انگورِ دیم: تفاوت بین نسخهها
جز («انگورِ دیم» را محافظت کرد: بازنگری شده و مطابق با متن اصلی است. ([edit=sysop] (بیپایان) [move=sysop] (بیپایان))) |
|||
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
[[Image:18-113.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۱۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۱۳]] | [[Image:18-113.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۱۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۱۳]] | ||
− | |||
− | این بررسی در سال ۱۳۵۶ در بوشهر انجام شده است. پژوهشگر در این گزارش | + | <big>کشت سنتی اطراف بوشهر</big> |
− | سرسپردگی رژیم قبلی، این شیوهٔ ابتدائی اما مؤثر را | + | |
− | {{چپچین}} | + | |
− | + | ||
− | {{پایان چپچین}} | + | این بررسی در سال ۱۳۵۶ در بوشهر انجام شده است. پژوهشگر در این گزارش بهشرح و توصیف شیوهئی از تولید کشاورزی پرداخته است که پیش از هر چیز بازگوی کوشش انسان است در بهره برداری از امکانات محیط طبیعی پیرامونش. |
+ | |||
+ | سرسپردگی رژیم قبلی، این شیوهٔ ابتدائی اما مؤثر را بهآستانهٔ نابودی کشانده است و پژوهشگر چند و چون این نابودی را نشان داده است، و در کنار آن داستان غمبار نابودی جوامع روستائی منطقه را نیز بازگو کرده است. | ||
+ | |||
+ | {{چپچین}}ک. ج.{{پایان چپچین}} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
− | در ایران انگور یکی از فرآوردههای مهم کشاورزی است. از دیرباز در بسیاری از نقاط ایران پرورش تاک معمول بوده است. در هر ناحیه کشاورزان با توجه | + | در ایران انگور یکی از فرآوردههای مهم کشاورزی است. از دیرباز در بسیاری از نقاط ایران پرورش تاک معمول بوده است. در هر ناحیه کشاورزان با توجه بهموقعیت جغرافیائی و شرایط اقلیمی، شیوهها و صناعتهائی در پرورش این گیاه ابداع کردهاند. تنوع این ابداعات، حکایت از هوش و نبوغ در همساز کردن عناصر طبیعت و چارهاندیشی برای نارسائیها و تنگناهای آن میکند. |
− | کتابهائی که در زمینهی امور دهقانی و زراعت از نوشتههای گذشتگان بهما رسیده مفصلاً از ارزش و اهمیت کشت انگور بحث کردهاند{{نشان|۱}} | + | |
+ | کتابهائی که در زمینهی امور دهقانی و زراعت از نوشتههای گذشتگان بهما رسیده مفصلاً از ارزش و اهمیت کشت انگور بحث کردهاند.{{نشان|۱}} | ||
+ | |||
در این گزارش، نمونهئی از جالبترین اشکال کشت سنتی مویدیم در روستاهای اطراف بندر بوشهر معرفی میشود{{نشان|۲}}. | در این گزارش، نمونهئی از جالبترین اشکال کشت سنتی مویدیم در روستاهای اطراف بندر بوشهر معرفی میشود{{نشان|۲}}. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==موقعیت جغرافیائی== | ||
+ | بندر بوشهر در ارتفاع ۴ تا ۲۰ متری از سطح دریا در کنار خلیج فارس قرار دارد. این بندر در شبه جزیرهٔ مرجانی بوشهر واقع شده که هنگام مد دریا بهشکل جزیره در میآید. در چنین مواقعی، راه برازجان بهبوشهر که از سطح زمین بلندتر ساخته شده و آب آن را فرا نمیگیرد، تنها خط ارتباطی زمینی میان این شبهجزیره با سایر نقاط استان است. | ||
+ | |||
+ | خاکی حاصلخیز، بهطول ۲۳ و عرض ۳ تا ۵ کیلومتر، در قسمت جنوبی این شبه جزیره و در امتداد دریا گسترده است. دهکدههای پیرامون بندر بوشهر در مجاورت یکدیگر بر این خاک مستقرند. | ||
+ | |||
+ | جنس خاک از طبقات رسوبی جوان و بدون تکامل پروفیلی تشکیل شده که معمولاً از نظر موادآلی فقیر است و احتیاج بهترمیم دارد. در اطراف بهمنی و هلیله عمق خاک بیشتر و ساختمان آن تقریباً تکامل یافتهتر است، اما جنس خاک در طبقات زیرین سنگین و غالباً نفوذناپذیر است.{{نشان|۳}} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==آب و هوا== | ||
+ | آب و هوای بوشهر گرم و مرطوب است. متوسط حداکثر درجهٔ حرارت ۲۹ و متوسط حداقل آن ۱۸ درجهٔ سانتیگراد است. متوسط گرمای هوا در تابستان ۳۳٫۵ است، اما در روزهای گرم تابستان درجه حرارت گاهی به ۵۰ درجه هم میرسد. در سردترین روزهای زمستان درجه حرارت بهندرت بهصفر میرسد. | ||
+ | |||
+ | بوشهر در اقلیم گرم و مرطوب صحرائی واقع شده است. | ||
+ | |||
+ | نوسان درجهٔ حرارت طی سال و در شبانه روز نسبتاً کم است. رطوبت نسبی هوا در این ناحیه در طول سال از همهٔ نواحی جنوبی ایران بیشتر است. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==باران== | ||
+ | متوسط بارندگی ۱۰ ساله ۴۵ - ۱۳۵۴ در بوشهر ۲۴۷ میلیمتر است. بارندگی در مهرماه شروع میشود، امّا مقدار آن بسیار کم است، از مهر تا فروردین هراز چندگاهی باران کمی میبارد در اردیبهشت ماه میزان بارندگی تقریباً بهصفر میرسد. در باقی ماهها دیگر باران نمیبارد. قسمت اعظم بارندگی، در زمستان است. نزول باران متغیر است. پیش آمده که بارندگی در یکسال بهحداکثر ۴۲۵ میلیمتر نیز برسد (در سال ۱۳۵۰) و در یکماههٔ آذر نیز اتفاق افتاده که ۳۳۷ میلیمتر باران ببارد. و حداکثر بارندگی در یک روز ۱۵۲ میلیمتر نیز ثبت شده است.{{نشان|۴}}. | ||
+ | |||
+ | در این منطقه بهخاطر فراوانی نسبی باران، میتوان غلات کشت کرد. در اطراف بوشهر مراتع زمستانی بسیار خوبی هست که گلههای بسیار در زمستان از نواحی سردسیر بهآنجا مهاجرت میکنند. | ||
+ | |||
+ | در این منطقه اگر باران زمستانه بهموقع در آبان و آذر و دیماه ببارد و در اسفند ماه نیز بارش تکرار شود، زراعت دیم بهمقدار شگفتیآوری حاصل میدهد؛ ابن بلخی در ۵۱۰ هجری در «فارسنامه»ی خود در ذکر ماندستان، که امروزه آن را بلوک دشتی مینامند، و از توابع شهرستان بوشهر است، بههمین حقیقت اشاره میکند و دربارهٔ این آبادی مینویسد: «ریعی (بازدهئی) دارد چنانک از یک من هزار من تخم دخل باشد... و هرگاه باران در اول زمستان بارد در آذرماه و دی ماه آن سال دخل عظیم باشد و نعم بسیار...»{{نشان|۵}} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==آبادیهای اطراف== | ||
+ | شعاع آبادی بوشهر را پهنای خاک حاصلخیزی که در جنوب آن گسترده است تعیین میکند. بهعلت قابلیتهای زراعی این خاک، آبادیهای بوشهر تماماً در جنوب بندر و نزدیک بههم واقع شده است. فاصلهٔ دورترین روستا تا بندر ۲۳ کیلومتر است، این آبادیها، بهترتیب فاصله از بندر بوشهر، عبارت است از: جَغرِهٔ علیباش، لِیل شِمالی، لِیل جنوبی، باغ ملا، مخ بلند، شَغاب، تنگک صَفَری، تنگک محمدجعفری، تنگک زنگنه، بهمنی، امامزاده، سبزآباد، رونی، جلالی، دَوّاس، خواجهها، ریشهر، سَرتَل، هلیله، و بندرگاه. شغل ساکنان روستاهای آخری منحصراً ماهیگیری است. آب [...] ادههای این آبادیها [...] است و هوای آنها هم برای سکونت سازگارتر از هوای بوشهر است. شغل اغلب اهالی این روستاها کشاورزی است، امّا از یک دهه پیش اشتغال در بخشهای خدمات و صنعت و اختصاص یافتن بخش مهمی از مرغوبترین و حاصلخیزترین زمینها بهفعالیتهای دیگر باعث رکود کشاورزی شده است. | ||
+ | |||
+ | بیش از ۶۰ درصد اراضی مزروعی آباد و نخلستانها را بهتأسیسات پایگاههای هوائی و دریائی و نیروگاه برق اتمی اختصاص دادهاند و آن را کاملاً از حالت زمین زراعی درآوردهاند. امروزه تنها ۴ درصد از جمعیت فعال در آبادیهای یاد شده بهکشاورزی اشتغال دارند. و حدود ۳ درصد اراضی مزروعی باقیمانده زیرکشت انواع محصولات صیفی است. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==محصولات کشاورزی== | ||
