چشماندازی از طبیعت: مغز زنان: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
==پاورقیها== | ==پاورقیها== | ||
− | #{{پاورقی|۱}}آنتروپومتری = مبحث اندازهگیری ابعاد بدن انسان و ارتباط | + | #{{پاورقی|۱}}آنتروپومتری = مبحث اندازهگیری ابعاد بدن انسان و ارتباط کارآئی آنان با اندازه ظاهریشان. |
نسخهٔ ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۴۰
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
- این مقالهٔ تحقیقی از پرفسور استیفن جِی گولد Stephen Jay Gould استاد زیستشناسی، زمینشناسی، و تاریخ علوم دانشگاه هاروارد است.
- به نقل از مجلهٔ نیوساینتیست چاپ انگلستان، جلد ۸۰ شمارهٔ ۲،۱۱۲۷ نوامبر ۱۹۷۸ صفحههای ۶-۳۶۴
در نظر اول چنین مینماید که مغز زنان کوچکتر از مغز مردان است، آیا منتظر چنین چیزی بودید؟
جرج الیوت، درمقدمهٔ کتاب «نیمهٔ بهار» چاپ ۱۸۷۲، از این که بسیاری از دختران و زنان با وجود استعدادهای درخشان ذاتی، بهنهایت تکامل طبیعی خویش دست نمییابند، چنین مینویسد: «برخی افراد گمان میکنند که سیهبختی زنان معلول نارسائی طبیعی مغز آنان بوده که این خود تدبیر خالق است. این گونه افراد با یقینی بهظاهر علمی استدلال میکنند که زن موجود درجهٔ دومی است که اگر در زندگی هدفی حقیر و در حدّ توانائی ناچیزش برای او مقرّر شود میتوان بهراه راست و رسیدن بهآن هدف راهبریش کرد.» نویسنده بیمایه بودن استدلال فرضیهٔ کهتری زنان را که بر پایهٔ محدودیت درونی استوار است نشان میدهد. ولی در همین زمان پیش کسوتان اروپائیِ رشتهٔ آنبروپومتری[۱] Anthropometry میکوشند با یقینی علمی مادونیت زنان را اندازهگیری کنند.
از آنجا که خمیرمایهٔ این فرضیه اندازهگیریهائی است که از مغز زنان و مردان انجام شده، نویسنده لازم میداند تاریخچهٔ این رشته از علوم و نارسائیهای آن را نشان دهد.
گرچه امروزه آنتروپومبری رشتهٔ مدری و متداولی نیست ولی علوم انسانی را در قرن ۱۹ تحت نفوذ خود قرار داد و محبوبیت خود را تا زمانی که آزمایش هوش بهعنوان یک وسیلهٔ مطمئنتر مقایسه بین نژادها و طبقات و جنسیّت جایگزین اندازهگیری جمجمه شد همچنان حفظ کرد. در بین اندازهگیریهای گوناگونی که روی بدن انسان انجام میگرفت، اندازهگیری جمجمه (کرانیومتری) از اهمیت ویژهئی برخوردار بود. پرفسور پل بُرکا Paul Broca (۱۸۲۴ تا ۱۸۸۰) استاد دانشکده طبپاریس پدر این علممحسوب میشود، و هم او بود که بهکمک شاگردان و پیروانش اندازهگیریهائی روی مغز انسان و بهویژه مغز زنان انجام داد و از این راه شهرت بسیار بهدست آورد.
انجمن آنتروپولوژی اروپا در سال ۱۸۵۹ بهریاست پل برکا تأسیس شد. دو سال بعد کوئی پیر گراتیوله Louis Pierre Gratiolet مقالهٔ جنجالی خود را در یک گردهمآئی تاریخی برای انجمن قرائت کرد. در این مقاله گراتیوله نشان میدهد که اندازهگیریهای مغز در اثبات هوشمندی انسانها نقش تعیینکنندهئی که قابل اندازهگیری باشد ندارد و برای اثبات پستی نژادهای غیرسفید و زنان باید در جستوجوی راه علمیتری بود. لازم بهیادآوری است که این دانشمند از سلطنت طلبان بهنام بود و همواره با نژادهای غیر اروپائی و طبقات محروم اجتماع و زنان عداوت میورزید، در این جلسهٔ تاریخی برکا و پیروانش بهشدت با او مخالفت کرده مصراً اندازهٔ مغز را برای هوشمندی افراد محک قابل اعتمادی دانستند. حدس بزنید عاقبت چه کسی پیروز شد. برکا میگوید «بهطور کلی اندازهٔ مغز در افراد بالغ بزرگتر از پیران، در مردان بزرتر از زنان، در اشخاص برجسته بزرگتر از استعدادهای متوسط، و بالاخره در نژادهای برتر (!) بزرگتر از نژادهای پست است و مسلماً رابطهٔ مشخصی بین حجم مغز و قوهٔ هوش وجود دارد».
بُرکا، مدعی تبعیت از اثبات علمی
تحقیقات برکا خدشهناپذیر مینمود. در واقع اندازهگیریهای او با دقت و وسواسی کم نظیر انجام شده بود و من احترام زیادی برای عمل باریکبینانهٔ او قائلم. اعدادی که او از این اندازهگیریها بهدست آورد نقص ندارد. ولی علم پدیدهئی استنتاجی است نه فهرستی از وافعیات. اعداد بهخودی خود تعیینکنندهٔ چیزی نیست و معنی و مفهوم حاصله تماماً بستگی بهعملیاتی دارد که ما با آنها انجام میدهیم.
