نقاشیهای کودکان: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
[[Image:23-123.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۳ صفحه ۱۲۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۳ صفحه ۱۲۳]] | [[Image:23-123.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۳ صفحه ۱۲۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۳ صفحه ۱۲۳]] | ||
− | {{ | + | {{بازنگری}} |
+ | '''کودکان و انقلاب''' | ||
+ | |||
+ | در مهرماه 1357، در یک دبستان تهران، معلم از شاگردانش (کودکان 9-10 ساله) خواست که خاطرات خود را از تعطیلات تابستان نقاشی کنند. | ||
+ | |||
+ | «میدان ژاله در هفدهم شهریور» نقاشی مدادی (قرمز و سیاه) پاسخ دخترکی دهساله به این پرسش بود. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | =='''وقتی که بیدار شدم'''== | ||
+ | |||
+ | از پنجره خورشید را میپائیدم | ||
+ | |||
+ | خسته شدم رفتم خوابیدم | ||
+ | |||
+ | وقتی بیدار شدم | ||
+ | |||
+ | دیدم خورشید افتاده | ||
+ | |||
+ | و کبوترها به آن نوک میزنند. | ||
+ | |||
+ | گفتم: | ||
+ | |||
+ | حالا طوری نیست | ||
+ | |||
+ | مواظب ستارهها باش | ||
+ | |||
+ | |||
+ | باز خسته شدم | ||
+ | |||
+ | رفتم خوابیدم | ||
+ | |||
+ | وقتی بیدار شدم | ||
+ | |||
+ | دیدم ستارهها هم افتادهاند | ||
+ | |||
+ | و آسمان خالی خالیست. |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۴۰
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
کودکان و انقلاب
در مهرماه 1357، در یک دبستان تهران، معلم از شاگردانش (کودکان 9-10 ساله) خواست که خاطرات خود را از تعطیلات تابستان نقاشی کنند.
«میدان ژاله در هفدهم شهریور» نقاشی مدادی (قرمز و سیاه) پاسخ دخترکی دهساله به این پرسش بود.
وقتی که بیدار شدم
از پنجره خورشید را میپائیدم
خسته شدم رفتم خوابیدم
وقتی بیدار شدم
دیدم خورشید افتاده
و کبوترها به آن نوک میزنند.
گفتم:
حالا طوری نیست
مواظب ستارهها باش
باز خسته شدم
رفتم خوابیدم
وقتی بیدار شدم
دیدم ستارهها هم افتادهاند
و آسمان خالی خالیست.