+ | یکپارچگی سبب شدهاست که خاک حاصلخیز اراضی مزروعی در آبادیهای اطراف بوشهر تا حدودی یک پارچه و بهم پیوسته باشد. در گذشتهٔ نزدیک، علاوه بر زراعت دیم، زراعت آبی هم انجام میشد. آب لازم برای این نوع زراعت را از چاهها تأمین میکردند. در منطقه گذشته از کشت گندم و جو که بهصورت دیم انجام میشد در اراضی مشروب از آب چاهها کشت پنبه، تنباکو، پیاز، کاهو، خیار، هندوانه، خربزه، گوجه فرنگی و انواع سبزیها هم رونق داشت. این محصولات، هم مصرف خانوارهای ساکن این روستاها را تأمین میکرد و هم نیازهای بوشهر را و حتی قسمتی از آن را بهشیخ نشینهای جنوب خلیج فارس هم صادر میکردند. | ||
+ | |||
+ | خرما و فرآوردههای دامی را هم باید بهاین محصولات افزود. در گذشته از جمله فرآوردههای مهم این آبادیها انگور بود که مازاد آن را بهبوشهر حمل میکردند و این مازاد میتوانست انگور مصرفی شهر را تأمین کند. | ||
+ | |||
+ | تعداد بنههای انگور در روستاهای اطراف بوشهر در حدود ۶۰۰ بنه بود. از این تعداد تقریباً ۱۰۰ بنه در قریهٔ هلیله و بقیه در آبادیهای دیگر قرار داشت.{{نشان|۶}} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==کشتِ سنتی مو== | ||
+ | نحوهٔ کاشت و بارآوردن انگور، که از موقعیت اقلیمی این خطه برخاسته است، نمایش گویائی است از همسازی با محیط و گذشتن از مرز قیودات و تنگناهای طبیعت. | ||
+ | |||
+ | انگور را در چاههائی میکارند که غالباً دهانهئی چارگوش دارد چاهها را در سنگ کندهاند. طول این دهانهها اغلب میان ۱٫۵ تا ۲ متر متفاوت است. عمق پوستهٔ سنگ از ۱٫۸۰ تا ۴ متر متغیر است. | ||
+ | |||
+ | پس از گذشتن از پوستهٔ سنگی بهطبقات خاک رُس میرسند که در محل بهآن «خاک چوب» میگویند. خاکها را از چاه خارج میکنند تا چاه بهسطح آب زیرزمینی نزدیکتر شود. بسته بههر منطقه عمق چاه میان ۶ تا ۱۸ متر نوسان دارد. هرقدر چاه عمیقتر باشد و آبخور آن بیشتر، بنهٔ انگوری که در آن کاشتهاند بهتر برمیدهد. چاههای هلیله عموماً چنین است: | ||
+ | |||
+ | چاهها را، هنگامی که بهآب برسد، تا نیمه از خاک زراعتی پر میکنند. آنگاه سیلاب باران را، از طریق جویهائی که پیرامون چاه کندهاند، بهدرون چاه هدایت میکنند. چاه را بهمدت سه سال وا می گذارند تا خاک آن هم شیرین شود و هم پوک. در اسفندماه سال دوم یک (پی ته) شاخه، از بنههای بزرگ انگور که حدود هشت متر درازا دارد، از کمر در خاک مینشانند و روی آن خاک میریزند. اسفندماه سال بعد این شاخه را که در زمین ریشه دوانده است ریشه میکنند و در چاههای آماده میکارند. سر گیاه را بالای چاه میگذارند تا بهسرعت جوانه بزند و شاخه بپراکند. این شاخه در سال اول تقریباً دو تا سه کیلو انگور میدهد. این نهال را «تیم» میگویند. | ||
+ | |||
+ | تیم باید فقط با ریشهٔ اصلی در چاه قوت گرفته و رشد کند. روی همین اصل، نمیگذارند جوانهئی یا شاخهئی از پائین بهآن افزوده شود. شاخه را از یک متر و نیم بهپائین تا سطح خاک بهعنوان تنهٔ اصلی درخت نگه میدارند، بعد، از همان قسمت شاخههای متعددی جوانه میزند و میبالد و از چاه بر میآید و بهبار مینشیند. | ||
+ | |||
+ | انگور بهشعاع ۱۵۰ متر چتر میزند لاله میبندد. قطر تنه هم گاه بسیار زیاد میشود در یکی از چاههای هلیله قطر تنهٔ تاک به۵۱ سانتیمتر میرسد. | ||
+ | |||
+ | چاههای هلیله بسیار بزرگ است و تنورهٔ آنها وسیع. هر چاه یک بنهٔ انگور را دربر میگیرد. اما در سرتل و بهمنی و اطراف آن تا ۱۸ چاه هم در یک حصار و باغ رز دیده شده است. | ||
+ | |||
+ | میان کشاورزان پیوند مو معمول نیست و نوع تیمهای انگور نیز محلی است. هرس درختان میان کشاورزان معمول است. اما فقط سرشاخهها را هرس میکنند. جوانهها را، پس از خروج از چاه، بهتدریج روی پایههائی سنگی قرار میدهند که در محل بهآن «خن» میگویند. خنها سنگچینی است از قالبهای سنگی مکعب شکل که آنها را از طبقات رسوبی فسیلی جدا می کنند و روی هم میچینند. بسته بهمیزان وسعت چتر درختها، از ۱۲ تا ۱۸ عدد خن در ۳ تا ۶ و در ۳ قسمت اطراف چاه میچینند. متوسط فاصلهٔ خنها از یکدیگر در حدود ۷۰ سانتیمتر است و متوسط ابعاد خنها ۹۰ × ۷۰ × ۷۰ سانتیمتر. | ||
+ | |||
+ | روی خنها را غالباً با خارهای کُنار{{نشان|۷}} میپوشانند و بعد شاخههای درخت را روی آنها میگذارند تا بهقول کشاورزان محل «بخار زمین بالا نیاید و بنه را نسوزاند». دور هر بنهٔ انگور را با دیوارهئی اغلب دایرهوار یا مستطیل شکل محصور میکنند. این دیواره را رسوبی که در ساختن خنها بهکار میرود میسازند. بلندی دیواره سنگچین یک بالا (= ۱٫۵متر) است. روی دیواره را هم با خار کُنار میپوشانند و خارها را با سنگ محکم میکنند. از این طریق از ورود مال و حیوانات بهداخل بنه جلوگیری میکنند. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==آبیاری بُنِه== | ||
+ | در سه طرف دیواره، بسته بهپستی و بلندی زمین و نوع شیب، پشتههائی از خاک رس بهطول ۵۰ تا ۱۰۰ متر، درست میکنند و آب بارانهای زمستانی را بهدرون نهری، که معمولاً از داخل محیطی که با دیوار محصور کردهاند شروع میشود، تا سر چاه سرازیر میکنند. | ||
+ | |||
+ | در منطقهٔ هلیله اغلب چاهها از آب باران پر نمیشود، بلکه آب بهطبقات زیرین نفوذ میکند و در سفرههای زیرزمینی ذخیره میشود. حال آن که در سایر نقاط، چاهها اغلب، بهعلت نفوذناپذیری لایهها، از آب پر میشود. آب سرریز شده از طریق نهرهائی بهداخل چاههای دیگر داخل حصار هدایت میشود تا داخل سایر بنهها بریزد. بههمین منظور چاهها و بنههای انگور را، در روستای سرتل و اطراف آن، در یک جهت و در شیبی نزدیک بههم با فاصلهٔ نسبتاً کمی از یکدیگر، ساختهاند و آن را از این طریق آبیاری میکند. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==مشخصات یک بنهٔ انگور در هَلیله== | ||
+ | در هلیله چاهها بزرگ و عمیق است. سالهای متمادی خاک رس بهداخل میلهٔ «سنگچال»ها ریزش کرده و هر بار کشاورزان بهتدریج آن را از چاه خارج کردهاند در نتیجه تنورهٔ چاهها بهطرز شگفتیآوری فراخ شده است. | ||
+ | |||
+ | امروزه بزرگترین چاه موجود در هلیله که هنوز سالم است و بنهٔ آن هنوز سبز است بنهٔ انگوری است با این مشخصات: | ||
+ | |||
+ | |||
+ | {| align="center" | ||
+ | |- | ||
+ | | width="170pt"|دهانهٔ چاه | ||
+ | | width="110pt"| ۲٫۱۰×۲ | ||
+ | | width="70pt"| متر | ||
+ | |- | ||
+ | |عمق پوسته سنگی || ۱٫۳۰ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |لالهٔ (چتر) درخت || ۴۰ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |عمق چاه تا کف || ۳٫۷۰ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |بلندی آبگیر چاه از کف تا سنگ || ۲٫۴۰ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |قطر کورهٔ چاه || ۱۵ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |محیط کورهٔ چاه از کف || ۴۷ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |مساحت کف کوره || ۱۶۷ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |دور دیواره || ۷۰ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |بلندی دیواره || ۱٫۵ تا ۱٫۶۰ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |پهنای دیواره || ٫۵۰ تا ٫۷۰ || متر | ||
+ | |- | ||
+ | |قطر تنهٔ اصلی درخت || ۰٫۵۱ || متر | ||
+ | |} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | کشاورزان میگفتند که از میان ۱۰۰ چاه و بنهٔ انگور هلیله، این بنه در شمار بنههای کوچک بوده است. بنههای دیگر خاصه از نظر دهانهٔ چاه، از بنهٔ یاد شده بزرگتر بوده است. امروزه ۹۵ بنهٔ انگور زیر طرح محوطه و ساختمانهای تأسیسات نیروگاه برق اتمی واقع شده و دو سال است که این بنهها سیل رفته است. از این میان، فقط ۵ بنهٔ انگور دست نخورده باقی مانده است، که چهار بنه، بهعلت عدم مراقبت، در حال خشک شدن است، دهانهٔ چاه این چهار بنه، از دهانهٔ چاه بنهئی که ابعادش را ذکر کردیم بزرگتر است. این چند بنه آخرین بقایای این نوع کشت استثنائی در هلیله است. | ||
