شاعری چون طنین ناقوس: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲۲: سطر ۲۲:
  
 
شخصیت شاعر بزرگ ترک، ناظر حکمت، در امریکای لاتین هیجانی سترگ برمی‌انگیزد. مبارزه‌اش برای آزادی ترکیه، همان بود که شاعران و نویسندگان ما را، به مباره برای آزادی امریکائی لاتین رهنمون می‌شد. در زبان‌هائی بس متفاوت، بس دور از هم، ناظم حکمت و ادبیات ما در آرزوی انسانیِ یگاهنه‌ئی بهم می‌آمیختند: در امتناع از کار بست شعر به عنوان وسیله‌ء طفره رفتن از مشکلات واقعی انسان.
 
شخصیت شاعر بزرگ ترک، ناظر حکمت، در امریکای لاتین هیجانی سترگ برمی‌انگیزد. مبارزه‌اش برای آزادی ترکیه، همان بود که شاعران و نویسندگان ما را، به مباره برای آزادی امریکائی لاتین رهنمون می‌شد. در زبان‌هائی بس متفاوت، بس دور از هم، ناظم حکمت و ادبیات ما در آرزوی انسانیِ یگاهنه‌ئی بهم می‌آمیختند: در امتناع از کار بست شعر به عنوان وسیله‌ء طفره رفتن از مشکلات واقعی انسان.
 +
 
امریکای لاتین نمی‌تواند به هنگام تجلیل چنین شاعری غایب باشد. و من می‌آندیشم که شاید صدای من و پیوستگی پرستایش من به ‌شاعر بزرگ ترک، در بزرگداشت سیمای او، در آنچه بود و هست، در مبارزهء مداوم و خستگی‌ناپذیر با استبداد قدرت‌های کوری که خلق‌ها و بشریت را به بردگی می‌کشند کارآیند باشد.  
 
امریکای لاتین نمی‌تواند به هنگام تجلیل چنین شاعری غایب باشد. و من می‌آندیشم که شاید صدای من و پیوستگی پرستایش من به ‌شاعر بزرگ ترک، در بزرگداشت سیمای او، در آنچه بود و هست، در مبارزهء مداوم و خستگی‌ناپذیر با استبداد قدرت‌های کوری که خلق‌ها و بشریت را به بردگی می‌کشند کارآیند باشد.  
 +
 
بارها و بارها در کشوری اسپانیائی زبان، بیانیه‌ها علیه بازداشت ناظم حکمت امضاء شده است… بارها و بارها اعتراض نامه‌ها و درخواست‌‌ها… ما او را جز از میان اشعار مبارز و معترضش نمی‌شناختیم و همان ما را بس بود. برای ما بس بود که گه‌گاه در جهان، همان سان که در کشور خود ما، مردی هست برانگیخته از شعر، که وحشیان همیشه را رسوا می‌کند، همیشه همان وحشیان را.
 
بارها و بارها در کشوری اسپانیائی زبان، بیانیه‌ها علیه بازداشت ناظم حکمت امضاء شده است… بارها و بارها اعتراض نامه‌ها و درخواست‌‌ها… ما او را جز از میان اشعار مبارز و معترضش نمی‌شناختیم و همان ما را بس بود. برای ما بس بود که گه‌گاه در جهان، همان سان که در کشور خود ما، مردی هست برانگیخته از شعر، که وحشیان همیشه را رسوا می‌کند، همیشه همان وحشیان را.
 +
 +
یک سال پیش از این، من فرصت آن را یافتم که در پاریس با او سخن بگویم. اگر شعرش فراموش نشدنی است، منش او نیز چنین است. او هیچگاه با همه سال‌های دراز حبس و تبعید روتُرش نکرده است. زیرا که او چون زنگ ناقوس شاداب است. پیشترها او را در مسکو شناخته بودم، در فرصت نمایش یکی از کارهایش «طغیان زنان» که

نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۳۷

کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۸
الگو:درحال ویرایش

الگو:درحال ویرایش

قطعه‌ای از پابلو نرودا در ستایش ناظم حکمت

شاعری بزرگ که برای تمامی جهان می‌نوشت مردی بزرگ که به اکثریت جهان متعلق است وطن پرستی که در وطن خویش زجرها دیده، ناظم حکمت در شعر قرن خود همتائی ندارد او در چشم من تجسم دلاوری و مهربانی است.

سانتیاگو، ۲ ژوئن ۱۹۷۳


شاعری چون طنین ناقوس

شخصیت شاعر بزرگ ترک، ناظر حکمت، در امریکای لاتین هیجانی سترگ برمی‌انگیزد. مبارزه‌اش برای آزادی ترکیه، همان بود که شاعران و نویسندگان ما را، به مباره برای آزادی امریکائی لاتین رهنمون می‌شد. در زبان‌هائی بس متفاوت، بس دور از هم، ناظم حکمت و ادبیات ما در آرزوی انسانیِ یگاهنه‌ئی بهم می‌آمیختند: در امتناع از کار بست شعر به عنوان وسیله‌ء طفره رفتن از مشکلات واقعی انسان.

امریکای لاتین نمی‌تواند به هنگام تجلیل چنین شاعری غایب باشد. و من می‌آندیشم که شاید صدای من و پیوستگی پرستایش من به ‌شاعر بزرگ ترک، در بزرگداشت سیمای او، در آنچه بود و هست، در مبارزهء مداوم و خستگی‌ناپذیر با استبداد قدرت‌های کوری که خلق‌ها و بشریت را به بردگی می‌کشند کارآیند باشد.

بارها و بارها در کشوری اسپانیائی زبان، بیانیه‌ها علیه بازداشت ناظم حکمت امضاء شده است… بارها و بارها اعتراض نامه‌ها و درخواست‌‌ها… ما او را جز از میان اشعار مبارز و معترضش نمی‌شناختیم و همان ما را بس بود. برای ما بس بود که گه‌گاه در جهان، همان سان که در کشور خود ما، مردی هست برانگیخته از شعر، که وحشیان همیشه را رسوا می‌کند، همیشه همان وحشیان را.

یک سال پیش از این، من فرصت آن را یافتم که در پاریس با او سخن بگویم. اگر شعرش فراموش نشدنی است، منش او نیز چنین است. او هیچگاه با همه سال‌های دراز حبس و تبعید روتُرش نکرده است. زیرا که او چون زنگ ناقوس شاداب است. پیشترها او را در مسکو شناخته بودم، در فرصت نمایش یکی از کارهایش «طغیان زنان» که