یک تفسیر سیاسی و یک مقاله، از هفته‌نامهٔ: خلق مسلمان

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۵۲ توسط Parastoo (بحث | مشارکت‌ها) (صفحهٔ ۱۳۸.)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۴۴

چرخش دیپلماسی ایرانی و ضرورت اتحاد ملی

سفر آشتی‌جویانه‌ی صادق طباطبائی به‌بحرین و حمله‌ی هماهنگ برخی از اعضای دولت و روحانیت به «دخالت‌های» حکومت عراق در ایران، جهت دیپلماسی ایران را در برابر همسایگان عربش روشن ساخته است: جدا کردن حساب کشورهای نفت‌خیز کرانه‌ی جنوبی خلیج فارس از عراق از طریق دراز کردن دست دوستی بسوی آنان، و آمادگی برای رویاروئی با نقشی که گفته می‌شود عراق در دامن زدن به‌ناآرامی‌های کردستان و خوزستان بازی می‌کند. پس از چند ماه اشاره‌های سرزنش‌آمیز به «تحریک‌های کشور همسایه»، حمله‌ی بی‌پرده به‌حکومت عراق در شرایطی صورت می‌گیرد که نبرد در کردستان و خرابکاری در خوزستان وسعت یافته است و در سطح خارجی، سوریه (با تاریخچه‌ی چشمگیری از تیرگی رابطه با رژیم بعث عراق) بر پشتیبانی خود از جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده پذیرفته است که در برطرف ساختن دلگیری بحرین و کویت و دوبی از ایران وساطت کند.

در همان حال نشانه‌هائی در دست است که عراق می‌کوشد به‌یافتن منافع مشترکی میان خود و دولتهای عرب در خلیج فارس در رابطه با چیزی که «خطر حکومت ایران برای اعراب» پنداشته می‌شود، جبههٔ نیرومندی در خلیج فارس برای مصاف با ایران بگشاید؛ و در این میان، مصر و سوریه، با انگیزه‌های متفاوت می‌کوشند ابتکار عمل را از دست عراق بگیرند. به‌ویژه آنکه مصر و عمان، به‌رهبری امریکا، برای حفظ ثبات و امنیت منطقه و حراست از جریان نفت، تشکیل یک پیمان نظامی را به‌منظور دفاع در برابر خطر دخالت از خارج پیشنهاد کرده‌اند.

از دیدگاه دولت‌های کرانهٔ خلیج فارس، «خطر حکومت ایران برای اعراب» در استنباط‌های اتهامی زیر می‌گنجد:

۱- حکومت فعلی ایران به‌زمامت روحانیون در سر دارد که الگوی سیاسی تشیع را در بیرون از مرزهای خود پیاده کند و زیر شعار «تشکیل امت واحد و بی‌کرانگیِ انقلاب اسلامی» حکومت‌های سنی اقلیت در عراق و بحرین را براندازد و با حکومت‌های سنی اکثریت عربستان و کویت به‌ستیز برخیزد. ادعا می‌شود که سرکوبی اقلیت‌های نژادی سنی عرب و کرد در خوزستان و کردستان، نشانه‌ای از این جنگِ «شیعه-سنی» است که محتملاً ابعاد خارجی به‌خود خواهد گرفت.

۲- حکومت فعلی ایران در پی درهم شکستن قومیت عرب و تصرف سرزمین‌های آنهاست در این زمینه مانور اخیر نیروی دریائی ایران و سخنان آیت‌الـله روحانی پیرامون الحاق بحرین به‌ایران را نمونه می‌آوردند.

حکومت‌های عرب خلیج فارس در برابر این تهدیدهای فرضی دست به‌اقدام‌هائی زده‌اند:

کویت و عربستان و مصر (در جهت ایفای نقش ژاندارمی در خلیج و گریز از انزوای ناشی از قرارداد کمپ دیوید) آشکار ساخته‌اند که از بحرین در برابر تهدیدهای خارجی (یعنی ایران) حمایت نظامی خواهند کرد. عراق نیز در این زمینه ابراز تمایل کرده است. این کشورها، چند تن از امام جمعه‌ها و رهبران شیعه را که جانبدار حکومت اسلامی ایران هستند بازداشت یا اخراج کرده‌اند و فعالانه تماس‌های دیپلماتیک خود را گسترش داده‌اند. سعدون حمادی، وزیر خارجه‌ی عراق در گفتگو با نشریهٔ الانباء گفته است که ایران برای نشان دادن تفاوت سیاست خارجی خود با دیپلماسی شاه، سه جزیره‌ای را که رژیم پیشین ایران در اوائل سال ۱۹۷۰ در خلیج فارس اشغال کرد به‌امارات عربی بازگرداند (ناظران سیاسی ایران [این پیشنهاد] را گونه‌ای مقابله به‌مثل در برابر دعویِ حاکمیت ایران بر بحرین تلقی می‌کنند) حکومت‌های کرانه‌ی خلیج فارس در همان حال دست در کار تفویت «عرب‌گرائی» به‌عنوان پادزهری در برابر «شیعه‌گرائی» اتهامی ایران هستند و بنا به‌گفته‌ی مقامهای ایرانی، در خراب کاری‌های خوزستان جاپای برخی از همسایگان ایران پیداست. همه‌ی اینها چنان حساسیت و گرمائی به‌اوضاع منطقه داده است که حتی سوریه (با حکومت علوی اقلیت خود) برای عقب نیفتادن از عراق و مصر (که اندیشهٔ سرکردگی دارند) و ادامه‌ی برخورداریش از کمک‌های کشورهای نفت‌خیز عرب، اعلام کرده است که بحرین جزء تجزیه ناپذیر ملت عرب است.

ایران در پاسخگوئی به‌بیم‌ها و نگرانی‌های کشورهای عرب سیاست یکدست و مشخصی نداشته است. و سخنان گروهی از روحانیون در زمینه‌ی دعوت مسلمانان عرب به‌قیام علیه حکومت‌های طاغوتی، بی‌مرزی انقلاب اسلامی ایران، کوشش در راه ایجاد حزب جهانی مستضعفین و غلبهٔ مستضعفین بر مستکبرین دنیا، و حمایت از تبعیدی‌ها و کوچ کرده‌های مخالف خوان عراق و بحرین به‌ایران، با تأکیدهای مداوم وزارت خارجه مبنی بر احترام به‌حاکمیت کشورهای همسایه و عدم دخالت در امور داخلی آنها ناهمسانی و در بیشتر مواقع تضاد داشته است. اما ظاهراً در این هفته‌نامه [هفتهٔ میان ۱۵ تا ۲۲ مهر] تا اندازه‌ای این تضاد به‌هماهنگی و وحدتی در میان سخنان دولت (صباغیان، فروهر، قطب‌زاده) و روحانیت (آیت‌الـله منتظری) پدید آمد: عراق را دشمن و توطئه‌گر دانستند، و گفتند که ایران چشم طمع به‌خاک کشورهای دیگر خلیج فارس ندارد و در پی خصومت با آنها نیست.

با این حال نمی‌توان تصور کرد که انعکاس این دیپلماسیِ اعلام شده، به‌جدائی کشورهای عرب منطقه از عراق بینجامد. زیرا عواملی که پیوند و همکاری آنها را در رابطه با ایران ضروری ساخته عمیق‌تر از این‌هاست. آنها از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیم زده‌اند. زیرا اگر صدور انقلاب در کار نباشد جلو تأثیر انقلاب را نمی‌توان گرفت. برخی از حکومت‌های عربِ منطقه ساختی ارتجاعی و استبدادی دارند و به‌انحصارهای بین‌المللی نزدیک هستند و می‌ترسند شهروندان، شیعی مسلکشان که عموماً از رهبری سیاسی کنار گذاشته شده‌اند از انقلاب ایران الگو بردارند و از مجرای اسلام قیام کنند. طبیعی است که شکست انقلاب اسلامی ایران و دست نیافتنش به‌وعده‌هائی که در عرصه‌ی آزادی و استقلال و برابری و رفاه به‌مردم داده است آرزویِ بزرگِ دولتهای ارتجاعی عرب است، زیرا به‌این طریق می‌توانند تحقق‌ناپذیری آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران را تبلیغ کنند. بنابراین بعید نیست که پاره‌ای از این کشورها برای رسیدن به‌آرزوی خود به‌ارتکاب پاره‌ای تحریکات وسوسه شوند.

اما ایران باید در برابر این نیروها چه موضعی بگیرد؟ روشن است که کار باید، هماهنگ در دو جبههٔ داخلی و خارجی انجام شود. سوای پرهیز از هرگونه عملی که دخالت در امور