مستیسو به‌دختر سرخ‌پوست نیست، واقعۀ اصلی محروم ساختن رخ‌پوست از مین، به‌قصد یافتن میدان برای استثمار پرسودتر، است «نقره و برنز، ۱۹۲۷» اثر رائول بوتلو گوسالوس (متولد ۱۹۷۱)، «همۀ خون‌ها ۱۹۶۴» و جشن یاوار، ۱۹۴۱» اثر خوزه ماریا آرگه داس (متولد ۱۹۱۷)؛ «تنگستن، ۱۹۳۱» اثر سزار وایه‌خو (پرو ۱۹۳۸-۱۸۹۲) همه- چنان‌که در فصل چهارم کتاب دیدیم- درباب استثمار سرخ‌پوستان به‌تعمق پرداخته اند. در همان فصل این نکته نیز خاطرنشان شد که موضوع اساسی دورمان از بهترین آثار ایندیانیست، «هوآسی پونگو، ۱۹۴۱» اثر خورخه ایکاسا (اکوادور، متولد ۱۹۰۶) و «جهان پهناور و بیگانه ۱۹۴۱» از سیرو آلگریا (پرو، متولد ۱۹۰۹) این است که مالکان به‌لطائف‌الحیل دست سرخ‌پوستان را از زمین کوتاه کرده و آنان را به‌نیروی کارآمدی که به‌آسانی استثمار شود تبدیل می‌سازند. سخن هر دو نویسنده طغیان سرخ‌پوستان در مواجهه با این چشم‌انداز است.

مفاهیم فرهنگی نظریه فرانس تامویو و دیگر مقاله‌نویسان بولیوی –سرخ‌پوستان را سرچشمه راستین نیروی ملی می‌دانستند- در رمان، مخصوصأ در آثار خوزه ماریا آرگه داس تجلی یافت. آرگه داس معتقد است که ترس از سرخ‌پوستان و انکار حقوق انسانی آنان به‌بیگانگی مردم سفیدپوست و مستیسوی پرو منجر شده است اینان فرهنگ بیگانه را ترجیح می‌دهند و این‌ نکته را در نمی‌یابند که فرهنگ اصیل پرو همان فرهنگ بومی است. این برخورد میان دو فرهنگ «راستین» و «بیگانه» زمینۀ اصلی رمان «رودهای ژرف» شاهکار آرگه داس است که پیش از این در صفحات و مورد بحث گرفت. داستان دبارۀ پسرکی است که به‌مدرسۀ شبانه‌روزی کاتولیک سپرده شده است. در فضای فاقد اصالت مدرسه و در برخورد با مظاهر فرهنگ نآشنای اروپائی، تنها حس تنفر به‌او دست می‌دهد، چرا که عواطف واقعی او از تجربه‌های شخصی و از زندگی در میان سرخ‌پوستان و «چولو»ها مایه گرفته است. عشق غریزی او نسبت به سرخ‌پوستان و موسیقی و اعتقادات آنان با الگوهائی که جامعه متمدن بر او تحمیل کرده سخت مغایرت دارد.