+ | |||
+ | ==نوع انگور و مقدار محصول== | ||
+ | محصول انگور منطقهٔ بوشهر از نوع انگور سفید است، امّا در سرتل انگور سیاه هم وجود دارد. خوشهها بسیار شیرین و آبدار میشود و وزنِ بعضی از این خوشهها بیش از ۲ کیلو است. انگورها در دههٔ اول مرداد کاملاً میرسد. میزان محصول هر یک از بنههای انگور در سرتل و سبزآباد و ریشهر و اطراف آن تقریباً ۸ من هاشم (هر من هاشم ۶۰ کیلو) است. و امّا در هلیله اغلب بنهها بین ۱۲ تا ۱۸ من هاشم بار میداد. بخشی از محصول انگور بوشهر را، گذشته از تأمین مصرف محلی هر ساله بهقطر هم حمل میکردند. تا ۵ سال پیش بهای هر کیلو انگور در بازار بوشهر ۱۷ ریال بوده است. از انگور نارس (غوره) برای گرفتن آبغوره استفاده میکنند. انگور رسیده فقط مصرف خوراکی دارد و تبدیل آن بهکشمش و مویز معمول نیست. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==مالکیت و تعداد بنهها== | ||
+ | همهٔ بنههای انگور هلیله متعلق کشاورزان آن محل بود. اما در تنگک و سرتل و اطراف آن مالکیت برخی از بنهها میان غرس کننده و صاحب ملک مشترک است و محصول هم بهطور مساوی میان غرس کننده و مالک تقسیم میشود. | ||
+ | |||
+ | از ۶۰۰ بنهٔ منطقه، امروزه تقریباً ۸۰ بنه باقی مانده است که از این تعداد تقریباً ۲۰ بنه سبز و بارآور است، بقیهٔ بنهها یا خشک شده یا در حال خشک شدن است، اما میتوان با اندکی مراقبت آنها را دوباره بارآور کرد. | ||
+ | |||
+ | اغلب کشاورزان از عمر و قدمت چاهها اطلاعی ندارند. چاهها نسل بهنسل بهارث رسیده است و تاریخ حفر آنها دیگر در سینهها نمانده، اما کشاورزان احیای برخی از چاهها و نوکاشت آنها را بهپدران یا جد خود نسبت میدهند، گه گاه غرس کنندهٔ برخی از این بنهها خود اینها بودند. در هر حال، شواهد نشان میدهد که این شیوهٔ کاشت انگور باید ریشهئی بسیار کهن داشته باشد و چه بسا که سابقهٔ آن بهدوران تمدن ایلامی برسد. | ||
+ | |||
+ | بههر حال، این نوع موکاری، آن هم در نقطهئی گرمسیری نظیر بوشهر، نظر خیلیها را بهخود جلب کرده است. کارستون تیبور جهانگرد آلمانی، که در زمان کریمخان زند بهایران آمد، در سفرنامهاش از شیوهٔ موکاری بوشهر یاد میکند{{نشان|۸}}. | ||
+ | |||
+ | این شیوهٔ موکاری را، که در فرهنگ کشاورزی سنتی ایران آن را «سنگچال» مینامند، تا شعاع نسبتاً دوری از بوشهر هم میتوان دید. این شیوه کشت انگور در اهرم و نواحی تنگستان، (۷۲ کیلومتری بوشهر) و در اطراف بندردیر، (۶۰ کیلومتری جنوب شرقی بوشهر) هم متداول است. در اطراف باغشاه (در جزیره خارک) هم پرورش آن تا همین اواخر متداول بود. | ||
+ | |||
+ | اصولاً همهٔ کشاورزان منطقهٔ گرمسیری عقیده دارند که کشت درخت در چاله و چاه مناسبتر از روی زمین است. | ||
+ | |||
+ | ابن بلخی، مستوفی دیوان فارس در زمان سلطان محمدسلجوقی، در کتاب «فارسنامه» که بهسال ۵۱۰ هجری تألیف کرده، در مورد پرورش خرما در ایراهستان (سرزمین ساحلی) که تقریباً در مجاورت تنگستان تا سامان لارستان واقع بود چنین یاد میکند: | ||
+ | |||
+ | «نواحی ایراهستان و کران همه در بیابان است... و گرمسیر بهغایت، چنانک بهتابستان جز مردم آن ولایت آنجا مقام تنوانند کردن از صعبی گرما و هیچ آب روان نباشد. و نه کاریز... و جز درخت خرما هیچ میوه ندارد. درختستان خرمای ایشان بر روی زمین نباشد آب نیابد و خشک شود. پس بهاندازه درختان خرما گودی عظیم هر جای زمین فرو برده باشند و خرما در آن گودها نشانده. چنانک جز سر درخت پدید نباشد. تا بهزمستانها گودها از آب باران پر شود و همه ساله درختان خرما سیراب باشند. و این از نوادرست. کی گویند کجاست، کی درختان خرما در چاه کارند؟ و این ایراهستان است.»{{نشان|۹}} | ||
+ | |||
+ | گزارش ابن بلخی نشان میدهد که شیوه کاشت '''سنگچال''' از قدیم در سواحل خلیج فارس معمول بوده است و این شیوهئی است ساده اما درخشان برای مقابله با گرمای سوزان و کم آبی و خشکی خاک. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==هزینهٔ حفر چاه== | ||
+ | هزینهٔ حفر چاه در هر منطقه متفاوت است. در حوالی تنگک و سرتل و ریشهر برای احداث هر چاه و آماده کردن محوطه تقریباً ۲۰٬۰۰۰ ریال و در هلیله حدود ۵۰٬۰۰۰ ریال هزینه پیشبینی میکنند. حفر هر چاه در هلیله ۶ تا ۸ ماه کار میخواهد، زیرا گاه عمق پوستهٔ سنگی، بخصوص در بعضی قسمتها که اکنون زیر تأسیسات نیروگاه برق اتمی قرار گرفته است، به ۴ بالا (هر بالا = ۱٫۵ متر) میرسد. | ||
+ | |||
+ | کارگرانی که اینگونه چاهها را حفر میکنند اهل تنگکند. درواقع این شیوهٔ موکاری را میتوان بههمهٔ اراضی آزاد منطقه، که خارج از حیطهٔ تأسیساتی پایگاه هوائی و دریائی و نیروگاه واقع است، تعمیم داد. اما مسأله آن است که مردم بومی که با ایجاد این تأسیسات بهکارهائی در بخش ساختمان و خدمات روی آوردهاند در برابر این برنامههای غولآسا که متزلزل کنندهٔ تعادل زندگی یکنواخت روستانشینی و کشاورزی مبتنی بر اصول سنتی است و اشتهای سیری ناپذیری بهویرانی طبیعت دارد، گیج و حیران ماندهاند، در نتیجه، احیای این سنت جز از راه احیای روحیه و رفتاری متناسب در میان بومیان منطقه میسّر نخواهد بود. برای این منظور، بهتشویق و حمایت دولت نیاز اساسی است. با استفاده از متههای الکتریکی میتوان پوسته سنگی زمین را با سرعت و سهولت شکافت. و چاههای مناسب حفر کرد. اصلاح نهال مو، خاصه از راه پیوند، را میتوان بررسی کرد و اراضی آزاد را میتوان بهموستان تبدیل کرد. و در نتیجه، گذشته از ایجاد فضای سبز در منطقه، میتوان منبع غذائی و درآمد مناسبی برای اهالی فراهم آورد. در اراضی باقیماندهٔ هلیله شاید بتوان ۱۰۰۰ بنهٔ انگور احداث کرد. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==هلیله: نمونهئی در یک نگاه گذرا== | ||
+ | در بوشهر هنوز هستند کسانی که خیارهای ترد خوشبو، هندوانههای بزرگِ پر آب و شیرین، گوجه فرنگیهای سرخ خوشرنگ، و کاهو و سبزیهای روستاهای اطراف، بخصوص هلیله را بهیاد میآورند، محصولاتی که رونق بازار بوشهر بود. در پی دگرگونیهائی که طی کمتر از یک دهه در این منطقه از نظر توسعهٔ صنعت رخ داده بخش کشاورزی بیشترین تاوان را پرداخته است. مردم این روستاهای نسبتاً بزرگ که تأمین کنندهٔ نیازهای خوراکی بازار مصرف بوشهر بودند، امروزه خود مصرف کنندهٔ فرآوردههائی هستند که غالباً از آن سوی مرزها آمده است. | ||
+ | |||
+ | هلیله در ۲۳ کیلومتری جنوب شرقی بوشهر واقع است، با جمعیتی در حدود ۲۰۰ خانوار. دبستانی دارد مختلط، و سه مسجد بهنامهای انصاری، ابراهیمی، و موسوی، و پنج زیارتگاه بهنامهای پیرجابرانصاری، عباسعلی، پیرآمه سنگ، قدمگاه اما حسن، آقاسیداحمد. بافت ده شبیه بهدهکدههای گرمسیری دیگر است. ساختمانها، همه از سنگ ساخته شده است. چون این سنگهای رسوبی سخت و مقاوم است، هنگام ساختن خانههای جدید یا تجدید بنای خانه قدیمی از آنها استفاده میکنند. هلیله در زمان تهیهٔ این گزارش برق نداشت. آب آشامیدنی مردم از چاه و نیز از گودالی است عظیم بهنام «برم» که محل ذخیره بارانهای زمستانی است. اهالی ده، که تا دو سال پیش بهکشاورزی و نخلداری روزگار میگذراندند، امروزه بجز چهار نفر، در کارگاههای ساختمانی نیروگاهها کارگری میکنند. هلیله ۱۰۰ فرد{{نشان|۱۰}} زمین زراعی داشت (هر فرد مساوی ۳/۴ ۳ هکتار است). نیمی از این اراضی را همه ساله زیر کشت غلات و صیفی میبرند و نیم دیگر را برای تقویت زمین و چرای گاو و گوسفند بهآیش میگذاشتند. اهالی ده ۳۶۳۰ اصله نخل هم داشتند. | ||
