ناگهان

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
The printable version is no longer supported and may have rendering errors. Please update your browser bookmarks and please use the default browser print function instead.
کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۳


کورودا سابورو Kuroda saburo به‌سال ۱۹۱۹ در Kure به‌دنیا آمده است. در دانشگاه توکیو علم اقتصاد آموخت و پس از اتمام تحصیلات در رادیوی ژاپن به‌کار پرداخت اما اکنون به‌عنوان یک نویسنده آزاد روزگار می‌گذراند.


و من

بر صندلی کُهنه و آشنای خود

کنار پنجرهٔ اتاقم که سکوتی مرگبار دارد

به‌انتظار نشسته‌ام.


هرگز از خود نپرسیده‌ام

که تا چند به‌انتظار نشسته‌ام

و هیچ گاه نیز

به‌پوچی این انتظار شک نکرده‌ام.


ناگهان دریافتم این انتظار از برای چیست:

بدین انتظار سر می‌کردم

که در جست و جوی چیزی بودم

و اندک اندک همه چیزی در اندیشه‌ام روشنی گرفت:


باد ملایم در میان بوته‌های خشخاش

و ابر بر فراز دودکش‌ها

نو‌ای گام‌هائی که بیرون از اتاق من، زیر باران فرو می‌مُرد

و هزاران سیه‌روزی در تمامی عمر.


پس آنگاه، همه چیز را دریافتم.

تو آمدی، دست برشانهٔ من نهادی

در چهره‌ات غم بود و اندوه

غم و اندوهی از آن دست که در چهرهٔ آن پسرک فرانسوی بود!