مسأله اساسی دیگری که نویسندگان جمهوری‌های آند با آن مواجهند تنگنای زندگی پایتخت و حومۀ آن است که هر نویسنده‌ئی اگر در کار کشف و درک کامل سرزمین خود باشد باید آن را ترک گوید. چنان‌که قبلاً نیز یادآور شدیم(صفحات و ) یکی از نخستین کسانی که بدین کار دست زد لوئیس مارتینس (۱۹۰۹-۱۸۶۹) نویسندۀ اکوادوری بود. موضوع رمان پیشگام «به‌سوی ساحل،۱۹۰۵» از این نویسنده، داستان مردی است که شهر کیتو، پایتخت را ترک می‌گوید و به‌قصد سرپرستی یکی از کشتزارهای ساحلی و زندگی در همان ناحیه بار سفر می‌بندد. این رمان تأثیر مستقیم و فوری نداشت و تا سال ۱۹۳۰ هیچ اثر ادبی که تأثیر مارتینس در آن مشهود باشد به‌وجود نیامد. در این سال، گروهی از نویسندگان ناحیۀ گیاکیل، کسانی چون دمتریو گیلبرت (متولد ۱۹۱۲) –که آنان را باید آغازگران رمان رآلیستی اکوادور نامید- مجموعه داستانی با عنوان «کوچندگان» انتشار دادند که تعمقی بود در زندگی طبقات فرودست جامۀ اکوادور و به‌خصوص «منتوویو»ها که در ناحیه ساحلی گیاکیل به‌سر می‌بردند. دیگر از نویسندگان طراز اول این منطقه، آلفردو پارخادیس– کانسکو (متولد ۱۹۰۸) و خوزه ده لا کوادرا (۴۱-۱۹۰۳) است که شاهکار وی «خانوادۀ سنگوریما، ۱۹۳۴» داستان سراسر خشونتی است از کینۀ دیرینه‌ئی که در یک خانواده میتیسو حکمفرما است.

در بولیوی، این سیر و جستجو، نویسندگان را تا نواحی دوردست این سرزمین کشانده است. برخی از آنان چون آگوستوسسپدس (متولد ۱۹۰۴) شرائط زندگی در معادن این کشور را تشریح کرده‌اند که «فلز شیطان، ۱۹۴۶» از این دست است. پاره‌ئی نیز متوجه ناحیه استوائی و نسبتأ گمنام چاکو شدند، ناحیه‌ئی که صحنۀ جنگ هولناک بولیوی و پاراگوئه بوده است. بهترین آثاری که در این زمینه نوشته شده، «خون مستیسوها، ۱۹۳۶» اثر آگوستوسسپدس، حاوری توصیف صحنه‌های دلخراشی از این جنگ است، که در آن محیط طبیعی به‌اندازۀ دمشن، خشن و پرخطر بود. این اثر با پیوند دادن وقایع چاکو و کیتو، بر بیگانه‌گرائی یکی از مخاطراتی که نویسندگان منطقه‌ئی را از آن گریزی نیست فائق می‌آید. بدین ترتیب سسپدس تأکید می‌کند که نواحی دورافتاده را که از نظر ملی حائز اهمیت بسیارند نباید تنها به‌صورت پدیده‌ئی غریب و شگفتی‌آور نگریست. یکی از نویسندگان اکوادور، آدالبرتواورتیس متولد ۱۹۱۴)، با استفاده از صناعت پیکارسک، ضمن اثری با عنوان خویونگو، ۱۹۴۳ حس پیوستگی و اتفاق منطقه‌ئی را به‌خواننده منتقل می‌سازد. آدم‌های داستان‌های سیروآلگریا و خوزه ماریا اگه داس پیوسته حرکتی میان شهر و ده دارند به‌طوری که رویدادهای منطقه را در این آثار می‌توان کلاً با حوادث ملی وابسته دانست.

سومین مسأله جمهوری‌های آند، که تا همین دوران اخیر، نویسندگان ندرتاً بدان اشاره کرده بودند (هر چند به‌یقین می‌توان گفت که سزاروایخو شاعر تامدار پرو آن را دریافته بوده است) مسألۀ دیدگاه‌های روانشناختی است که جبراً و در نتیجه فشارهای سیاسی در آثار ادبی نمایان گشته است. رمان «شهر و سگ‌ها ۱۹۶۳» اثر ماریووارگاس لیسا نویسندۀ پروئی یکی از معدود رمان‌هائی است که در بابا موضوع آموزش یک فرقه در جامعۀ پرو به‌تعمق می‌پردازد. این داستان که در یکی از مدارس نظامی شهر لیما می‌گذرد مفهومی خاص در بر دارد. پسران جوانی از سراسر کشور، برای تحصیل و بالاتر از همه برای آشنا شدن با نظم و انضباط به‌این مدرسه گسیل می‌شوند. ارتباط افراد میان قلدر و افراد ضعیف و فرامنبر در این مدرسه نمونۀ کوچکی از اوضاع کلی جامعۀ پرو است. لیوسا با پرده بر گرفتن از معایب مدرسه، در حقیقت ضعف‌های جامعۀ پرو را باز می‌نماید.