+ | |||
+ | بهگفته اهالی، تا قبل از احداث نیروگاه، حدود ۱۰۰۰ بز و گوسفند، ۶۰ ورزا (گاو نر)، ۱۵۰ الاغ و ۱۰ ماده گاو داشتند. هر خانه حداقل ۱۵ مرغ و خروس داشت. روی هم رفته ۸۰ چاه آب داشتند و ۴ موتور پمپ که روزانه ۶ ساعت آب، بهظرفیت ۳ اینچ، از هر چاه آب بالا میکشید. خیار نوبرانهٔ هلیله، که معروف همه بود و خواهان بسیار داشت، در عید نوروز میرسید. در فصل کاهو و خیار، روزانه ۱۰ تا ۲۰ بار کاهو و ۱۰ تا ۳۰ من هاشم (هر من هاشم = ۶۰ کیلو) خیار بهبازار بوشهر میبردند. اما امروزه، بهعلت آن که همهٔ اراضی زراعی و باغهای آنان در محوطهٔ تأسیسات نیروگاه قرار گرفته و نیروی کار آنها هم در خدمت ایجاد نیروگاه و تأسیسات وابسته بهآن صرف میشود، بهقول خودشان، «همه چیز ول شده» است. | ||
+ | |||
+ | اکنون اهالی هلیله حدود ۱۲۰ بز و گوسفند، ۳ ورزا، و ۱۰۰ الاغ دارند، که روزگاری بار آنها را میبرد اما امروزه سربار آنهاست و در صحرا، بهامید خدا، رها. سال گذشته یکی از افراد یکی از طوایف قشقائی که در دشتستان بودند بههلیله آمدند و ۲۷ الاغ را بدون پرداخت بهای آنها با خود بردند. مردم هنوز بهخاطر این مساعدت از این طایفه بهنیکی یاد میکنند. | ||
+ | |||
+ | جدول زیر، بر اساس آمارگیری کشاورزی سال ۱۳۵۲، وضع هلیله را چند سال بعد از شروع و گسترش فعالیتهای مربوط بهاحداث نیروگاه برق اتمی نشان میدهد: | ||
+ | |||
+ | |||
+ | {| class="wikitable" style="margin: 1em auto 1em auto" | ||
+ | |- | ||
+ | | width="150pt"| '''عنوان''' | ||
+ | | width="70pt"| '''تعداد''' | ||
+ | | width="150pt"| '''عنوان''' | ||
+ | | width="70pt"| '''تعداد''' | ||
+ | |- | ||
+ | | خانوار || ۱۷۴ || گاو || ۷ | ||
+ | |- | ||
+ | | مسجد || ۴ || گوسفند || ۲۰۰ | ||
+ | |- | ||
+ | | دبستان || ۱ || بز || ۲۰۰ | ||
+ | |- | ||
+ | | صندوق پست || ۱ || الاغ || ۱۰۰ | ||
+ | |- | ||
+ | | شعبه فروش نفت || ۱ || گاو کار || ۴۱ | ||
+ | |- | ||
+ | |چاه معمولی || ۵ || الاغ کار || ۴۱ | ||
+ | |} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | {| class="wikitable" style="margin: 1em auto 1em auto" | ||
+ | |- | ||
+ | | width="200pt"| '''عنوان''' | ||
+ | | width="70pt"| '''مقدار''' | ||
+ | | width="70pt"| '''هکتار''' | ||
+ | |- | ||
+ | | جمع سطح زیر کشت || ۲۷۰ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |سطح زیر کشت و آیش آبی || ۳ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | | سطح زیر کشت و آیش دیم || ۲۶۷ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |آیش دیم || ۱۸۰ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | | گندم آبی || - || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |گندم دیم || ۵۰ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |جو آبی || - || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |جو دیم || ۱۰ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |پنبه آبی || - || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |پنبه دیم || ۴ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |سبزیجات || ۳ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |انگور || ۳ || هکتار | ||
+ | |- | ||
+ | |خرما || ۲۰ || هکتار | ||
+ | |} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | از زراعت هلیله، فقط ۴ کرت سبزیکاری در قطعه زمینی کوچک (تقریباً ۱۰۰۰ متر) دیده میشود. این زمین را زارعی در جوار خانهاش دائر کرده تا معاش هشت سر نانخورش را از این راه تأمین کند. این زارع را دو سال قبل بهعذر کبر سن از کار ساختمانی در نیروگاه اخراج کردهاند. زمین دیگری هم هست، در حدود ۵۰۰۰ متر، که در آن پبنهکاری میکنند اما چون سه سال است که آن را آبیاری نکردهاند بهصورت دیم در آمده اما با این وجود همه ساله محصولی میدهد که بهچیدنش میارزد. | ||
+ | |||
+ | اهالی میگفتند که دولت بهاین بهانه که اراضی ثبتی نبوده و سند نداشت دیناری بابت تصرف آن بهکشاورزان نداده است. سایر اراضی زراعی خارج از محوطهٔ طرحها هم روزانه جولانگاه چرخهای دهها لودر و کمپرسی است. در عین حال معلوم نیست که فردا هم، بهخاطر توسعهٔ طرحهای تأسیسات نیروگاه و افزایش ظرفیت آن، باقیماندهٔ اراضی و نخلستانها را تصرف نکنند. حاصل این بیاعتمادی بهآینده، نوعی چشم براهی و انتظار است. نظیر این برنامه را در مورد روستائیان بهمنی، سرتل، ریشهر، سبزآباد، دواس، رونی، خواجهها و غیره هم از ده سال پیش بهاین طرف بهتدریج پیاده کردهاند. بیشتر اراضی و باغات و خانههای این دهات در محوطهٔ پایگاههای نیروی هوائی و دریائی بوشهر واقع است. از بعضی از آبادیهای دیگر هم اثری نمانده و مردم آنجا بهبوشهر کوچیدهاند. | ||
+ | |||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | '''تحقیق از «عباس گروسی»''' | ||
+ | |||
+ | [عکسهای این گزارش از فرهاد ورهرام است] | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | |||
==پاورقیها== | ==پاورقیها== | ||
− | #{{پاورقی|۱}} | + | #{{پاورقی|۱}} نگاه کنید بهکتاب «ارشاد الزراعه» نوشتهٔ قاسم بن یوسف ابونصرهروی، بهاهتمام محمد مشیری، چاپ دانشگاه تهران، ص ۱۰۵ - ۱۱۶ و ۲۳۶ - ۲۴۲. |
+ | #{{پاورقی|۲}} در این گزارش، بهسیاق روستائیان بوشهری، بهجای تاک و رز و مو اغلب انگور بهکار رفته است. ضمناً باید توجه داشت که طریقهٔ کشت مورد بحث در مقیاس کوچکتر در مورد درختان دیگر، از جمله انجیر و انار، نیز مرسوم بوده است. | ||
+ | #{{پاورقی|۳}} طبق اطلاعات گرفته شده از مؤسسه خاکشناسی وابسته بهوزارت کشاورزی و عمران روستائی. | ||
+ | #{{پاورقی|۴}} نگاه کنید به«'''کلیات جغرافیای ایران'''»، تألیف سیروس نیساری و سالنامهٔ آماری ۱۳۵۵ مرکز آمار ایران. | ||
+ | #{{پاورقی|۵}} «'''فارسنامه'''»ی ابن بلخی، چاپ بهروزی، ص ۱۷۸ و «نزهت القلوب» چاپ دبیر سیاقی، ص ۱۴۳. | ||
+ | #{{پاورقی|۶}} آمارهای موجود در اصلاحات ارضی تعداد بنههای انگور را در هلیله در سال ۱۳۴۲، ۴۹ بنه ذکر میکند. اما اهالی میگفتند که این آمار بنههائی را در بر میگرفت که در این تاریخ سبز بودهاند. بنههای متروک یا آماده باروری که تعدادشان ۵۰ عدد بوده در این شمارش منعکس نشده است. | ||
+ | #{{پاورقی|۷}} کنار نام درختی است که در جنوب فراوان است. | ||
+ | #{{پاورقی|۸}} نگاه کنید به: «'''سفرنامهٔ کارستون تیبور'''»، ترجمهٔ پرویز رجبی، انتشارات توکا، ص ۴۲. | ||
+ | #{{پاورقی|۹}} فارسنامهٔ ابن بلخی، چاپ بهروزی، ص ۱۸۸. | ||
+ | #{{پاورقی|۱۰}}هر فرد ۱۵۰ کیلو بذرافکن مساحت دارد و در هکتار ۴۰ کیلو بذر میپاشند. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
[[رده:کتاب جمعه ۱۸]] | [[رده:کتاب جمعه ۱۸]] | ||
[[رده:کتاب جمعه]] | [[رده:کتاب جمعه]] | ||
+ | [[رده:عباس گروسی]] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | {{لایک}} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۵
کشت سنتی اطراف بوشهر
این بررسی در سال ۱۳۵۶ در بوشهر انجام شده است. پژوهشگر در این گزارش بهشرح و توصیف شیوهئی از تولید کشاورزی پرداخته است که پیش از هر چیز بازگوی کوشش انسان است در بهره برداری از امکانات محیط طبیعی پیرامونش.
