سین جیم در وزارت علوم و اوقاف: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ربات: تغییر خودکار متن (-ي +ی, -ك +ک))
جز سین جیم در وزارت علوم و اوقاف» را محافظت کرد: بازنگری شده و مطابق با متن اصلی است. ([edit=sysop] (بی‌پایان) [move=sysop] (بی‌پایان)))
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۴: سطر ۴:
 
[[Image:13-117.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۷]]
 
[[Image:13-117.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۷]]
  
{{بازنگری}}
 
  
چهار ساعت قبل از ظهر یکشنبه ‌وارد مدرسه شریفه دارالفنون شده و به‌اتاق کوچک مخصوص وزارت علوم و اوقاف که در ضلع شمالی و متصل به‌دالان زاویه شمال شرقی مدرسه است داخل گردیده. جمعی از سادات قمی‌در خصوص عمل موقوفات قم صحبت می‌کردند. بعد از لمحه جناب وزیر علوم با نگارنده بنای صحبت را گذاشتند که به‌عرض خوانندگان محترم می‌رسد.
 
  
سوال - من دیروز رفتم به‌مجلس شورای ملی و در خصوص جریده صور اسرافیل صحبت کردم و قرار شد شما را سیاست کنیم. ولی به‌شما می‌گویم که بعد از این این طور چیز نوشتن را ترک کنید.  
+
چهار ساعت قبل از ظهر یکشنبه ‌وارد مدرسه شریفهٔ دارالفنون شده و به‌اطاق کوچک مخصوص وزارت علوم و اوقاف که در ضلع شمالی و متصل به‌دالان زاویهٔ شمال شرقی مدرسه است داخل گردیده. جمعی از سادات قمی‌ در خصوص عمل موقوفات قم صحبت می‌کردند. بعد از لمحهٔ جناب وزیر علوم با نگارنده بنای صحبت را گذاشتند که به‌عرض خوانندگان محترم می‌رسد.  
  
جواب - همان آن که در مجلس خصوصی صحبت شد رجال الغیب و ارواح مجرد صورت مجلس را به‌جهت بنده نقل کردند. چیزی نوشته نشده که سیاست بشوم و در راه آسایش و آزادی ملت و خی خواهی دولت اگر هم سیاست بشوم کمال افتخار دارم. جریده ما تاریخی است. انچه نوشته شده از وقایع مهمه عالم است.
 
  
س - من نمی‌گویم وقایع تاریخی را ننویسید اما به‌این طور چرا.  
+
'''سئوال -''' من دیروز رفتم به‌مجلس شورای ملی و در خصوص جریدهٔ صوراسرافیل صحبت کردم و قرار شد شما را سیاست کنیم. ولی به‌شما می‌گویم که بعد از این این طور چیز نوشتن را ترک کنید.  
  
ج - بنده که از عوالم اب خارج نشده ام. هیچیک از ملل مشروطه خطاب به‌خاکپای امپراطور خود نمی‌نمایند ما باز محض رعایت احترام پادشاه خودمان عقیده مدیحه خود را تغییر نداده‌ایم.  
+
'''جواب -''' همان آن که در مجلس خصوصی صحبت شد رجال‌الغیب و ارواح مجرد صورت مجلس را به‌جهت بنده نقل کردند. چیزی نوشته نشده که سیاست بشوم. و در راه آسایش و آزادی ملت و خیرخواهی دولت اگر هم سیاست بشوم کمال افتخار را دارم. جریدهٔ ما تاریخی است. آنچه نوشته شده از وقایع مهمهٔ عالم است.  
  
س - من نمی‌گویم که باید به‌خاکپای سلطان خطاب کنید. اما به‌زبان ملایم باید چیز نوشت.  
+
'''س -''' من نمی‌گویم وقایع تاریخی را ننویسید ولی به‌این طور چرا.  
  
ج - عرض کردم چیزی نوشته نشده که خلاف ادب باشد.
+
'''ج -''' بنده که از عوالم ادب خارج نشده‌ام.  هیچیک از مللِ مشروطه خطاب به‌خاکپای امپراطور خود نمی‌نمایند ما باز محض رعایت احترام پادشاه خودمان عقیده مدیحهٔ خود را تغییر نداده‌ایم.  
  
س - غرض شما از این وقایع تاریخی چه بوده.  
+
'''س -''' من نمی‌گویم که باید به‌خاکپای سلطان خطاب کنید اما به‌زبان ملایم باید چیز نوشت.  
  