(در صفحات کتاب حاضر دربارۀ این رمان به‌تفصیل سخن رفته است.) چنان که قبلاً متذکر شدیم دیگر اثر مهم وارگاس لیوسا به‌نام «خانۀ سبز» در بیان ماهیت مبهم و متغیر روابط انسانی استاما در «شهر و سگ‌ها» می‌بینیم که ریشۀ این روابط را اساسا باید در دید و برداشت مردم پرو جستجو کرد از این رو machismo بازوائدش، خشونت و استثمار، زمینۀ اعمال مردان داستان قرار می‌گیرد. صومعه و فاحشه‌خانه دو تصویر متناقض machismo در درون زندگی اجتماعی هستند. اما نویسنده در این اثر، برچنان عقدۀ بزرگ اخلاقی انگشت می‌نهد که سخن گفتن از ان دراین مختصر امری مشکل است. رمان کوتاه «توله‌ها، ۱۹۶۷» از این نویسنده نیز، رمانی است آشکارا کنائی که موضوع اختصاء قهرمان داستان، که امری اتفاقی است و در آغاز داستان روی می‌دهد در دوران بلوغ و سنین رشد او را به‌انتقام‌جوئی وحشتناکی می‌کشاند. روشن است که قصد نویسنده مستندنویسی نیست اما تعمق او در گرایش‌های وجودی، نمی‌تواند از زمینۀ فرهنگی قهرمانان داستان‌هایش، که زمینه‌ئی است خاص سرزمین پرو، جدا بماند.

از این بررسی کوتاه می‌توان دریافت که بیدادگری موضوع غالب در رمان جمهوری‌های آند است. گذشته از این، ظلم و رنج از مسائلی است که سزار وایخو، بزرگ‌ترین شاعر ناحیۀ آند بدان توجه بسیاری داشته است، هر چند شعر به‌طور کلی کمتر به‌مسائل اجتماعی می‌پردازد. بسیاری از شاعران برجسته چون خوزه مریا اگورن (۱۹۴۲-۱۸۷۴) و کارلوس گرمان بیی (متولد ۱۹۲۷) از پرو؛ ریکاردو خائیمس فریره از بولیوی و خوزه کارِره آندراده (متولد ۱۹۰۳) از اکوادور دنیای شاعرانه‌ئی افریدند که چندان پایبند مرزهای ملی نبود، فی‌المثل خائیمس‌فریره اسطیر و نمودگارهای شعر خود را از می‌تولوژی اسکاندیناوی واگورن از جهان افسانه‌ئی پریان برمی‌گزیدند. حال آن‌که کارِره، را آندراده که زندگی سیاسی او را به‌اکناف جهان کشانید به‌هایکوئهای ژاپنی متمایل شد و به‌تقلید از این نوع شعر نمودار‌ها را سرود. کارِره آندراده در اشعار دیگرش، برای رساندن غرابت واقعیات مادی روزمره، به‌شیوۀ استادانه‌ئی از صنایع لفظی استفاده می‌کند. شعر او و بسیاری از دیگر شاعران حوزۀ آند نشان‌دهندۀ این نکته است که هرگاه نویسنده‌ئی میان فرهنگ سرزمین خود و فرهنگ غربی پیوندی برقرار سازد دیگر نویسندۀ «ملی» نیست «بیی» شاعر برجستۀ معاصر پرو پیرو سنت شعری وایخو است. شعر او بیان دلتنگی‌های شاعر و جست‌وجوی خویشتن خویش است و در این راه با وسعت بخشیدن به‌معانی معمول و پیوند کلمات الگوهای کنائی خاص خود را می‌آفریند.

