قطره قطره ۱۷: تفاوت بین نسخهها
جز (برداشتن فاصلهٔ ابتدای سطر.) |
|||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
== '''تکامل جامعۀ سرمایهداری''' == | == '''تکامل جامعۀ سرمایهداری''' == | ||
− | + | <br>ماه گذشته مصادف بود با سیُمین سالگرد بحران بزرگ اقتصادی امریکا. گوردون توماس- نویسندۀ آمریکائی- میگوید: | |
از آن سالها تاکنون چیزی فرق نکرده آن سالها مردم نسیه زندگی میکردند حالا قسطی. | از آن سالها تاکنون چیزی فرق نکرده آن سالها مردم نسیه زندگی میکردند حالا قسطی. | ||
سطر ۵۶: | سطر ۵۶: | ||
== '''در عالم نویسندگی''' == | == '''در عالم نویسندگی''' == | ||
− | + | <br>دشوارترین کارها نوشتن کتاب است، اما خواندن بعضی از کتابها نه فقط آسانتر از نوشتنشان نیست | |
گاه از دشواری هم میگذرد و یکسره غیرممکن میشود. | گاه از دشواری هم میگذرد و یکسره غیرممکن میشود. | ||
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۸
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
تصحیح یک گزارش!
روزنامۀ محلی آمریکائی «کاپیتال» گزارش داده است که یک سوم دانشجویان دانشکدۀ نیروی دریائی «آناپولیس» به «ماری جوانا» معتادند، و کارگزار روابط عمومی دانشکده رسماً اعلام کرد که این گزارش غیرِواقعی است.
برای تعیین درستی یا نادرستی گزارش، حرف یکی از گزارشگرانِ آسوشیتدپرس را که در «آناپولیس» زندگی میکند بشنوید: میگویند بیشتر از یک سوم این دانشجوها معتادند، اما اگر از من بپرسید با یقین کامل میگویم اینها بیش از نصفِشان این کارهاند!...
زیر پوشش قانون
بنا به قوانین انگلستان، پرداخت جرائم رانندگی برعهدۀ صاحب اصلی اتومبیل است و بنا بهیک قانون دیگر بچهها تا دهسالگی در هیچ موردی مقصر شناخته نمیشوند. یک «قانونشناسِ» رند از اهالی لانگاشایر اتومبیلش را به نام پسر شش سالۀ خود به ثبت داده و محضِ خندیدن به ریشِ قانون و قانونگزار آن قدر خطا کرده که ده روزه بیش از 400 پوند برگِ جریمه گرفته و البته نم هم پس نداده!
قحطی چین!
این خبر را به نقل از «اسپونتیک» [مجلۀ بسیار «شیک» روسی که بهقصد ارضای جوانان «غربزدۀ» شوروی در فنلاند چاپ میشود تا فاقد زمختی محصولات خود روسیه باشد] برای شما نقل میکنیم:
«طبق گزارش روزنامۀ مردم- ارگان حزب کمونیست چین- محیط زیست این کشور گرفتار بحران خطرناکی شده است که عبارت باشد از نابودی تقریبی نسل قورباغه. چرا که مردم چین از زور بیغذائی مدتی است که بهخوردن قورباغه پرداخته روز و شب کنار مردابها و توی رودخانهها و جنگلها برای شکار این جانور هزار جور کلک سوار میکنند. – با از بین رفتن نسل قورباغه در چین، سیل جورواجور و رنگ وارنگ حشرات مختلف (که پیش از این خوراک قورباغهها بودند و حالا دنیا را بیسر خر یافتهاند) به روستاها و شهرکها حملهور شدهاند و اکنون کار اعضای کمونها این شده است که دوره بیفتند و بههر که میرسند ازش سؤال کنند که: - رفیق! حشرهکشی چیزی داری یا نه؟»
هنردوستی آمریکائی
پس از این که بقایای جسدِ الویس پریسلی از گورستان شهرداری ممفیس بهملک مسکونی او که پدرش در آن زندگی میکند منتقل شد، ویلیام کاروایل نامی از اهالی محل، سنگی مرمر 2 تنیِ قبرِ الویس را که وسط گورستان ممفیس جا مانده بود دزدید و مثل مهندسی دقیق به 44 هزار تکه هم شکل و هم اندازه قسمت کرد و هر تکه را 80 دلار به دوستدارنِ مشنگ ِ آن مرحوم قالب کرد!
