فرمانروائی سرمایه و پیدایش دموکراسی ۲: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تایپ تا نیمهٔ صفحهٔ ۸۶.)
سطر ۱۴: سطر ۱۴:
  
 
{{در حال ویرایش}}
 
{{در حال ویرایش}}
 +
'''گوران تربورن'''
 +
 +
 +
'''۳. الگوهای دمکراتیزه کرده'''
 +
 +
در تاریخ دمکراتیزه کردن، فقدان دو مشخصه شگفت‌انگیز است. اوّل: این واقعیت که هیچ یک از انقلاب‌های بزرگِ بورژوائی درواقع دمکراسی بورژوائی را مستقر نکرد. این فقط دربارهٔ انقلاب‌های قدیمی هلند و انگلستان صدق نمی‌کند: قانون اساسی دمکراتیکی که ثمرهٔ انقلاب فرانسه بود، از آغاز تا آخر عمر کوتاهش ورق‌پاره‌ئی بیش نبوده است. انقلاب ژوئیه حتی نتوانست یک پیش‌نویس قانون اساسی تهیه کند، معذلک باعثِ ترغیبِ رشدِ جنبشِ دمکراتیک مردان در سوئیس شد. قیام توده‌ئیِ بین‌المللی سال ۱۸۴۸ را بی‌درنگ ارتجاعِ فئودالی دودمانی و نیز خودِ بورژوازی سرکوب کردند. مثلاً، در سال ۱۸۵۰ دومین جمهوری فرانسه ۲٫۵ میلیون نفر مرد بالغ را با عرضهٔ یک لایحهٔ جدید در باب لزوم ارائهٔ مدارک کامل محل سکونت، از حق رأی دادن محروم کرد. در سال ۱۸۶۰ حزبِ ناسیونال لیبرال‌های بورژوای دانمارک مصرّانه کوشید که از مجلس مردمی سلبِ قدرت کند. جمهوری آمریکائی را آقایان سفیدپوستِ صاحب ملک مستقر کردند، و تا زمانِ جنگِ داخلی فقط مردان سیاه‌پوست شمال حق رأی داشتند. ایتالیای وحدت یافته، از حق رأی بسیار محدود '''ساردنی''' اقتباس کرد. و زمانی که '''بیسمارک،''' علی‌رغم بداقبالی بورژوالیبرال‌ها، در انتخابات '''رایش''' به‌مردان حق رأی عمومی داد، نه هدفش رژیمی با دمکراسی پارلمانی بود و نه نتیجه‌اش چنین شد.
 +
 +
دوّمین فقدان شگفت‌آورِ تاریخ دمکراسی بورژوائی همانا فقدان یک جریان صلح‌آمیز و موزون به‌همراه رشدِ ثروت، سواد و شهری کردن است. در آغاز جنگِ جهانی اول فقط سه دولتِ سرمایه‌داری دور از معرکهٔ جنگ، یعنی '''استرالیا، زلاندنو، نُروژ''' می‌توانستند واجد ویژگی‌های دمکراسی باشند. اگر جنسیت گرائی [Sexisn، مثلاً بهره‌کشی مردان از زنان. م.] را کنار بگذاریم دو نمونهٔ دیگر قابل توجه دمکراسی، یعنی فرانسه و سوئیس را می‌توانیم در این منظومه بگنجانیم. میان سال‌های ۱۸۴۷ و ۱۸۷۴ سوئیس از دو جنگِ داخلی به‌سلامت جسته بود، حال آن که فرانسه انقلاب‌ها و ضدِانقلاب‌ها و نیز شکست نظامی امپراطوری دوّم را تجربه کرده بود، و این خود سرآغاز یک جمهوری دمکراتیک بود. رژیم پر سابقهٔ پارلمانی بریتانیا هنوز به‌تمام طبقهٔ کارگر مرد حق رأی نداده بود، و تازه بعد از سرکوب نخستین جنبش توده‌ئی دمکراتیکِ تاریخ بود که این امر به‌کندی انجام گرفت. ایالاتِ متحدهٔ آمریکا در جریان دمکراتیزه کردن از دو حرکت معکوس زیان دید. یکی در شمال، یعنی از [ندادن حق رأی] به‌مهاجران تازه واردِ بی‌سواد، و دیگری در جنوب، علیه سیاهپوستان و مخالفان سفیدپوست فقیر. در ایتالیا، آژدان‌ها و مازیری [MAZZIERI: لات‌های چماق به‌دست]، و نخست‌وزیر لیبرال '''جیولیتی''' (GIOLLITI) هنوز قسمت اعظم انتخابات را در کنترل داشتند، و در سایر کشورها هم. - مالکان بزرگ و کولاک‌ها [دهقان‌های زمیندار] و متفقان بورژوای آن‌ها، قدرتِ امتیاز را به‌دست گرفته بودند. اکنون برای آن که نمائی از عوامل موقتی درگیرِ در فرایند دمکراتیزه کردن را به‌دست داده باشیم باید الگوی سیاسی این هفده کشور را در زمان‌های مشخص جدول‌بندی کنیم.
 +
 +
 +
{{وسط‌چین}}
 +
{| class="wikitable" style="margin: 1em auto 1em auto"
 +
|-
 +
| width="110pt"|'''دمکراسی‌ها'''
 +
| width="110pt"|'''انحصارجوی دمکرات'''
 +
| width="110pt"|'''انحصارجوی قدرت‌طلب'''
 +
| width="110pt"|'''دیکتاتوری'''
 +
|-
 +
| colspan="4" |'''دههٔ''' ۱۸۵۰
 +
|-
 +
| || بلژیک || نروژ || فرانسه
 +
|-
 +
| || دانمارک || سوئد ||
 +
|-
 +
| || هلند || ||
 +
|-
 +
| || (سوئیس) || ||
 +
|-
 +
| || بریتانیا و ایرلند || ||
 +
|-
 +
| || ایالات متحده || ||
 +
|-
 +
| || ۱۹۱۴ || ||
 +
|-
 +
| استرالیا || بلژیک || اطریش ||
 +
|-
 +
|زلاندنو || کانادا || آلمان ||
 +
|-
 +
|نروژ || دانمارک || ژاپن ||
 +
|-
 +
| || فرانسه || ||
 +
|-
 +
| || ایتالیا || ||
 +
|-
 +
| || هلند || ||
 +
|-
 +
| || سوئد || ||
 +
|-
 +
| || سوئیس || ||
 +
|-
 +
| || بریتانیا || ||
 +
|-
 +
| || ایالات متحده || ||
 +
|-
 +
| colspan="4" | ۱۹۲۰
 +
|-
 +
|استرالیا || بلژیک || ژاپن ||
 +
|-
 +
|اطریش || فرانسه || ||
 +
|-
 +
| (کانادا) || ایتالیا || ||
 +
|-
 +
| دانمارک || سوئیس || ||
 +
|-
 +
| (فنلاند) || بریتانیا || ||
 +
|-
 +
|آلمان || ایالات متحده || ||
 +
|-
 +
|هلند || || ||
 +
|-
 +
|زلاندِنو || || ||
 +
|-
 +
|نروژ || || ||
 +
|-
 +
|سوئد || || ||
 +
|-
 +
| colspan="4" | ۱۹۳۹
 +
|-
 +
| استرالیا || بلژیک || اطریش {{نشان|۱|*}} ||
 +
|-
 +
| (کانادا) || فنلاند || آلمان ||
 +
|-
 +
|دانمارک || فرانسه || ایتالیا ||
 +
|-
 +
|هلند || سوئیس || ژاپن ||
 +
|-
 +
|زلاندنو || ایالات متحده || ||
 +
|-
 +
| بریتانیا || || ||
 +
|-
 +
| colspan="4" | '''دههٔ''' ۱۹۵۰
 +
|-
 +
|استرالیا || سوئیس || ||
 +
|-
 +
| اطریش || ایالات متحده || ||
 +
|-
 +
|بلژیک || || ||
 +
|-
 +
|کانادا || || ||
 +
|-
 +
| دانمارک || || ||
 +
|-
 +
| فنلاند || || ||
 +
|-
 +
|آلمان (بعد از ۱۹۵۶) || || ||
 +
|-
 +
|سوئد || || ||
 +
|-
 +
|نروژ || || ||
 +
|-
 +
| ایتالیا || || ||
 +
|-
 +
|ژاپن || || ||
 +
|-
 +
|هلند || || ||
 +
|-
 +
|زلاندنو || || ||
 +
|-
 +
|بریتانیا || || ||
 +
|}
 +
{{پایان وسط‌چین}}
 +
 +
{{تک ستاره}}{{پاورقی|۱}} ۳۸ - ۱۹۳۴، بعد به‌آلمان ملحق شد.
 +
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۸]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۸]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۹