از آنجا که در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین ساخت‌های اجتماعی با دنیای جدید همگام نبوده است شاعران بیش از پیش نسبت به‌شعر اجتماعی تمایل نشان داده و آن را وسیلۀ اعتراض شناخته‌اند-در اکوادور گروه «زانت زیکوس» صناعات پیشرو را با مسأله تعهد اجتماعی تلفیق کرده است. در پرو، امروزه، مهم‌ترین نوع شعر اجتماعی است. از میان شاعران معاصر این کشور، این نام‌ها شایسته ذکرند: آلخاندرو رموآلدو (متولد ۱۹۲۶) با کتاب‌هائی چون «شعر، ۵۴-۱۹۴۵» و «نشر فوق‌العاده ۱۹۵۸»؛ واشنگتن دلگادو (متولد ۱۹۲۷) سرایندۀ «روزهای دل، ۱۹۵۷»، «زندگی فردا، ۱۹۵۹» و «باغ ملی، ۱۹۶۵» و خاویر هرود (۱۹۶۲-۱۹۴۲) که در نبرد با چریک‌ها به‌قتل رسید و اشعارش پس از مرگ او انتشار یافت. از دیگر شاعران این گروه باید از آنتونیوسیس نروس صاحب «تفسیرهای واقعی، ۱۹۶۴» نام برد که به‌خاطر مجموعه شعری زیر عنوان «سروی تشریفاتی در برابر یک مورچه‌خوار، ۱۹۶۸» به‌دریافت جایزۀ «کاساده‌لاس آمریکاس» نائل شد.



مسألۀ ریشه‌ها: آرژانتین و شیلی


هرچند میان دو کشور آرژانتین و شیلی تفاوت‌های بسیاری است اما هر دو با مسألۀ مشترک هویت ملی روبه‌رو هستند و بسیاری از آنچه تحت این عنوان دربارۀ اروگوئه گفته شد (صفحات تا ) شامل این دو ملت بزرگ‌تر نیز می‌گردد. در شیلی و آرژانتین، آمریکائی بومی معنا دیگر وجود ندارد و جمعیت اسپانیائی‌الاصل نیز در نتیجه مهاجرت گروه‌های عظیم به‌شدت دستخوش دگرگونی شده است. این مهاجران از جهت فرهنگی، مشکلات عظیمی به‌بار آورده‌اند چرا که بسیاری از آنان، افراد عامی خانواده‌های عامی اروپائی‌اند و از این رو نتوانسته‌اند هیچ نقشی در فرهنگ موطن جدید داشته باشند. این مهاجران خود نه تنها چیزی به‌ذخایر فرهنگی این سرزمین‌ها نیفزوده‌اند، معیارهای موجود را نیز در معرض تهدید قرار داده‌اند. از سوی دیگر، میل به‌داشتن زندگی مادی خوب و مناسب آنان را به‌صورت عناصر فعال جامعه و خواهان پیشرفت اجتماعی در آورده است. اما فرزندان این مهاجران از تعلیم و تربیت بهتری برخوردار می‌شوند و نسل جدید غالباً تحصیلات عالی دارند.

از این دو کشور بزرگ‌تر، آرژانتین، کیفیتی دوگانه دارد. با آن‌که دارای اراضی وسیع زراعتی است صاحب یکی از وسیع‌ترین مناطق شهری در آمریکای لاتین است. پایتخت این کشور، بوئنوس آیرس، در حدود ۴/۵ میلیون نفر جمعیت دارد و ۶۲/۵ درصد کل جمعیت کشور در شهر‌ها ساکنند. حتی در مناطق روستائی هم، سازمان‌های اجتماعی آبرومند و وسائل ارتباطی خوب احداث شده و این بدان معناست که مردم آرژانتین را نمی‌توان مانند روستانشینان ونزوئلا و کلمبیا دور از تمدن دانست. اما با وجود آنکه ملت آرژانتین ذاتاً دارای خصوصات شهری است، پامپا همچنان به‌صورت واقعیتی می‌ماند و این دوقطب، پامپا وشهرآن‌قدر متفاوتند که به‌گفته یکی از مفسران مطالعه وضع آن دو با هم و در یکجا امکان‌پذیر نیست.