برکا خود را مدعی رسالت اثبات واقعیّات از طریق تحقیق علمی میدانست، یعنی مردی بود که در برابر واقعیّات سر تعظیم فرود میآورد و خرافات و احساسات را کنار میگذاشت وی اعلام کرد: «هیچ ایمانی و عقیدهئی هر قدر هم که قابل احتارم باشد، و هیچ مصلحت و صرفهئی هر اندازه هم که قانونی باشد چنان نیست که نباید خود را با پیشرفت علم تطبیق دهد و در مقابل حققیت سر تعظیم فرود آورد». بهعبارت دیگر، زنان، خوا ناخواه، مغزی کوچکتر دارند و نمیتوانند از نظر هوش با مردان برابر باشند. این ممکن است یک عقیدهٔ عمومی تعصبآمیز و تبعیضگونه را در جامعهٔ مردان تقویت کند ولی بههر حال یک واقعیت علمی است. مانووریه Manouverier یکی از اعضای مکتب برکاکه پستی زنان را تأئید نمیکند، دربارهٔ فشار و ستمی که اعداد برکا بر آنها تحمیل کرده با احساسات چنین مینویسد: «زنان استعدادها و دانشنامههایشان را ارائه کردند، از اولیای فلسفه استمداد طلبیدند و برای مبارزه علیه تبعیضات بهمأخذ فلسفی استناد کردند ولی با مخالفت اعدادی روبهرو شدند که برای کاندورست و جان استوارت میل ناشناخته بود. این اعداد چون پتک، همراه با عبارات انتقادی ریشخندها و طعنههائی که حتی از لعن و نفرینهای اغلب پدران روحانی زن گریز هم بیرحمانهتر بود بر سر آنان فرود آمد. طلاب علوم دینی سوال کرده بودند که آیا زنان هم روح درند یا نه؛ و قرنها بعد هم چند دانشمند در پی آن بر آمدند که شعور و هوش آنان را نیز تکذیب کنند».
تحقیقات برکا خدشهناپذیر مینمود. اختلاف وزن مغز مردان و زنان در طی مدتی طولانی، برتری روزافزون اجتماعی مردان را در جوامع جدید موجب شده است. اطلاعات و دانستههای گستردهٔ برکا از کالبدشکافیهائی بهدست آمد که خود او در چهار بیمارستان پاریس انجام داده بود. برای ۲۹۲ مغز مرد معدل وزنی ۱۳۲۵ گرم و ۱۴۰ مغز زن معدل ۱۱۴۴ گرم بهدست آمد که تفاوت آنها ۱۸۱ گرم است. البته برکا پی برد که پارهئی از این تفاوت باید بهبلندتر بودن قد مردان نسبت داده شود. لیکن او هنچ مبادرتی برای اندازهگیری تأثیر اختلاف بلندی قد نکرد و در واقع اظهار داشت که تمامی این اختلاف نمیتواند بهحساب اختلاف قدباشد، زیرا که ما میدانیم که زنان بههوشمندی مردان نیستند (پیش فرضی که قرار بود بهوسیله و از طریق دانستهها صحت یا سقم آن آزمایش شود، نه این که بر آن استوار باشد).
«ممکن است این سؤال پیش بیاید که آیا کوچکی مغز زن منحصراً بستگی بهکوچکی اندازهٔ بدن او دارد؟ چنان که تیدمان Tiedemann نیز بهاین نکته اشاره کرده است. لیکن ما نباید فراموش کنیم که زنان بهطور متوسط تا حد کمی کم هوشتر از مردانند. اختلافی که ما نمیباید آن را بزرگ جلوه دهیم ولی بهعنوان یک واقعیت میباید پذیرفته شود. بنابراین مجازیم که کوچکی نسبی اندازهٔ مغز زنان را تا حدودی بهحساب کوچکی ابعاد بدن آنها و تا حدودی هم بهحساب کم هوش بودنشان بگذاریم».
در سال ۱۸۷۲ که الیوت' کتاب «نیمهٔ بهار» را منتشر کرد برکا حجم جمجمههای ماقبل تاریخی را که از غار اُم مور L` Homme Mort بهدست آمده بود اندازهگیری کرد. این بار اختلاف حجمی مغز مردان و زنان حدود ۹۹/۵ سانتیمتر مکعب بود. در حالی که در جمعیت مدرن (کالبدهای پاریس) این اختلاف از ۱۲۹/۵ تا ۲۲۰/۷ سانتی متر مکعب متغیر بود. توپینار Topinard سرشناسترین پیروبرکا این فزونیِ اختلاف در طول زمان را نتیجهٔ تفاوت فشار تکاملی بر روی مردان مسلط و مقتدرتر و زن تابع میداند:
«مرد، که درصحنهٔ تنازع بقا برای دو نفر یا بیشتر مبارزه کرده، کسی که تمام مسؤولیت بر دوش او بوده، و بالاخره کسی که دائماً در جریان نبرد بامحیط و رقبای انسان در حال حرکت است، احتیاج بهمغز بیشتری دارد تا زنی که مسؤول محافظت و تقویت و تغذیهٔ اوست؛ یعنی زنِ خانهنشین که مشغولیات داخلی نداشته و نقشش در بزرگ کردن بچه و عشق و تبعیّت از مرد خلاصه میشود».
تقریباً بههمان بدی ارسطو
پاورقیها
- ^ آنتروپومتری = مبحث اندازهگیری ابعاد بدن انسان و ارتباط کارآئی آنان با اندازه ظاهریشان.