سرسپردگی رژیم قبلی، این شیوهٔ ابتدائی اما مؤثر را بهآستانهٔ نابودی کشانده است و پژوهشگر چند و چون این نابودی را نشان داده است، و در کنار آن داستان غمبار نابودی جوامع روستائی منطقه را نیز بازگو کرده است.
مقدمه
در ایران انگور یکی از فرآوردههای مهم کشاورزی است. از دیرباز در بسیاری از نقاط ایران پرورش تاک معمول بوده است. در هر ناحیه کشاورزان با توجه بهموقعیت جغرافیائی و شرایط اقلیمی، شیوهها و صناعتهائی در پرورش این گیاه ابداع کردهاند. تنوع این ابداعات، حکایت از هوش و نبوغ در همساز کردن عناصر طبیعت و چارهاندیشی برای نارسائیها و تنگناهای آن میکند.
کتابهائی که در زمینهی امور دهقانی و زراعت از نوشتههای گذشتگان بهما رسیده مفصلاً از ارزش و اهمیت کشت انگور بحث کردهاند.[۱]
در این گزارش، نمونهئی از جالبترین اشکال کشت سنتی مویدیم در روستاهای اطراف بندر بوشهر معرفی میشود[۲].
موقعیت جغرافیائی
بندر بوشهر در ارتفاع ۴ تا ۲۰ متری از سطح دریا در کنار خلیج فارس قرار دارد. این بندر در شبه جزیرهٔ مرجانی بوشهر واقع شده که هنگام مد دریا بهشکل جزیره در میآید. در چنین مواقعی، راه برازجان بهبوشهر که از سطح زمین بلندتر ساخته شده و آب آن را فرا نمیگیرد، تنها خط ارتباطی زمینی میان این شبهجزیره با سایر نقاط استان است.
خاکی حاصلخیز، بهطول ۲۳ و عرض ۳ تا ۵ کیلومتر، در قسمت جنوبی این شبه جزیره و در امتداد دریا گسترده است. دهکدههای پیرامون بندر بوشهر در مجاورت یکدیگر بر این خاک مستقرند.
جنس خاک از طبقات رسوبی جوان و بدون تکامل پروفیلی تشکیل شده که معمولاً از نظر موادآلی فقیر است و احتیاج بهترمیم دارد. در اطراف بهمنی و هلیله عمق خاک بیشتر و ساختمان آن تقریباً تکامل یافتهتر است، اما جنس خاک در طبقات زیرین سنگین و غالباً نفوذناپذیر است.[۳]
آب و هوا
آب و هوای بوشهر گرم و مرطوب است. متوسط حداکثر درجهٔ حرارت ۲۹ و متوسط حداقل آن ۱۸ درجهٔ سانتیگراد است. متوسط گرمای هوا در تابستان ۳۳٫۵ است، اما در روزهای گرم تابستان درجه حرارت گاهی به ۵۰ درجه هم میرسد. در سردترین روزهای زمستان درجه حرارت بهندرت بهصفر میرسد.
بوشهر در اقلیم گرم و مرطوب صحرائی واقع شده است.
نوسان درجهٔ حرارت طی سال و در شبانه روز نسبتاً کم است. رطوبت نسبی هوا در این ناحیه در طول سال از همهٔ نواحی جنوبی ایران بیشتر است.
باران
متوسط بارندگی ۱۰ ساله ۴۵ - ۱۳۵۴ در بوشهر ۲۴۷ میلیمتر است. بارندگی در مهرماه شروع میشود، امّا مقدار آن بسیار کم است، از مهر تا فروردین هراز چندگاهی باران کمی میبارد در اردیبهشت ماه میزان بارندگی تقریباً بهصفر میرسد. در باقی ماهها دیگر باران نمیبارد. قسمت اعظم بارندگی، در زمستان است. نزول باران متغیر است. پیش آمده که بارندگی در یکسال بهحداکثر ۴۲۵ میلیمتر نیز برسد (در سال ۱۳۵۰) و در یکماههٔ آذر نیز اتفاق افتاده که ۳۳۷ میلیمتر باران ببارد. و حداکثر بارندگی در یک روز ۱۵۲ میلیمتر نیز ثبت شده است.[۴].
در این منطقه بهخاطر فراوانی نسبی باران، میتوان غلات کشت کرد. در اطراف بوشهر مراتع زمستانی بسیار خوبی هست که گلههای بسیار در زمستان از نواحی سردسیر بهآنجا مهاجرت میکنند.
در این منطقه اگر باران زمستانه بهموقع در آبان و آذر و دیماه ببارد و در اسفند ماه نیز بارش تکرار شود، زراعت دیم بهمقدار شگفتیآوری حاصل میدهد؛ ابن بلخی در ۵۱۰ هجری در «فارسنامه»ی خود در ذکر ماندستان، که امروزه آن را بلوک دشتی مینامند، و از توابع شهرستان بوشهر است، بههمین حقیقت اشاره میکند و دربارهٔ این آبادی مینویسد: «ریعی (بازدهئی) دارد چنانک از یک من هزار من تخم دخل باشد... و هرگاه باران در اول زمستان بارد در آذرماه و دی ماه آن سال دخل عظیم باشد و نعم بسیار...»[۵]
آبادیهای اطراف
شعاع آبادی بوشهر را پهنای خاک حاصلخیزی که در جنوب آن گسترده است تعیین میکند. بهعلت قابلیتهای زراعی این خاک، آبادیهای بوشهر تماماً در جنوب بندر و نزدیک بههم واقع شده است. فاصلهٔ دورترین روستا تا بندر ۲۳ کیلومتر است، این آبادیها، بهترتیب فاصله از بندر بوشهر، عبارت است از: جَغرِهٔ علیباش، لِیل شِمالی، لِیل جنوبی، باغ ملا، مخ بلند، شَغاب، تنگک صَفَری، تنگک محمدجعفری، تنگک زنگنه، بهمنی، امامزاده، سبزآباد، رونی، جلالی، دَوّاس، خواجهها، ریشهر، سَرتَل، هلیله، و بندرگاه. شغل ساکنان روستاهای آخری منحصراً ماهیگیری است. آب [...] ادههای این آبادیها [...] است و هوای آنها هم برای سکونت سازگارتر از هوای بوشهر است. شغل اغلب اهالی این روستاها کشاورزی است، امّا از یک دهه پیش اشتغال در بخشهای خدمات و صنعت و اختصاص یافتن بخش مهمی از مرغوبترین و حاصلخیزترین زمینها بهفعالیتهای دیگر باعث رکود کشاورزی شده است.