موازین اروپائی سبب غنای طبقه متوسط آرژانتین شده است. در این کشور تعداد باسوادان بسیار زاد و نسبت دانشجویان دانشگاه به‌کل جمعیت چنان است که آن را در ردیف کشورهای درجۀ اول جهان قرار می‌دهد. متأسفانه از این طبقه روشنفکر آن طور که باید و شاید استفاده نشده و گروه کثیری از صنعتگران، متخصصان و دانشمندان آرژانتین به‌خارج از کشور، مخصوصاً به ایالات متحده مهاجرت کرده‌اند. اما علی‌رغم محیط خشک فکری، صنعت چاپ آرژانتین بسیار پیشرفته است و تأثر آبرومند (هرچند که غالب نمایشنامه‌های نو به‌وسیلۀ گروه‌های کوچک غیرانتفاعی به‌اجرا در می‌آید)، نگارخانه‌های متعدد و نشریه‌های ادبی بسیار دراین کشور به‌وجود آمده است. بوئنوس آیرس شهری است با امکانات عظیم فرهنگی و سنن هنر پرمایه. گذشته از این، شهری است که در سراسر آمریکای لاتین نقشی پراهمیت داشته و پناهگاه نویسندگان و هنرمندان کشورهای کوچک‌تر و فقیر‌تر این قاره بوده است. دو سازمان انتشاراتی لوسادا و سودامریکانا با چاپ رمان‌ها و داستان‌های نویسندگانی که امیدهای آیندۀ آمریکای لاتین بوده‌اند خدمات برجسته‌ئی انجام داده‌اند.

اصل اساسی در فرهنگ آرژانتین، ماهیت وابستگی این فرهنگ به‌خواص است. در هیچ یک از دیگر کشورهای آمریکای لاتین، ادبیات بدین گونه منحصرا در حیطۀ تملک اقلیت ثروتمند نمانده و آئینۀ تمام‌نمای ارزش‌های خاص این طبقه نبوده است. این مسأله از آن جهت شگفتی‌آور است که در اوائل قرن حاضر، بسیاری از روشنفکران نامدار وابسته به‌گروه‌های سوسیالیست و آنارشیست، و در دهۀ بیست نیز گروه «بوئدو» که ستایشگر «گورکی» نویسندۀ روس بودند مصراً و به‌اتفاق خواستار رهائی هنر از حلقۀ انحصار خواص گشته بودند. درمیان این گروه رمان‌نویسان هوشمند و متعدد بسیار بودند که آلوا رویونکه (متولد ۱۸۹۰)، روبرتو ماریانی (۱۹۴۵-۱۸۹۳)، الیاس کاستل نوو (متولد ۱۸۹۳)، مارکس دیکمان (متولد ۱۹۰۲)، لورنسو استانچینا (متولد ۱۹۰۰) و روبرتو آلت (۱۹۴۲-۱۹۰۰) از آن جمله‌اند. البته هنوز کسانی چون برناردو وربیتسکی (متولد ۱۹۰۷)، داوید وینیاس و گارسیا روبلیس شاعر هستند که در مسیر جریان ادبیات متعهد راه می‌سپرند اما واقعیت این است که هنوز هم مشهور‌ترین نام‌ها در میان نویسندگان جدید آرژانتین به‌خواص تعلق دارد: لئوپولدو لوگونس، ریکاردو گیرالدس، خورخه لوئیس بورخس، ادواردومایه‌آ و ارنستو سابتو . این نویسندگان، همه از آنچه مکتب اجتماعی و رآلیستی نام دارد فاصلۀ بسیار دارند و برخی از آنان حتی به‌سنتی صریحاً محافطه‌کار وابسته‌اند. این سنت بی‌شک، دوام و استحکام خود را مدیون امتزاج ارزش‌ها است که پس از ورود گروه‌های عظیم مهاجر در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم روی داد. در سال ۱۹۱۰ (که باید اوج تاریخ آرژانتین نامیده شود) اعلام شد که بالغ بر چهل درصد جمعیت در خارج از کشور متولد شده‌اند و در همین تاریخ نیز بود که صدمین سال استقلال آرژانتین جشن گرفته شد. اهمیت این دوره در این است که نویسندگان بازگشت به‌گذشته را آغاز کردند و شیوه زندگی گاچو‌ها با ارزش‌های ابتدائی و اصیل را کمال مطلوب خواندند. دو اثر از آثار ستایش‌انگیز این قرن، ازلئوپولدو لوگونس و آلبروتو گرچونف، فضیلت کار و زحمت شرافتمندانه در مزارع را ستودند. با صنعتی شدن روزافزون آرژانتین و رشد جمعیت شهر‌ها، نویسندگان آرژانتین بیش از پیش به‌ستایش شیوه‌های زندگی گاچو پرداختند، که اکنون دیگر نابود شده یا چراغش بر گذر باد نهاده است.