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۸۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۹۵

گوران تربورن


۳. الگوهای دمکراتیزه کرده

در تاریخ دمکراتیزه کردن، فقدان دو مشخصه شگفت‌انگیز است. اوّل: این واقعیت که هیچ یک از انقلاب‌های بزرگِ بورژوائی درواقع دمکراسی بورژوائی را مستقر نکرد. این فقط دربارهٔ انقلاب‌های قدیمی هلند و انگلستان صدق نمی‌کند: قانون اساسی دمکراتیکی که ثمرهٔ انقلاب فرانسه بود، از آغاز تا آخر عمر کوتاهش ورق‌پاره‌ئی بیش نبوده است. انقلاب ژوئیه حتی نتوانست یک پیش‌نویس قانون اساسی تهیه کند، معذلک باعثِ ترغیبِ رشدِ جنبشِ دمکراتیک مردان در سوئیس شد. قیام توده‌ئیِ بین‌المللی سال ۱۸۴۸ را بی‌درنگ ارتجاعِ فئودالی دودمانی و نیز خودِ بورژوازی سرکوب کردند. مثلاً، در سال ۱۸۵۰ دومین جمهوری فرانسه ۲٫۵ میلیون نفر مرد بالغ را با عرضهٔ یک لایحهٔ جدید در باب لزوم ارائهٔ مدارک کامل محل سکونت، از حق رأی دادن محروم کرد. در سال ۱۸۶۰ حزبِ ناسیونال لیبرال‌های بورژوای دانمارک مصرّانه کوشید که از مجلس مردمی سلبِ قدرت کند. جمهوری آمریکائی را آقایان سفیدپوستِ صاحب ملک مستقر کردند، و تا زمانِ جنگِ داخلی فقط مردان سیاه‌پوست شمال حق رأی داشتند. ایتالیای وحدت یافته، از حق رأی بسیار محدود ساردنی اقتباس کرد. و زمانی که بیسمارک، علی‌رغم بداقبالی بورژوالیبرال‌ها، در انتخابات رایش به‌مردان حق رأی عمومی داد، نه هدفش رژیمی با دمکراسی پارلمانی بود و نه نتیجه‌اش چنین شد.