بیش از ۶۰ درصد اراضی مزروعی آباد و نخلستانها را بهتأسیسات پایگاههای هوائی و دریائی و نیروگاه برق اتمی اختصاص دادهاند و آن را کاملاً از حالت زمین زراعی درآوردهاند. امروزه تنها ۴ درصد از جمعیت فعال در آبادیهای یاد شده بهکشاورزی اشتغال دارند. و حدود ۳ درصد اراضی مزروعی باقیمانده زیرکشت انواع محصولات صیفی است.
محصولات کشاورزی
یکپارچگی سبب شدهاست که خاک حاصلخیز اراضی مزروعی در آبادیهای اطراف بوشهر تا حدودی یک پارچه و بهم پیوسته باشد. در گذشتهٔ نزدیک، علاوه بر زراعت دیم، زراعت آبی هم انجام میشد. آب لازم برای این نوع زراعت را از چاهها تأمین میکردند. در منطقه گذشته از کشت گندم و جو که بهصورت دیم انجام میشد در اراضی مشروب از آب چاهها کشت پنبه، تنباکو، پیاز، کاهو، خیار، هندوانه، خربزه، گوجه فرنگی و انواع سبزیها هم رونق داشت. این محصولات، هم مصرف خانوارهای ساکن این روستاها را تأمین میکرد و هم نیازهای بوشهر را و حتی قسمتی از آن را بهشیخ نشینهای جنوب خلیج فارس هم صادر میکردند.
خرما و فرآوردههای دامی را هم باید بهاین محصولات افزود. در گذشته از جمله فرآوردههای مهم این آبادیها انگور بود که مازاد آن را بهبوشهر حمل میکردند و این مازاد میتوانست انگور مصرفی شهر را تأمین کند.
تعداد بنههای انگور در روستاهای اطراف بوشهر در حدود ۶۰۰ بنه بود. از این تعداد تقریباً ۱۰۰ بنه در قریهٔ هلیله و بقیه در آبادیهای دیگر قرار داشت.[۶]
کشتِ سنتی مو
نحوهٔ کاشت و بارآوردن انگور، که از موقعیت اقلیمی این خطه برخاسته است، نمایش گویائی است از همسازی با محیط و گذشتن از مرز قیودات و تنگناهای طبیعت.
انگور را در چاههائی میکارند که غالباً دهانهئی چارگوش دارد چاهها را در سنگ کندهاند. طول این دهانهها اغلب میان ۱٫۵ تا ۲ متر متفاوت است. عمق پوستهٔ سنگ از ۱٫۸۰ تا ۴ متر متغیر است.
پس از گذشتن از پوستهٔ سنگی بهطبقات خاک رُس میرسند که در محل بهآن «خاک چوب» میگویند. خاکها را از چاه خارج میکنند تا چاه بهسطح آب زیرزمینی نزدیکتر شود. بسته بههر منطقه عمق چاه میان ۶ تا ۱۸ متر نوسان دارد. هرقدر چاه عمیقتر باشد و آبخور آن بیشتر، بنهٔ انگوری که در آن کاشتهاند بهتر برمیدهد. چاههای هلیله عموماً چنین است:
چاهها را، هنگامی که بهآب برسد، تا نیمه از خاک زراعتی پر میکنند. آنگاه سیلاب باران را، از طریق جویهائی که پیرامون چاه کندهاند، بهدرون چاه هدایت میکنند. چاه را بهمدت سه سال وا می گذارند تا خاک آن هم شیرین شود و هم پوک. در اسفندماه سال دوم یک (پی ته) شاخه، از بنههای بزرگ انگور که حدود هشت متر درازا دارد، از کمر در خاک مینشانند و روی آن خاک میریزند. اسفندماه سال بعد این شاخه را که در زمین ریشه دوانده است ریشه میکنند و در چاههای آماده میکارند. سر گیاه را بالای چاه میگذارند تا بهسرعت جوانه بزند و شاخه بپراکند. این شاخه در سال اول تقریباً دو تا سه کیلو انگور میدهد. این نهال را «تیم» میگویند.
تیم باید فقط با ریشهٔ اصلی در چاه قوت گرفته و رشد کند. روی همین اصل، نمیگذارند جوانهئی یا شاخهئی از پائین بهآن افزوده شود. شاخه را از یک متر و نیم بهپائین تا سطح خاک بهعنوان تنهٔ اصلی درخت نگه میدارند، بعد، از همان قسمت شاخههای متعددی جوانه میزند و میبالد و از چاه بر میآید و بهبار مینشیند.
انگور بهشعاع ۱۵۰ متر چتر میزند لاله میبندد. قطر تنه هم گاه بسیار زیاد میشود در یکی از چاههای هلیله قطر تنهٔ تاک به۵۱ سانتیمتر میرسد.
چاههای هلیله بسیار بزرگ است و تنورهٔ آنها وسیع. هر چاه یک بنهٔ انگور را دربر میگیرد. اما در سرتل و بهمنی و اطراف آن تا ۱۸ چاه هم در یک حصار و باغ رز دیده شده است.
میان کشاورزان پیوند مو معمول نیست و نوع تیمهای انگور نیز محلی است. هرس درختان میان کشاورزان معمول است. اما فقط سرشاخهها را هرس میکنند. جوانهها را، پس از خروج از چاه، بهتدریج روی پایههائی سنگی قرار میدهند که در محل بهآن «خن» میگویند. خنها سنگچینی است از قالبهای سنگی مکعب شکل که آنها را از طبقات رسوبی فسیلی جدا می کنند و روی هم میچینند. بسته بهمیزان وسعت چتر درختها، از ۱۲ تا ۱۸ عدد خن در ۳ تا ۶ و در ۳ قسمت اطراف چاه میچینند. متوسط فاصلهٔ خنها از یکدیگر در حدود ۷۰ سانتیمتر است و متوسط ابعاد خنها ۹۰ × ۷۰ × ۷۰ سانتیمتر.
روی خنها را غالباً با خارهای کُنار[۷] میپوشانند و بعد شاخههای درخت را روی آنها میگذارند تا بهقول کشاورزان محل «بخار زمین بالا نیاید و بنه را نسوزاند». دور هر بنهٔ انگور را با دیوارهئی اغلب دایرهوار یا مستطیل شکل محصور میکنند. این دیواره را رسوبی که در ساختن خنها بهکار میرود میسازند. بلندی دیواره سنگچین یک بالا (= ۱٫۵متر) است. روی دیواره را هم با خار کُنار میپوشانند و خارها را با سنگ محکم میکنند. از این طریق از ورود مال و حیوانات بهداخل بنه جلوگیری میکنند.
آبیاری بُنِه
در سه طرف دیواره، بسته بهپستی و بلندی زمین و نوع شیب، پشتههائی از خاک رس بهطول ۵۰ تا ۱۰۰ متر، درست میکنند و آب بارانهای زمستانی را بهدرون نهری، که معمولاً از داخل محیطی که با دیوار محصور کردهاند شروع میشود، تا سر چاه سرازیر میکنند.
در منطقهٔ هلیله اغلب چاهها از آب باران پر نمیشود، بلکه آب بهطبقات زیرین نفوذ میکند و در سفرههای زیرزمینی ذخیره میشود. حال آن که در سایر نقاط، چاهها اغلب، بهعلت نفوذناپذیری لایهها، از آب پر میشود. آب سرریز شده از طریق نهرهائی بهداخل چاههای دیگر داخل حصار هدایت میشود تا داخل سایر بنهها بریزد. بههمین منظور چاهها و بنههای انگور را، در روستای سرتل و اطراف آن، در یک جهت و در شیبی نزدیک بههم با فاصلهٔ نسبتاً کمی از یکدیگر، ساختهاند و آن را از این طریق آبیاری میکند.
مشخصات یک بنهٔ انگور در هَلیله
در هلیله چاهها بزرگ و عمیق است. سالهای متمادی خاک رس بهداخل میلهٔ «سنگچال»ها ریزش کرده و هر بار کشاورزان بهتدریج آن را از چاه خارج کردهاند در نتیجه تنورهٔ چاهها بهطرز شگفتیآوری فراخ شده است.