در رمان‌های بنیتولینچ (۱۹۵۲) -۱۸۸۵) فی‌المثل، گاچوی ساده دل و شریف یا دختر روستائی در برخورد با مرد یا زن شهری یا اروپائی دچار اندوه می‌شود. در ورای این طرح ساده، مواجۀ دو شیوۀ دید کاملاً متفاوت و مغایر نسبت به‌زندگی را می‌توان دید. زندگی گاچو به‌عنوان یک زندگی آرمانی، به‌بهترین شکلی در «دون سگوند و سومبرا» اثر ریکاردو گیرالدس تشریح شده است. چنان که دیدیم (صفحات و ) داستان دربارۀ پسرک گاوچرانی است که با راهنمائی دون سگوندو سومبرا (که خود تجسمی از روح و فرهنگ دشت‌های آرژانتین است) دوران کودکی را پشت سر می‌نهد و به‌مردی رشید مبدل می‌شود. هرچند نویسنده تصویر اصیلی از این نوع زندگی پرداخته اما خواننده را از قبول این حقیقت گریزی نیست که دنیای دون سگوندو سومبرا، دنیائی است که هم‌اکنون به زوال گرائیده است، حتی اگر کسی چون گیرالدس زبان به‌تحسین فضائل و محاسن آن گشوده باشد. در اواسط دهه بیست زندگی اکثریت مردم آرژانتین دیگر از راه زمین نمی‌گذشت و بسیاری از مالکان نیز دیگر وابسته به‌زمین نبودند. مالکان اشراف منش و با تجربۀ رمان «زوگوئی بی، ۱۹۲۶» اثرانریکه لاره تایا «عقاب‌ها ۱۹۴۳» اثر ادواردو مایه‌آ، احتمالاً بسیار عالیتر از زمین‌داران دون سگوند و سومبرا بوده‌اند. به‌یقین می‌توان گفت که در دهۀ بیست، فرهنگ آرژانتین و فرهنگ گاچورا یکی دانستن برای نویسنده امری دشوار بوده است.

در حقیقت از دهۀ بیست به بعد، بسیاری از نویسندگان دریافته بودند که شهر بزرگی چون بوئنوس آیرس که دروازه‌هایش را بر روی همۀ جهان گشوده، این شهر جهانی و چند زبانه دیگر نمی‌تواند سنت فرهنگی خود را به‌فرهنگ ساده و عامیانه قرن نوزدهم محدود سازد. نشریه‌های این دوره واسطه‌ئی برای شناساندن فرهنگ اروپائی بود که مهم‌ترین آن‌ها، مجلۀ «سور» در سال ۱۹۳۱ به‌دست ویکتوریا اوکامپو تأسیس شد. وی نویسندگان انگلیس و ایالات متحده را مانند نویسندگان فرانسوی تحسین می‌کرد. طی این سال‌ها، «سور» مجموعه‌ئی از بهترین آثار نویسندگان معاصر سراسر جهان را به‌چاپ رسانده و منادی افکار هنرمندان پیشروی آرژانتین بوده است.