ج - مقصودم این بود بلکه یک نفر خواجه سرا یا عمله خلوت آن را به‌حضور پدر تاجدارمان برساند و به‌پشگاه همایونش مشهود گردد. که ملت بالغ و مکلف شده و انچه متملقین خائن بگویند دروغ و بی اصل است.  (در حین صحبت یکی از بادنجان دور قاب چین‌ها که در تمام وزارت خانه ها حضور دارند گفت به‌شما چه رجوعی دارد که بنویسید؟ عرض کردم که من هم یکی از افراد ملتم و باید آنچه را صلاح دولت و ملت است بنویسم) اگر جنابعالی در آن دو روز شورش و هیجان عمومی ‌در مجلس شورای ملی تشریف نداشتید لکن شنیده اید که سی هزار جمعیت چه هیجانی داشتند و چه می‌گفتند.  
+
'''ج -''' عرض کردم چیزی نوشته نشده که خلاف ادب باشد.
  
س - اعلیحضرت اقدس همایونی تمام مطالب و وقایع را می‌دانند و من هم همه روزه آنچه را که بدانم به‌عرض می‌رسانم.  
+
'''س -''' غرض شما از این وقایع تاریخی چه بوده.  
  
ج - وقایع را جنابعالی به‌حضور همایونی عرض می‌کنید اما بعد دیگران یعنی فدویان دولتخواه و چاکران جان نثار که جز خیانت و اغراض شخصی خیالی ندارند همه را باطل می‌کند.  
+
'''ج -''' مقصودم این بود بلکه یک نفر خواجه‌سرا یا عملهٔ خلوت آن را به‌حضور پدر تاجدارمان برساند و به‌پیشگاه همایونش مشهود گردد که ملت بالغ و مکلف شده و آنچه متملقین خائن بگویند دروغ و بی‌اصل است. (در بین صحبت یک نفر از بادنجان‌دورقاب‌ چین‌ها که در تمام وزارتخانه‌ها حضور دارند گفت به‌شما چه رجوعی دارد که بنویسید؟ عرض کردم که من هم یکی از افراد ملتم و باید آنچه را صلاح دولت و ملت است بنویسم) اگر جنابعالی در آن دو روز شورش و هیجان عمومی ‌در مجلس شورای ملی تشریف نداشتید لکن شنیده‌اید که سی هزار جمعیت چه هیجانی داشتند و چه می‌گفتند.  
  
س. از این ماده می‌گذریم.  «چرند و پرند» یعنی چه؟
+
'''س -''' اعلیحضرت اقدس همایونی تمام مطالب و وقایع را می‌دانند و من هم همه روزه آنچه را که بدانم به‌عرض می‌رسانم.  
  
ج. چرند و پرند قسمت اخلاقی صور اسرافیل است.  
+
'''ج -'''  وقایع را جناب‌عالی به‌حضور همایونی عرض می‌کنید اما بعد دیگران یعنی فدویان دولتخواه و چاکران جان‌نثار که جز خیانت و اغراض شخصی خیالی ندارند همه را باطل می‌کند.  
  
س. اخلاق را مگر نمی‌شود به‌طور دیگر نوشت؟
+
'''س -''' از این ماده می‌گذریم. «چرندپرند» یعنی چه؟
  
ج. اخلاق را به‌طرزهای مخصوص نوشته و می‌نویسند.  طبایع بشری به‌این گونه سخنان بیشتر راغب است.
+
'''ج -''' «چرند پرند» قسمت اخلاقی صور اسرافیل است.  
س. در این خصوص هم خود دانید. مطلب دیگر راجع به‌مسئولیت قلم است. من اگرچه خوب نخوانده ام ولی شنیده ام که چه نوشته اید و نمیدانم در کدام ستون درج شده (هفتگی صور اسرافیل را به‌بنده دادند:) پیدا کنید (ستوی را که مقصود بود خواندم که دیو سیاه مهیب گنده بازوی مرا گرفت و گفت شیرینی مرا بده)
 
  
س. چرا نوشته اید شیرینی خواستند. مگر از شما یا سایر مدیران جراید چیزی گرفته شده؟
+
'''س -''' اخلاق را مگر نمی‌شود به‌طرز دیگر نوشت؟
  
ج. امروز مملکت ما مشروطه است. برای چه اشخاصی که کتاب می‌خواهند چاپ کنند دو رالف پول و دو جلد کتاب به‌ردیس انطباعات بدهند؟کتاب هم حکم {. . . } و جراید را دارد. مفتش نمی‌خواهد. همان مسئولیتی را که مدیران جراید قبول کرده اند صاحبان کتاب هم همان حال را دارند.  
+
'''ج -''' اخلاق را به‌طرزهای مخصوص نوشته و می‌نویسند. طبایع بشری به‌این گونه سخنان بیش‌تر راغب است.  
  
