اقتصاد ایران: گذشته و حال: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
از آنجا که همگان بر سر مسأله وابسته بودن اقتصاد ایران و نحوه عملکرد آن در جهت غارت منابع ملی ما از طریق مکانیسمهای گوناگون بهرهکشی و استثمار و انتقال ثروت از داخل به خارجِ، که بهمکانیسمهای زهکشی تعبیر شد. آنچه در زیر میخوانید نتیجهٔ ادامهٔ همین گفت و گوهاست. | از آنجا که همگان بر سر مسأله وابسته بودن اقتصاد ایران و نحوه عملکرد آن در جهت غارت منابع ملی ما از طریق مکانیسمهای گوناگون بهرهکشی و استثمار و انتقال ثروت از داخل به خارجِ، که بهمکانیسمهای زهکشی تعبیر شد. آنچه در زیر میخوانید نتیجهٔ ادامهٔ همین گفت و گوهاست. | ||
+ | {{ستاره}} | ||
+ | |||
+ | '''باقر پرهام:''' ما حصل گفت و گوهای مقدماتی ما این بود که افتصاد ایران افتصادی وابسته بود که بخش مهمّ آن یعنی نفت، هم از نظر اتکاء بهمیزان استخراج و صدور نفت و هم از نظر نحوه استفاده از درآمدهای نفتی چنان عمل میکرد که در مقیاس نیازمندیهای جامعهٔ ما نبود. در واقع ما نفت را چنان استخراج میکردیم که پاسخگوی جوامع صنعتی غرب یا اقتصاد سرمایهداری بود، و درآمد آن را هم چنان مصرف میکردیم که بازهم بههمان اقتصاد مسلط غرب میپیوست. همه بهاین نتیجه رسیدیم که بهرهبرداری از معادن، بهویژه نفت، و توسعهٔ صنعتی و سیاستهای کشاورزی، و نیز بازرگانی خارجی و نظام بانکها و موسسات بیمه، از کانالهای عمده زهکشی برای غارت منابع ملی ما بود. اما فرصت نشد که مکانیسمهای عمل را بیشتر بشکافیم. بحث امروز ما در همین زمینه است، یعنی نخست بررسی دقیقتر کانالهای زهکشی، و آنگاه طرح این پرسش که برای ایجاد یک اقتصاد ملی چه باید کرد، و آنچه تا کنون انجام | ||
[[رده:کتاب جمعه ۷]] | [[رده:کتاب جمعه ۷]] | ||
[[رده:کتاب جمعه]] | [[رده:کتاب جمعه]] |
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۶
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
در نشستی مقدماتی که با شرکت آقایان حسین مهدوی (اقتصاددان) سیروس آریان پور (اقتصاددان و مدیر دفتر اقتصاد بین الملل سازمان برنامه و بودجه)، هوشنگ کشاورز (محقق و کارشناس مسائل کشاورزی و عشایری ایران)، ناصر پاکدامن (اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران) و یکی دو تن از همکاران کتاب جمعه داشتیم ویژگیهای اقتصاد ایران در دوره اخیر و ضرورت پایه گذاری اقتصاد ملی مورد بحس و بررسی قرار گرفت. متاسفانه نور و دستنوشته این گفت و گوی دو ساعته از دست رفت اما ماحصل کلام این وود که اقتصاد ایران در رژیم استبدادی محمدرضا پهلوی اقتصادی امکان وابسته بود.
آقای آرین پور در زمینه کیفیت این وابستگی قائل به دو سطح یا گره گاه عمده بودوسطح نخستین را در اتکای اقتصاد ایران به فروش نفت و سطح دوم را در چگونی کاربرد و مصرف درآمد های حاصل از نفت می دانست وی معتقد بود که الگوی اقتصادی مسلط بر جامعه ایران الگویی بود که نه در مقیاس نیازهای بومی این امعه بل در مقیاس نیازهای نظام مسلط سرمایه داری جهانی عمل می کرد.برای تامین استقلال اقتصادی و حذف وابستگی ها، آرین پور عقیده داشت که در هر یک از این دو سطح مجموعه هائی از سیاست ها و اقدام های معین ضروری است.
آقای حسین مهدوی، در بحث از خصوصیت اقتصاد ایران، بهمسأله Rente و اجارهخواری از ممرّ درآمد نفت اشاره کرد و معتقد بود که این اقتصاد در واقع اقتصادی تولیدی بهمعنای دقیق کلمه نبود بلکه نوعی اجارهخواری بود. وی در تحلیل مکانیسمهای غارت افتصادی موضوع کانالهای عمده زهکشی را مطرح کرد.
آقای ناصر پاکدامن، بهدنبال اشاره آقای مهدوی درباره خصوصیت اجارهخواری اقتصاد ایران، از نتایج اجتماعی و فرهنگی این نوع فعالیت اقتصادری و از آثار زیانبار آن بر روحیه و رفتار عوامل و کارگزاران اقتصادی و اجتماعی سخن گفت. در حالیکه آرینپور خصیصهٔ اجارهخواری اقتصاد ایران را نفی میکرد و عقیده داشت که درآمدهای نفتی نه یک نوع Rente یا اجاره بلکه برداشت از ذخائر و ثروتهای ملی است.
از آنجا که همگان بر سر مسأله وابسته بودن اقتصاد ایران و نحوه عملکرد آن در جهت غارت منابع ملی ما از طریق مکانیسمهای گوناگون بهرهکشی و استثمار و انتقال ثروت از داخل به خارجِ، که بهمکانیسمهای زهکشی تعبیر شد. آنچه در زیر میخوانید نتیجهٔ ادامهٔ همین گفت و گوهاست.
***
باقر پرهام: ما حصل گفت و گوهای مقدماتی ما این بود که افتصاد ایران افتصادی وابسته بود که بخش مهمّ آن یعنی نفت، هم از نظر اتکاء بهمیزان استخراج و صدور نفت و هم از نظر نحوه استفاده از درآمدهای نفتی چنان عمل میکرد که در مقیاس نیازمندیهای جامعهٔ ما نبود. در واقع ما نفت را چنان استخراج میکردیم که پاسخگوی جوامع صنعتی غرب یا اقتصاد سرمایهداری بود، و درآمد آن را هم چنان مصرف میکردیم که بازهم بههمان اقتصاد مسلط غرب میپیوست. همه بهاین نتیجه رسیدیم که بهرهبرداری از معادن، بهویژه نفت، و توسعهٔ صنعتی و سیاستهای کشاورزی، و نیز بازرگانی خارجی و نظام بانکها و موسسات بیمه، از کانالهای عمده زهکشی برای غارت منابع ملی ما بود. اما فرصت نشد که مکانیسمهای عمل را بیشتر بشکافیم. بحث امروز ما در همین زمینه است، یعنی نخست بررسی دقیقتر کانالهای زهکشی، و آنگاه طرح این پرسش که برای ایجاد یک اقتصاد ملی چه باید کرد، و آنچه تا کنون انجام