امروزه بزرگترین چاه موجود در هلیله که هنوز سالم است و بنهٔ آن هنوز سبز است بنهٔ انگوری است با این مشخصات:
دهانهٔ چاه | ۲٫۱۰×۲ | متر |
عمق پوسته سنگی | ۱٫۳۰ | متر |
لالهٔ (چتر) درخت | ۴۰ | متر |
عمق چاه تا کف | ۳٫۷۰ | متر |
بلندی آبگیر چاه از کف تا سنگ | ۲٫۴۰ | متر |
قطر کورهٔ چاه | ۱۵ | متر |
محیط کورهٔ چاه از کف | ۴۷ | متر |
مساحت کف کوره | ۱۶۷ | متر |
دور دیواره | ۷۰ | متر |
بلندی دیواره | ۱٫۵ تا ۱٫۶۰ | متر |
پهنای دیواره | ٫۵۰ تا ٫۷۰ | متر |
قطر تنهٔ اصلی درخت | ۰٫۵۱ | متر |
کشاورزان میگفتند که از میان ۱۰۰ چاه و بنهٔ انگور هلیله، این بنه در شمار بنههای کوچک بوده است. بنههای دیگر خاصه از نظر دهانهٔ چاه، از بنهٔ یاد شده بزرگتر بوده است. امروزه ۹۵ بنهٔ انگور زیر طرح محوطه و ساختمانهای تأسیسات نیروگاه برق اتمی واقع شده و دو سال است که این بنهها سیل رفته است. از این میان، فقط ۵ بنهٔ انگور دست نخورده باقی مانده است، که چهار بنه، بهعلت عدم مراقبت، در حال خشک شدن است، دهانهٔ چاه این چهار بنه، از دهانهٔ چاه بنهئی که ابعادش را ذکر کردیم بزرگتر است. این چند بنه آخرین بقایای این نوع کشت استثنائی در هلیله است.
نوع انگور و مقدار محصول
محصول انگور منطقهٔ بوشهر از نوع انگور سفید است، امّا در سرتل انگور سیاه هم وجود دارد. خوشهها بسیار شیرین و آبدار میشود و وزنِ بعضی از این خوشهها بیش از ۲ کیلو است. انگورها در دههٔ اول مرداد کاملاً میرسد. میزان محصول هر یک از بنههای انگور در سرتل و سبزآباد و ریشهر و اطراف آن تقریباً ۸ من هاشم (هر من هاشم ۶۰ کیلو) است. و امّا در هلیله اغلب بنهها بین ۱۲ تا ۱۸ من هاشم بار میداد. بخشی از محصول انگور بوشهر را، گذشته از تأمین مصرف محلی هر ساله بهقطر هم حمل میکردند. تا ۵ سال پیش بهای هر کیلو انگور در بازار بوشهر ۱۷ ریال بوده است. از انگور نارس (غوره) برای گرفتن آبغوره استفاده میکنند. انگور رسیده فقط مصرف خوراکی دارد و تبدیل آن بهکشمش و مویز معمول نیست.
مالکیت و تعداد بنهها
همهٔ بنههای انگور هلیله متعلق کشاورزان آن محل بود. اما در تنگک و سرتل و اطراف آن مالکیت برخی از بنهها میان غرس کننده و صاحب ملک مشترک است و محصول هم بهطور مساوی میان غرس کننده و مالک تقسیم میشود.
از ۶۰۰ بنهٔ منطقه، امروزه تقریباً ۸۰ بنه باقی مانده است که از این تعداد تقریباً ۲۰ بنه سبز و بارآور است، بقیهٔ بنهها یا خشک شده یا در حال خشک شدن است، اما میتوان با اندکی مراقبت آنها را دوباره بارآور کرد.
اغلب کشاورزان از عمر و قدمت چاهها اطلاعی ندارند. چاهها نسل بهنسل بهارث رسیده است و تاریخ حفر آنها دیگر در سینهها نمانده، اما کشاورزان احیای برخی از چاهها و نوکاشت آنها را بهپدران یا جد خود نسبت میدهند، گه گاه غرس کنندهٔ برخی از این بنهها خود اینها بودند. در هر حال، شواهد نشان میدهد که این شیوهٔ کاشت انگور باید ریشهئی بسیار کهن داشته باشد و چه بسا که سابقهٔ آن بهدوران تمدن ایلامی برسد.
بههر حال، این نوع موکاری، آن هم در نقطهئی گرمسیری نظیر بوشهر، نظر خیلیها را بهخود جلب کرده است. کارستون تیبور جهانگرد آلمانی، که در زمان کریمخان زند بهایران آمد، در سفرنامهاش از شیوهٔ موکاری بوشهر یاد میکند[۸].
این شیوهٔ موکاری را، که در فرهنگ کشاورزی سنتی ایران آن را «سنگچال» مینامند، تا شعاع نسبتاً دوری از بوشهر هم میتوان دید. این شیوه کشت انگور در اهرم و نواحی تنگستان، (۷۲ کیلومتری بوشهر) و در اطراف بندردیر، (۶۰ کیلومتری جنوب شرقی بوشهر) هم متداول است. در اطراف باغشاه (در جزیره خارک) هم پرورش آن تا همین اواخر متداول بود.
اصولاً همهٔ کشاورزان منطقهٔ گرمسیری عقیده دارند که کشت درخت در چاله و چاه مناسبتر از روی زمین است.
ابن بلخی، مستوفی دیوان فارس در زمان سلطان محمدسلجوقی، در کتاب «فارسنامه» که بهسال ۵۱۰ هجری تألیف کرده، در مورد پرورش خرما در ایراهستان (سرزمین ساحلی) که تقریباً در مجاورت تنگستان تا سامان لارستان واقع بود چنین یاد میکند:
«نواحی ایراهستان و کران همه در بیابان است... و گرمسیر بهغایت، چنانک بهتابستان جز مردم آن ولایت آنجا مقام تنوانند کردن از صعبی گرما و هیچ آب روان نباشد. و نه کاریز... و جز درخت خرما هیچ میوه ندارد. درختستان خرمای ایشان بر روی زمین نباشد آب نیابد و خشک شود. پس بهاندازه درختان خرما گودی عظیم هر جای زمین فرو برده باشند و خرما در آن گودها نشانده. چنانک جز سر درخت پدید نباشد. تا بهزمستانها گودها از آب باران پر شود و همه ساله درختان خرما سیراب باشند. و این از نوادرست. کی گویند کجاست، کی درختان خرما در چاه کارند؟ و این ایراهستان است.»[۹]
گزارش ابن بلخی نشان میدهد که شیوه کاشت سنگچال از قدیم در سواحل خلیج فارس معمول بوده است و این شیوهئی است ساده اما درخشان برای مقابله با گرمای سوزان و کم آبی و خشکی خاک.
هزینهٔ حفر چاه
هزینهٔ حفر چاه در هر منطقه متفاوت است. در حوالی تنگک و سرتل و ریشهر برای احداث هر چاه و آماده کردن محوطه تقریباً ۲۰٬۰۰۰ ریال و در هلیله حدود ۵۰٬۰۰۰ ریال هزینه پیشبینی میکنند. حفر هر چاه در هلیله ۶ تا ۸ ماه کار میخواهد، زیرا گاه عمق پوستهٔ سنگی، بخصوص در بعضی قسمتها که اکنون زیر تأسیسات نیروگاه برق اتمی قرار گرفته است، به ۴ بالا (هر بالا = ۱٫۵ متر) میرسد.
کارگرانی که اینگونه چاهها را حفر میکنند اهل تنگکند. درواقع این شیوهٔ موکاری را میتوان بههمهٔ اراضی آزاد منطقه، که خارج از حیطهٔ تأسیساتی پایگاه هوائی و دریائی و نیروگاه واقع است، تعمیم داد. اما مسأله آن است که مردم بومی که با ایجاد این تأسیسات بهکارهائی در بخش ساختمان و خدمات روی آوردهاند در برابر این برنامههای غولآسا که متزلزل کنندهٔ تعادل زندگی یکنواخت روستانشینی و کشاورزی مبتنی بر اصول سنتی است و اشتهای سیری ناپذیری بهویرانی طبیعت دارد، گیج و حیران ماندهاند، در نتیجه، احیای این سنت جز از راه احیای روحیه و رفتاری متناسب در میان بومیان منطقه میسّر نخواهد بود. برای این منظور، بهتشویق و حمایت دولت نیاز اساسی است. با استفاده از متههای الکتریکی میتوان پوسته سنگی زمین را با سرعت و سهولت شکافت. و چاههای مناسب حفر کرد. اصلاح نهال مو، خاصه از راه پیوند، را میتوان بررسی کرد و اراضی آزاد را میتوان بهموستان تبدیل کرد. و در نتیجه، گذشته از ایجاد فضای سبز در منطقه، میتوان منبع غذائی و درآمد مناسبی برای اهالی فراهم آورد. در اراضی باقیماندهٔ هلیله شاید بتوان ۱۰۰۰ بنهٔ انگور احداث کرد.
هلیله: نمونهئی در یک نگاه گذرا
در بوشهر هنوز هستند کسانی که خیارهای ترد خوشبو، هندوانههای بزرگِ پر آب و شیرین، گوجه فرنگیهای سرخ خوشرنگ، و کاهو و سبزیهای روستاهای اطراف، بخصوص هلیله را بهیاد میآورند، محصولاتی که رونق بازار بوشهر بود. در پی دگرگونیهائی که طی کمتر از یک دهه در این منطقه از نظر توسعهٔ صنعت رخ داده بخش کشاورزی بیشترین تاوان را پرداخته است. مردم این روستاهای نسبتاً بزرگ که تأمین کنندهٔ نیازهای خوراکی بازار مصرف بوشهر بودند، امروزه خود مصرف کنندهٔ فرآوردههائی هستند که غالباً از آن سوی مرزها آمده است.