تولید مثل توریستی
اولین بچه خانم روزامارتیتز توی قطار به دنیا آمد، دومی وسط سالنِ انتظارِ فرودگاه و سومی میانِ زمین و آسمان، توی هواپیما. این زائوی جوان پورتوریکوئی قول داده است بچۀ چهارمش را توی کشتی وسطی دریا به دنیا بیاورد. و دستی کم توی سواری و احتمالاً اتوبوس!
بیخیالی و بیتفاوتی را ببینید: این خانم متفنن اهل سرزمینی است که فریاد ملتش از فقر و استثمار، دنیائی را به لرزه در آورده.
انتقام
فلتو شارون که بهدلیل تقلب در انتخابات 1977 اسرائیل مصونیت پارلمانش لغو شد، برای یک یک نمایندگانِ «کنست»- پارلمان اسرائیل- کارتی با این مضمون فرستاد: «در آستانۀ سال نو برای آن جناب دردِ سر و نحوست بیشتری آرزو میکنم!»
تکامل جامعۀ سرمایهداری
ماه گذشته مصادف بود با سیُمین سالگرد بحران بزرگ اقتصادی امریکا. گوردون توماس- نویسندۀ آمریکائی- میگوید:
از آن سالها تاکنون چیزی فرق نکرده آن سالها مردم نسیه زندگی میکردند حالا قسطی.
بیلان فقر
سودِ خالص شرکتهای تجاریآمریکا در 6 ماهۀ اول امسال 149 هزار میلیون دلار است. این رقم 23% بیشتر از شش ماهۀ اول سال گذشته است. مجلۀ اخبار آمریکا و جهان با بررسی 1400 مؤسسۀ آمریکائی گزارش داده است که بر خلاف این سود کلان، سود خالص سالانل آمریکا 3/3 درصد کاهش پیدا کرده و هیچ اضافۀ تولیدی هم در کار نیست. پس منبع این همه سود کجاست؟
مجلۀ تجارت هفته مینویسد: در 6 ماهۀ گذشته هزینۀ زندگی 14% بالا رفته، در صورتی که درآمد روزانۀ مردم فقط 5% افزایش داشته.
مسئله این است. درآمد را که از هزینه کم کنی، جوابش جیبِ پُرِ سرمایهدار است و دستِ خالی مردمی که سال به سال به خیل عظیم تهیدستان آمریکا افزوده میشوند.
در عالم نویسندگی
دشوارترین کارها نوشتن کتاب است، اما خواندن بعضی از کتابها نه فقط آسانتر از نوشتنشان نیست
گاه از دشواری هم میگذرد و یکسره غیرممکن میشود.
بهرهبرداری از لاشه
استودیوی پارامونت هالیوود دست در کار تهیۀ فیلمی است رنگی و پر زرق و برق اندراحوالِ شاه مخلوع ایران.
از روز هم روشنتر است که هالیوود برای هیچ کس از این خاصه خرجیها نمیکند. شاهِ فراری در بهدر ظاهراً 5/2 میلیون دلار- و در واقع خیلی بیشتر از اینها- از ثروتِ غارت شدۀ ملتِ ایران را برای تهیۀ این فیلم سرمایهگذاری کرده است.
فکرش را بکنید، جانوری که تا چند ماه پیش همۀ روزنامهها، مجلات، تلویزیونهای دنیا، و حتی محافظهکارترین مطبوعات آمریکائی به او لقب «فرانکشتین» و «بیمارِ خودگُندهبین» داده بودند و جلّادی که ساواکش روی گشتاپو و سیا و موساد را سفید کرده بود باز به کلّۀ پوکش زده است که بههر قیمتی شده به همدستی مافیای سیاسی – اقتصادی امریکا و با چربکردنِ سبیلِ واسطههای جورواجور، برای دلخوشیِ خودش دروغِ گوبلزی «شاه مترقی» را بهفیلمی درآورد که لابد پیش از نمایش هم باید بابت آگهیها و تبلیغاتِ آن مبالغ کلانی به تلویزیونها و شارلاتانهای کارچاقکن آمریکائی و اروپائی بِسُلفد.
نقش او را موجودِ کلاشی بهنام گابریل نگری دا اولجیوی ایتالیائی بازی میکند که شباهت غریبی بدو دارد. این گابریل مقالههای «مرموز»ی هم سرقلم رفته، از جمله دربارۀ این فیلم نوشته «این داستان مردی است که از آن دنیا برگشته». این را بهش میگویند بهرهبرداری از لاشه.