غروب آفتاب: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(انتخاب برای تایپ)
(پایان تایپ)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:KHN020P163.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۶۳|کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۶۳]]
 
[[Image:KHN020P163.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۶۳|کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۶۳]]
  
{{در حال ویرایش}}
+
{{بازنگری}}
 +
 
 +
==نجوا==
 +
هر دل آونگی‌ست،
 +
 
 +
در اثیر خویشتن حیران.
 +
 
 +
 
 +
هر نگاه آئینهٔ دردی‌ست،
 +
 
 +
هر نگاه گرم،
 +
 
 +
هر نگاه سرد.
 +
 
 +
 
 +
هر لب آوائی‌ست.
 +
 
 +
هر سلوک تند یا آرام، رویائی‌ست.
 +
 
 +
::::::::'''بهمن فرسی'''
 +
 
 +
==غروب آفتاب==
 +
رودخانه در زیر آسمان به‌خواب می‌رود.
 +
 
 +
سایه‌ها را تنگ، به‌آغوش می‌فشرد.
 +
 
 +
هلال ماه در آسمان پرتوی نمی‌افشاند
 +
 
 +
و در تابش دیرگاه، در آسمان مغرب
 +
 
 +
رنگ زرینش به‌خاکستری می‌گراید
 +
 
 +
اکنون چکاوک، شادی باز نهاده است و با من
 +
 
 +
در مرگ روز سوگوار است.
 +
 
 +
در آن زمان که در جنوب، نخستین ستارهٔ رنگ‌باخته
 +
 
 +
چهرهٔ سیمگونه‌اش را به‌جانب شب باز می‌گرداند.
 +
 
 +
و در آن دوردست، از میان آسمانی که به‌خاکستری می‌گراید
 +
 
 +
به‌ماه لبخند می‌زند؛
 +
 
 +
و روز، تاج سیه بر سر نهاده
 +
 
 +
ردای مشکین خویش می‌تکاند،
 +
 
 +
از جانب شهر، نجواهای آرامی به‌گوش می‌آید.
 +
 
 +
:::::::::پل لارنس دانبر
 +
 
 +
::::::::[شاعر سیاهپوست آمریکائی]
 +
 
 +
:::::::::ترجمه حسن فیاد
  
  

نسخهٔ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۰۲

کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۶۳
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۶۳

نجوا

هر دل آونگی‌ست،

در اثیر خویشتن حیران.


هر نگاه آئینهٔ دردی‌ست،

هر نگاه گرم،

هر نگاه سرد.


هر لب آوائی‌ست.

هر سلوک تند یا آرام، رویائی‌ست.

بهمن فرسی

غروب آفتاب

رودخانه در زیر آسمان به‌خواب می‌رود.

سایه‌ها را تنگ، به‌آغوش می‌فشرد.

هلال ماه در آسمان پرتوی نمی‌افشاند

و در تابش دیرگاه، در آسمان مغرب

رنگ زرینش به‌خاکستری می‌گراید

اکنون چکاوک، شادی باز نهاده است و با من

در مرگ روز سوگوار است.

در آن زمان که در جنوب، نخستین ستارهٔ رنگ‌باخته

چهرهٔ سیمگونه‌اش را به‌جانب شب باز می‌گرداند.

و در آن دوردست، از میان آسمانی که به‌خاکستری می‌گراید

به‌ماه لبخند می‌زند؛

و روز، تاج سیه بر سر نهاده

ردای مشکین خویش می‌تکاند،

از جانب شهر، نجواهای آرامی به‌گوش می‌آید.

پل لارنس دانبر
[شاعر سیاهپوست آمریکائی]
ترجمه حسن فیاد