س. این دو راله پول و این دو جلد کتابی که ملت می‌دهد حکم مالیات دارد. بعد از این هم که نظامنامه علوم و معارف امضا و مجری شد باید بیش از این بدهند.  
+
'''س -''' در این خصوص هم خود دانید. مطلب دیگر راجع به‌مسئولیت قلم است. من اگرچه '''خوب نخوانده‌ام''' ولی شنیده‌ام که چه نوشته‌اید و نمیدانم در کدام ستون درج شده (هفتگی صوراسرافیل را به‌بنده دادند:) پیدا کنید! (ستونی را که مقصود بود خواندم، که دیو سیاه مهیب گنده بازوی مرا گرفت و گفت شیرینی مرا بده).
  
ج. این چه طور مالیاتی است که نان خانه رئیس انطباعات است؟ دو سه ماه قبل، آنشبی که در شورای ملی ده هزار نفر برای آزادی مطبوعات شورش کردند و در پای ستون های سرسرا دور جنابعالی را احاطه کرده بودند و بدان ها اطمینان می‌دادند و سایر وکلای محترم نیز از طرف مجلس مقدس مردم را مطمئن کردند به‌نظر شریف نیست؟ که بعد از سه روز اعتمادالسلطنه از ریاست عزل و تفتیش در انطباعات موقوف شد؟
+
'''س -''' برای چه نوشته‌اید شیرینی خواستند، مگر از شما یا سایر مدیران جراید چیزی گرفته شده؟
  
س. وکلا همچو حرفی نزده اند. نوشته ئی در این خصوص در دست دارید؟
+
'''ج -''' امروز مملکت ما مشروطه است. برای چه اشخاصی که کتاب می‌خواهند چاپ کنند دو ریال پول و دو جلد کتاب به‌رئیس انطباعات بدهند؟ کتاب هم حکم [......] و جراید را دارد. مفتّش نمی‌خواهد. همان مسئولیتی را که مدیران جراید قبول کرده‌اند صاحبان کتاب هم همان حال را دارند.  
  
ج. از ایجاد شورای ملی تا به‌حال که ملت مکرر شورش و هیجان کرده هیچوقت از طرف مجلس بدان ها لایحه داده نشده که در این مورد نوشته داده باشند. غرض بنده این است که ملت بیچاره به‌چه جهت متضرر گردد و پول بدهد که به‌خزانه دولت داخل نشود و خرج سفره عمر و زید باشد؟
+
'''س -''' این دو ریال پول و این دو جلد کتابی که ملت می‌دهد حکم مالیات را دارد. بعد از این هم که نظامنامهٔ علوم و معارف امضا و مجری شد باید بیش از این بدهند.  
  
س. من این حرف ها را گوش نمی‌دهم. شما باید در نمره دوم صور اسرافیل در خصوص شیرینی شرحی بنویسید که مشتبه‌به‌رشوه نشود، و الا روزنامه شمارا توقیف می‌کنم.  مطلب همین بود که گفتم خود دانید.
+
'''ج -''' این چه طور مالیاتی است که نان خانهٔ رئیس انطباعات است؟ دو سه ماه قبل، آن شبی که در شورای ملی ده هزار نفر برای آزادی مطبوعات شورش کردند و در پای ستون‌های سرسرا دور جنابعالی را احاطه کرده بودند و بدان‌ها اطمینان می‌دادند و سایر وکلای محترم نیز از طرف مجلس مقدس مردم را مطمئن کردند به‌نظر شریف نیست؟ که بعد از سه روز اعتمادالسلطنه از ریاست عزل و تفتیش در انطباعات موقوف شد؟
  
ج. چه گونه این وجهی را بدون سبب و جهت ملت بیچار مظلوم به‌رئیس انطباعات می‌پردازند بنده مالیات بدانم در صورتی که بعد از آزادی انطباعات و عزل اعتماد السلطنه معروف بود که رئیس انطباعات به‌حضور اعلیحضرت شاه عرض کرده که این دو رالز و دو جلد کتاب نان خانه و ممد معاش چاکر است.
+
'''س -'''  وکلا همچو حرفی نزده‌اند. نوشته‌ئی در این خصوص در دست دارید؟
  
