گل نی

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۴۷ توسط Mohaddese (بحث | مشارکت‌ها) (بازنگری و نهایی شد.)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۲۲ صفحه ۱۶۰
کتاب هفته شماره ۲۲ صفحه ۱۶۰
کتاب هفته شماره ۲۲ صفحه ۱۶۱
کتاب هفته شماره ۲۲ صفحه ۱۶۱
کتاب هفته شماره ۲۲ صفحه ۱۶۲
کتاب هفته شماره ۲۲ صفحه ۱۶۲


شعر و تصویرها از: منوچهر شیبانی


گل‌های اختران ز نسیم سحرگهان

چونان حباب‌ها پس بلور آب‌ها

چشمان خفتهٔ شفق آهسته باز شد

بر باد گشت دفتر تصویر خواب‌ها

دریاچهٔ سپید

چون دختری به ناز

بر بستر بلور

آرام خفته بود

با موج‌های رنگ به لبخنده لب

گشود

رازی به سینه داشت که با کس نگفته

بود


***

مرغی سپیدبال

از لا به لای ابر

بر پشت اسب باد

چون چهرهٔ خیال

آرام می‌پرید
آرام می‌پرید
***

نی‌های برکه، سر به هم آورده،

رازدار

غوکی سیه، چو زال، همه گیسوان

سپید

بر لوح آب‌ها

افتاده نقش چهرهٔ نیزار

غوک سیاه‌دل

آگاه می‌نمود به اسرار


مرغ سپیدبال

از تخت آسمان

او را به جلوه دید

پائین، سویش پرید:


– گل کرده نی؟

– نی

– کی می‌دمد ز نی گل نی؟

– چون مهر پژمرد

– هاهی... هاهی...


خندید مرغ و چرخ‌زنان ز آن میان

پرید.
***

هنگام شام تیره که خورشید محتضر

خون ریزدش ز حفرهٔ قلبی که سفته

داشت

دریاچه، زردچهره به خونابه

می‌سترد

چین روی چین کشیده و رازی نهفته

داشت

نی‌های بند بند

آورده سر به هم

راز شباب را

خواهند آشکار:

– گل کرده نی؟

– نی.

– چشمم سپید شد

دیگر دلم ز دیدن او ناامید شد.

– ای ناشکیب‌مرغ! دمد گل

– کی؟

– چون ماه سرزند

– هاهی... هاهی...

***

ماه پریده‌رنگ ز کهسارهای دور

پیچید حریر مه به تن شاخه‌های تار

آئینه‌های موج شتابان پی نسیم

نیزار وهمناک غم‌افزای و رازدار


یک قایق شکسته

غوکی که لب به روی لبان بسته

امیدهای باد گسسته:


– گل کرده نی؟

– نی.

– کی می‌دمد ز نی گل نی؟

– چون مهر سر زند

– هاهی... هاهی...

دیدم ستارهٔ سحرت را

دیدم نزار شامگهت را

دیدم به سیم غرقه مهت را

گل‌های وعدهٔ تو، نروئیده خاک شد

ای غوک یاوه‌گوی!


خندید مرغ و چرخ‌زنان زان میان

پرید