دوّمین فقدان شگفت‌آورِ تاریخ دمکراسی بورژوائی همانا فقدان یک جریان صلح‌آمیز و موزون به‌همراه رشدِ ثروت، سواد و شهری کردن است. در آغاز جنگِ جهانی اول فقط سه دولتِ سرمایه‌داری دور از معرکهٔ جنگ، یعنی استرالیا، زلاندنو، نُروژ می‌توانستند واجد ویژگی‌های دمکراسی باشند. اگر جنسیت گرائی [Sexisn، مثلاً بهره‌کشی مردان از زنان. م.] را کنار بگذاریم دو نمونهٔ دیگر قابل توجه دمکراسی، یعنی فرانسه و سوئیس را می‌توانیم در این منظومه بگنجانیم. میان سال‌های ۱۸۴۷ و ۱۸۷۴ سوئیس از دو جنگِ داخلی به‌سلامت جسته بود، حال آن که فرانسه انقلاب‌ها و ضدِانقلاب‌ها و نیز شکست نظامی امپراطوری دوّم را تجربه کرده بود، و این خود سرآغاز یک جمهوری دمکراتیک بود. رژیم پر سابقهٔ پارلمانی بریتانیا هنوز به‌تمام طبقهٔ کارگر مرد حق رأی نداده بود، و تازه بعد از سرکوب نخستین جنبش توده‌ئی دمکراتیکِ تاریخ بود که این امر به‌کندی انجام گرفت. ایالاتِ متحدهٔ آمریکا در جریان دمکراتیزه کردن از دو حرکت معکوس زیان دید. یکی در شمال، یعنی از [ندادن حق رأی] به‌مهاجران تازه واردِ بی‌سواد، و دیگری در جنوب، علیه سیاهپوستان و مخالفان سفیدپوست فقیر. در ایتالیا، آژدان‌ها و مازیری [MAZZIERI: لات‌های چماق به‌دست]، و نخست‌وزیر لیبرال جیولیتی (GIOLLITI) هنوز قسمت اعظم انتخابات را در کنترل داشتند، و در سایر کشورها هم. - مالکان بزرگ و کولاک‌ها [دهقان‌های زمیندار] و متفقان بورژوای آن‌ها، قدرتِ امتیاز را به‌دست گرفته بودند. اکنون برای آن که نمائی از عوامل موقتی درگیرِ در فرایند دمکراتیزه کردن را به‌دست داده باشیم باید الگوی سیاسی این هفده کشور را در زمان‌های مشخص جدول‌بندی کنیم.


دمکراسی‌ها انحصارجوی دمکرات انحصارجوی قدرت‌طلب دیکتاتوری
دههٔ ۱۸۵۰
بلژیک نروژ فرانسه
دانمارک سوئد
هلند
(سوئیس)
بریتانیا و ایرلند
ایالات متحده
۱۹۱۴
استرالیا بلژیک اطریش
زلاندنو کانادا آلمان
نروژ دانمارک ژاپن
فرانسه
ایتالیا
هلند
سوئد
سوئیس
بریتانیا
ایالات متحده
۱۹۲۰
استرالیا بلژیک ژاپن
اطریش فرانسه
(کانادا) ایتالیا
دانمارک سوئیس
(فنلاند) بریتانیا
آلمان ایالات متحده
هلند
زلاندِنو
نروژ
سوئد
۱۹۳۹
استرالیا بلژیک اطریش *
(کانادا) فنلاند آلمان
دانمارک فرانسه ایتالیا
هلند سوئیس ژاپن
زلاندنو ایالات متحده
بریتانیا
دههٔ ۱۹۵۰
استرالیا سوئیس
اطریش ایالات متحده
بلژیک
کانادا
دانمارک
فنلاند
آلمان (بعد از ۱۹۵۶)
سوئد
نروژ
ایتالیا
ژاپن
هلند
زلاندنو
بریتانیا

*^  ۳۸ - ۱۹۳۴، بعد به‌آلمان ملحق شد.