این وکلای محترم ملت! آیا دولت و مملکت ایران مشروطه صاحب «کنستی توسیون» است یا خیر؟ آیا معنی مشروطه این است که مطبوعات آزاد نباشد؟آیا ما که نوشته ایم شیرینی خواستند افترا و بهتان بود؟ آیا در تبریز رئیس انطباعات برای اجازه طبع کتب یک کله قند و دو جلد کتاب نمی‌گیرد؟ آیا قند شیرین نیست یا با سایر مواد شیرین فرقی دارد؟
+
'''ج -''' از ایجاد شورای ملی تا به‌حال که ملت مکرّر شورش و هیجان کرده هیچ وقت از طرف مجلس بدان‌ها لایحه داده نشده که در این مورد نوشته داده باشند. غرض بنده این است که ملت بیچاره به‌چه جهت متضرر گردد و پول بدهد که به‌خزانه دولت داخل نشود و خرج سفرهٔ عمر و زید باشد؟
  
این هیئت مقدس «کمیسیون» مالیه! شما را به‌قوه عدالت کلیه الهی و به‌شرف و وجدان خودتان قسم می‌دهم که آیا در کتابچه جمع و خرج وطن،این مالیات را که رئیس انطباعات از ملت بیچاره می‌گیرد نوشته شد؟ آیا در جزو صورت کتب کتابخانه دولت، صورت کتبی را که تا به‌حال چاپ شده و از صاحبان کتب گرفته اند دیده اید؟
+
'''س -''' من این حرف‌ها را گوش نمی‌دهم. شما باید در نمرهٔ دوم صوراسرافیل در خصوص شیرینی شرحی بنویسید که مشتبه‌ به‌رشوه نشود، والّا روزنامه شما را توقیف می‌کنم.  مطلب همین بود که گفتم. خود دانید.
  
چون این مسئله از مسائل عمومی‌ است و باید در مجلس مذاکره شود، استدعا داریم در مجلس علنی و در حضور وقایع نگاران جرائد جواب عرایض فوق را بفرمائید تا در روزنامه شریفه مجلس و غیره درج شود و تکلیف ملت معلوم و معین گردد.  
+
'''ج -''' چه گونه این وجهی را بدون سبب و جهت ملت بیچارهٔ مظلوم به‌رئیس انطباعات می‌پردازند بنده مالیات بدانم در صورتی که بعد از آزادی انطباعات و عزل اعتمادالسلطنه معروف بود که رئیس انطباعات به‌حضور اعلیحضرت شاه عرض کرده که این دو ریال و دو جلد کتاب نان خانه و ممد معاش چاکر است.  
  
 +
این وکلای محترم ملت! آیا دولت و مملکت ایران مشروطهٔ صاحب «کنستی توسیون» است یا خیر؟ آیا معنی مشروطه این است که مطبوعات آزاد نباشد؟ آیا ما که نوشته‌ایم شیرینی خواستند افترا و بهتان بود؟ آیا در تبریز رئیس انطباعات برای اجازهٔ طبع کتب یک کلّه‌قند و دو جلد کتاب نمی‌گیرد؟ آیا قند شیرین نیست یا با سایر مواد شیرین فرقی دارد؟
  
 +
این هیئت مقدس «کمیسیون» مالیه! شما را به‌قوهٔ عدالت کلیّهٔ الهی و به‌شرف و وجدان خودتان قسم می‌دهم که آیا در کتابچهٔ جمع و خرج وطن، این مالیات را که رئیس انطباعات از ملت بیچاره می‌گیرد نوشته شد؟ آیا در جزو صورت کتب کتابخانهٔ دولت، صورت کتبی را که تا به‌حال چاپ شده و از صاحبان کتب گرفته‌اند دیده‌اید؟
 +
 +
چون این مسئله از مسائل عمومی‌ است و باید در مجلس مذاکره شود، استدعا داریم در مجلس علنی در حضور وقایع‌نگاران جرائد جواب عرایض فوق را بفرمائید تا در روزنامهٔ شریفهٔ مجلس و غیره درج شود و تکلیف ملت معلوم و معین گردد.
 +
 +
 +
'''از شماره ۲ صوراسرافیل صفحه ۷ - ستون دوم زیر عنوان «نیم‌ساعت در دارالفنون».'''
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۳]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۳]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 +
[[رده:پرسه در مطبوعات کهن]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
 +
 +
{{لایک}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۴۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۱۷