هلیله در ۲۳ کیلومتری جنوب شرقی بوشهر واقع است، با جمعیتی در حدود ۲۰۰ خانوار. دبستانی دارد مختلط، و سه مسجد بهنامهای انصاری، ابراهیمی، و موسوی، و پنج زیارتگاه بهنامهای پیرجابرانصاری، عباسعلی، پیرآمه سنگ، قدمگاه اما حسن، آقاسیداحمد. بافت ده شبیه بهدهکدههای گرمسیری دیگر است. ساختمانها، همه از سنگ ساخته شده است. چون این سنگهای رسوبی سخت و مقاوم است، هنگام ساختن خانههای جدید یا تجدید بنای خانه قدیمی از آنها استفاده میکنند. هلیله در زمان تهیهٔ این گزارش برق نداشت. آب آشامیدنی مردم از چاه و نیز از گودالی است عظیم بهنام «برم» که محل ذخیره بارانهای زمستانی است. اهالی ده، که تا دو سال پیش بهکشاورزی و نخلداری روزگار میگذراندند، امروزه بجز چهار نفر، در کارگاههای ساختمانی نیروگاهها کارگری میکنند. هلیله ۱۰۰ فرد[۱۰] زمین زراعی داشت (هر فرد مساوی ۳/۴ ۳ هکتار است). نیمی از این اراضی را همه ساله زیر کشت غلات و صیفی میبرند و نیم دیگر را برای تقویت زمین و چرای گاو و گوسفند بهآیش میگذاشتند. اهالی ده ۳۶۳۰ اصله نخل هم داشتند.
بهگفته اهالی، تا قبل از احداث نیروگاه، حدود ۱۰۰۰ بز و گوسفند، ۶۰ ورزا (گاو نر)، ۱۵۰ الاغ و ۱۰ ماده گاو داشتند. هر خانه حداقل ۱۵ مرغ و خروس داشت. روی هم رفته ۸۰ چاه آب داشتند و ۴ موتور پمپ که روزانه ۶ ساعت آب، بهظرفیت ۳ اینچ، از هر چاه آب بالا میکشید. خیار نوبرانهٔ هلیله، که معروف همه بود و خواهان بسیار داشت، در عید نوروز میرسید. در فصل کاهو و خیار، روزانه ۱۰ تا ۲۰ بار کاهو و ۱۰ تا ۳۰ من هاشم (هر من هاشم = ۶۰ کیلو) خیار بهبازار بوشهر میبردند. اما امروزه، بهعلت آن که همهٔ اراضی زراعی و باغهای آنان در محوطهٔ تأسیسات نیروگاه قرار گرفته و نیروی کار آنها هم در خدمت ایجاد نیروگاه و تأسیسات وابسته بهآن صرف میشود، بهقول خودشان، «همه چیز ول شده» است.
اکنون اهالی هلیله حدود ۱۲۰ بز و گوسفند، ۳ ورزا، و ۱۰۰ الاغ دارند، که روزگاری بار آنها را میبرد اما امروزه سربار آنهاست و در صحرا، بهامید خدا، رها. سال گذشته یکی از افراد یکی از طوایف قشقائی که در دشتستان بودند بههلیله آمدند و ۲۷ الاغ را بدون پرداخت بهای آنها با خود بردند. مردم هنوز بهخاطر این مساعدت از این طایفه بهنیکی یاد میکنند.
جدول زیر، بر اساس آمارگیری کشاورزی سال ۱۳۵۲، وضع هلیله را چند سال بعد از شروع و گسترش فعالیتهای مربوط بهاحداث نیروگاه برق اتمی نشان میدهد:
عنوان | تعداد | عنوان | تعداد |
خانوار | ۱۷۴ | گاو | ۷ |
مسجد | ۴ | گوسفند | ۲۰۰ |
دبستان | ۱ | بز | ۲۰۰ |
صندوق پست | ۱ | الاغ | ۱۰۰ |
شعبه فروش نفت | ۱ | گاو کار | ۴۱ |
چاه معمولی | ۵ | الاغ کار | ۴۱ |
عنوان | مقدار | هکتار |
جمع سطح زیر کشت | ۲۷۰ | هکتار |
سطح زیر کشت و آیش آبی | ۳ | هکتار |
سطح زیر کشت و آیش دیم | ۲۶۷ | هکتار |
آیش دیم | ۱۸۰ | هکتار |
گندم آبی | - | هکتار |
گندم دیم | ۵۰ | هکتار |
جو آبی | - | هکتار |
جو دیم | ۱۰ | هکتار |
پنبه آبی | - | هکتار |
پنبه دیم | ۴ | هکتار |
سبزیجات | ۳ | هکتار |
انگور | ۳ | هکتار |
خرما | ۲۰ | هکتار |
از زراعت هلیله، فقط ۴ کرت سبزیکاری در قطعه زمینی کوچک (تقریباً ۱۰۰۰ متر) دیده میشود. این زمین را زارعی در جوار خانهاش دائر کرده تا معاش هشت سر نانخورش را از این راه تأمین کند. این زارع را دو سال قبل بهعذر کبر سن از کار ساختمانی در نیروگاه اخراج کردهاند. زمین دیگری هم هست، در حدود ۵۰۰۰ متر، که در آن پبنهکاری میکنند اما چون سه سال است که آن را آبیاری نکردهاند بهصورت دیم در آمده اما با این وجود همه ساله محصولی میدهد که بهچیدنش میارزد.
اهالی میگفتند که دولت بهاین بهانه که اراضی ثبتی نبوده و سند نداشت دیناری بابت تصرف آن بهکشاورزان نداده است. سایر اراضی زراعی خارج از محوطهٔ طرحها هم روزانه جولانگاه چرخهای دهها لودر و کمپرسی است. در عین حال معلوم نیست که فردا هم، بهخاطر توسعهٔ طرحهای تأسیسات نیروگاه و افزایش ظرفیت آن، باقیماندهٔ اراضی و نخلستانها را تصرف نکنند. حاصل این بیاعتمادی بهآینده، نوعی چشم براهی و انتظار است. نظیر این برنامه را در مورد روستائیان بهمنی، سرتل، ریشهر، سبزآباد، دواس، رونی، خواجهها و غیره هم از ده سال پیش بهاین طرف بهتدریج پیاده کردهاند. بیشتر اراضی و باغات و خانههای این دهات در محوطهٔ پایگاههای نیروی هوائی و دریائی بوشهر واقع است. از بعضی از آبادیهای دیگر هم اثری نمانده و مردم آنجا بهبوشهر کوچیدهاند.
تحقیق از «عباس گروسی»
[عکسهای این گزارش از فرهاد ورهرام است]
پاورقیها
- ^ نگاه کنید بهکتاب «ارشاد الزراعه» نوشتهٔ قاسم بن یوسف ابونصرهروی، بهاهتمام محمد مشیری، چاپ دانشگاه تهران، ص ۱۰۵ - ۱۱۶ و ۲۳۶ - ۲۴۲.
- ^ در این گزارش، بهسیاق روستائیان بوشهری، بهجای تاک و رز و مو اغلب انگور بهکار رفته است. ضمناً باید توجه داشت که طریقهٔ کشت مورد بحث در مقیاس کوچکتر در مورد درختان دیگر، از جمله انجیر و انار، نیز مرسوم بوده است.
- ^ طبق اطلاعات گرفته شده از مؤسسه خاکشناسی وابسته بهوزارت کشاورزی و عمران روستائی.
- ^ نگاه کنید به«کلیات جغرافیای ایران»، تألیف سیروس نیساری و سالنامهٔ آماری ۱۳۵۵ مرکز آمار ایران.
- ^ «فارسنامه»ی ابن بلخی، چاپ بهروزی، ص ۱۷۸ و «نزهت القلوب» چاپ دبیر سیاقی، ص ۱۴۳.
- ^ آمارهای موجود در اصلاحات ارضی تعداد بنههای انگور را در هلیله در سال ۱۳۴۲، ۴۹ بنه ذکر میکند. اما اهالی میگفتند که این آمار بنههائی را در بر میگرفت که در این تاریخ سبز بودهاند. بنههای متروک یا آماده باروری که تعدادشان ۵۰ عدد بوده در این شمارش منعکس نشده است.
- ^ کنار نام درختی است که در جنوب فراوان است.
- ^ نگاه کنید به: «سفرنامهٔ کارستون تیبور»، ترجمهٔ پرویز رجبی، انتشارات توکا، ص ۴۲.
- ^ فارسنامهٔ ابن بلخی، چاپ بهروزی، ص ۱۸۸.
- ^ هر فرد ۱۵۰ کیلو بذرافکن مساحت دارد و در هکتار ۴۰ کیلو بذر میپاشند.