چهار ساعت قبل از ظهر یکشنبه ‌وارد مدرسه شریفهٔ دارالفنون شده و به‌اطاق کوچک مخصوص وزارت علوم و اوقاف که در ضلع شمالی و متصل به‌دالان زاویهٔ شمال شرقی مدرسه است داخل گردیده. جمعی از سادات قمی‌ در خصوص عمل موقوفات قم صحبت می‌کردند. بعد از لمحهٔ جناب وزیر علوم با نگارنده بنای صحبت را گذاشتند که به‌عرض خوانندگان محترم می‌رسد.


سئوال - من دیروز رفتم به‌مجلس شورای ملی و در خصوص جریدهٔ صوراسرافیل صحبت کردم و قرار شد شما را سیاست کنیم. ولی به‌شما می‌گویم که بعد از این این طور چیز نوشتن را ترک کنید.

جواب - همان آن که در مجلس خصوصی صحبت شد رجال‌الغیب و ارواح مجرد صورت مجلس را به‌جهت بنده نقل کردند. چیزی نوشته نشده که سیاست بشوم. و در راه آسایش و آزادی ملت و خیرخواهی دولت اگر هم سیاست بشوم کمال افتخار را دارم. جریدهٔ ما تاریخی است. آنچه نوشته شده از وقایع مهمهٔ عالم است.

س - من نمی‌گویم وقایع تاریخی را ننویسید ولی به‌این طور چرا.

ج - بنده که از عوالم ادب خارج نشده‌ام. هیچیک از مللِ مشروطه خطاب به‌خاکپای امپراطور خود نمی‌نمایند ما باز محض رعایت احترام پادشاه خودمان عقیده مدیحهٔ خود را تغییر نداده‌ایم.

س - من نمی‌گویم که باید به‌خاکپای سلطان خطاب کنید اما به‌زبان ملایم باید چیز نوشت.

ج - عرض کردم چیزی نوشته نشده که خلاف ادب باشد.

س - غرض شما از این وقایع تاریخی چه بوده.

ج - مقصودم این بود بلکه یک نفر خواجه‌سرا یا عملهٔ خلوت آن را به‌حضور پدر تاجدارمان برساند و به‌پیشگاه همایونش مشهود گردد که ملت بالغ و مکلف شده و آنچه متملقین خائن بگویند دروغ و بی‌اصل است. (در بین صحبت یک نفر از بادنجان‌دورقاب‌ چین‌ها که در تمام وزارتخانه‌ها حضور دارند گفت به‌شما چه رجوعی دارد که بنویسید؟ عرض کردم که من هم یکی از افراد ملتم و باید آنچه را صلاح دولت و ملت است بنویسم) اگر جنابعالی در آن دو روز شورش و هیجان عمومی ‌در مجلس شورای ملی تشریف نداشتید لکن شنیده‌اید که سی هزار جمعیت چه هیجانی داشتند و چه می‌گفتند.

س - اعلیحضرت اقدس همایونی تمام مطالب و وقایع را می‌دانند و من هم همه روزه آنچه را که بدانم به‌عرض می‌رسانم.

ج - وقایع را جناب‌عالی به‌حضور همایونی عرض می‌کنید اما بعد دیگران یعنی فدویان دولتخواه و چاکران جان‌نثار که جز خیانت و اغراض شخصی خیالی ندارند همه را باطل می‌کند.

س - از این ماده می‌گذریم. «چرندپرند» یعنی چه؟

ج - «چرند پرند» قسمت اخلاقی صور اسرافیل است.

س - اخلاق را مگر نمی‌شود به‌طرز دیگر نوشت؟

ج - اخلاق را به‌طرزهای مخصوص نوشته و می‌نویسند. طبایع بشری به‌این گونه سخنان بیش‌تر راغب است.

س - در این خصوص هم خود دانید. مطلب دیگر راجع به‌مسئولیت قلم است. من اگرچه خوب نخوانده‌ام ولی شنیده‌ام که چه نوشته‌اید و نمیدانم در کدام ستون درج شده (هفتگی صوراسرافیل را به‌بنده دادند:) پیدا کنید! (ستونی را که مقصود بود خواندم، که دیو سیاه مهیب گنده بازوی مرا گرفت و گفت شیرینی مرا بده).

س - برای چه نوشته‌اید شیرینی خواستند، مگر از شما یا سایر مدیران جراید چیزی گرفته شده؟

ج - امروز مملکت ما مشروطه است. برای چه اشخاصی که کتاب می‌خواهند چاپ کنند دو ریال پول و دو جلد کتاب به‌رئیس انطباعات بدهند؟ کتاب هم حکم [......] و جراید را دارد. مفتّش نمی‌خواهد. همان مسئولیتی را که مدیران جراید قبول کرده‌اند صاحبان کتاب هم همان حال را دارند.

س - این دو ریال پول و این دو جلد کتابی که ملت می‌دهد حکم مالیات را دارد. بعد از این هم که نظامنامهٔ علوم و معارف امضا و مجری شد باید بیش از این بدهند.

ج - این چه طور مالیاتی است که نان خانهٔ رئیس انطباعات است؟ دو سه ماه قبل، آن شبی که در شورای ملی ده هزار نفر برای آزادی مطبوعات شورش کردند و در پای ستون‌های سرسرا دور جنابعالی را احاطه کرده بودند و بدان‌ها اطمینان می‌دادند و سایر وکلای محترم نیز از طرف مجلس مقدس مردم را مطمئن کردند به‌نظر شریف نیست؟ که بعد از سه روز اعتمادالسلطنه از ریاست عزل و تفتیش در انطباعات موقوف شد؟

س - وکلا همچو حرفی نزده‌اند. نوشته‌ئی در این خصوص در دست دارید؟

ج - از ایجاد شورای ملی تا به‌حال که ملت مکرّر شورش و هیجان کرده هیچ وقت از طرف مجلس بدان‌ها لایحه داده نشده که در این مورد نوشته داده باشند. غرض بنده این است که ملت بیچاره به‌چه جهت متضرر گردد و پول بدهد که به‌خزانه دولت داخل نشود و خرج سفرهٔ عمر و زید باشد؟

س - من این حرف‌ها را گوش نمی‌دهم. شما باید در نمرهٔ دوم صوراسرافیل در خصوص شیرینی شرحی بنویسید که مشتبه‌ به‌رشوه نشود، والّا روزنامه شما را توقیف می‌کنم. مطلب همین بود که گفتم. خود دانید.

ج - چه گونه این وجهی را بدون سبب و جهت ملت بیچارهٔ مظلوم به‌رئیس انطباعات می‌پردازند بنده مالیات بدانم در صورتی که بعد از آزادی انطباعات و عزل اعتمادالسلطنه معروف بود که رئیس انطباعات به‌حضور اعلیحضرت شاه عرض کرده که این دو ریال و دو جلد کتاب نان خانه و ممد معاش چاکر است.

این وکلای محترم ملت! آیا دولت و مملکت ایران مشروطهٔ صاحب «کنستی توسیون» است یا خیر؟ آیا معنی مشروطه این است که مطبوعات آزاد نباشد؟ آیا ما که نوشته‌ایم شیرینی خواستند افترا و بهتان بود؟ آیا در تبریز رئیس انطباعات برای اجازهٔ طبع کتب یک کلّه‌قند و دو جلد کتاب نمی‌گیرد؟ آیا قند شیرین نیست یا با سایر مواد شیرین فرقی دارد؟

این هیئت مقدس «کمیسیون» مالیه! شما را به‌قوهٔ عدالت کلیّهٔ الهی و به‌شرف و وجدان خودتان قسم می‌دهم که آیا در کتابچهٔ جمع و خرج وطن، این مالیات را که رئیس انطباعات از ملت بیچاره می‌گیرد نوشته شد؟ آیا در جزو صورت کتب کتابخانهٔ دولت، صورت کتبی را که تا به‌حال چاپ شده و از صاحبان کتب گرفته‌اند دیده‌اید؟

چون این مسئله از مسائل عمومی‌ است و باید در مجلس مذاکره شود، استدعا داریم در مجلس علنی در حضور وقایع‌نگاران جرائد جواب عرایض فوق را بفرمائید تا در روزنامهٔ شریفهٔ مجلس و غیره درج شود و تکلیف ملت معلوم و معین گردد.


از شماره ۲ صوراسرافیل صفحه ۷ - ستون دوم زیر عنوان «نیم‌ساعت در دارالفنون».