شیلی CHILE

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۵ توسط Hadis (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۷۱

«زیاده‌روی‌هائی که شما به‌نام ضدیت با کمونیسم اعمال می‌کنید خصلت غالب رژیم‌های فاشیستی استبدادی قرن حاضر است.»

ژرژ مینی، رئیس اتحادیۀ کارگری آمریکا به‌خونتای [۱] شیلی، 1977.

اگوستو پینوشه اوگارت،رئیس جمهور شیلی و فرماندۀ کل قوا، ماموریت بخصوصی به‌عهده دارد که عبارت از پاکسازی شیلی است از کلیۀ مظاهر دموکراسی پارلمانی و جایگزینی آن با چیزی اصیل‌تر یعنی «دموکراسی استبدادی»

پینوشه می‌گوید: «استبداد نه فقط ضد دموکراسی نیست، بلکه به‌دلیل ایجاد وسائل لازم برای تداوم آن، در خدمت آزادی و قانون و مکمل دموکراسی است».

به‌خاطر همین است که در سال گذشته که به‌نظر می‌رسید حزب دموکرات مسیحی برای ورود به‌دولت نظامی پافشاری می‌کند پینوشه به راحتی این حزب را (که تنها حزب سیاسی بود که بعد از کودتا باقی مانده بود)منحل کرد. ممکن است که برای شیلی تا سال 1980 قوه قضائیه هم درست کنند. اما این فقط به‌عنوان پیکره‌ئی مشورتی خواهد بود و نه چیزی دیگر. یک سوم اعضای آن را خود پینوشه و مابقی را خونتا انتصاب خواهند کرد. پینوشه گفت: «این وضع، علی‌الخصوص با در نظر گرفتن غیر عملی بودن انتخابات، رضایت‌بخش است.»و بالاخره توضیح داد که «مراجعه به‌آرای عمومی، برای گسترش اغلب حاکمیت‌های میانی روشی پذیرفته شده و مناسب است. اما این روش به‌خودی خود نمی‌تواند موفقیت را با رمل و اسطرلاب تضمین کند. وانگهی این روش همیشه نمی‌تواند گواه صادق خواست و تصمیم عمیق ملت باشد.»فقط پینوشه می‌تواند در این مورد اطلاع داشته باشد! او برای آن که این مطلب را ثابت کرده و قدرت شخصی خود را در خونتای حاکم تقویت کند، در اوایل ژانویه امسال یک رفراندوم فوری به‌راه انداخت. دیگر اعضای خونتا مثل کوستاولی گازمن،فرماندۀ نیروی هوائیخوزه مرینو کاسترو فرماندۀ نیروی دریائی از این که پینوشه فقط چند ساعت قبل از اعلام نقشه‌اش به‌ملت، آن‌ها را در جریان گذاشت، سخت عصبانی بودند. مردم شیلی باید به‌این رفراندوم چنین پاسخ می‌دادند که: «من از پرزیدنت پینوشه به‌خاطر دفاعش از حیثیت شیلی پشتیبانی می‌کنم و بار دیگر قانونی بودن دولت را تأیید می‌کنم.»

به‌گفته لی و مرینوهیچ کس برای رأئی که دولت آن را در چنین عبارتی طلب کند کوچک‌ترین احترامی قائل نیست. اما پینوشه مانند همۀ دیکتاتورهائی که رفراندوم به‌راه می‌اندازند، فقط می‌خواست که حداکثر آراء ممکن را به‌دست آورد. در چنین مواقعی است که کنترل کامل دولت بر مطبوعات به‌کار می‌آید. به‌مردم اخطار کردند که به‌محل صندوق‌های رأی‌گیری بروند و با ارائه کارت شناسائی مهر شده رأی دهند. کارت‌های بدون مُهر فاقد اعتبار شناخته شده و دارندۀ آن دستگیر شده از کلیۀ منافع دولتی محروم خواهد شد: نشان پاسخ «بله»پرچم بزرگ شیلی بود و نشان پاسخ «نه»یک جعبۀ سیاه. نیروهای نظامی کاملاً آگاهانه امور مربوط به‌رأی‌گیری را بازرسی می‌کردند و رأی دهندگان به‌سادگی متوجه شدند که رأی آن‌ها از پشت ورقه دیده می‌شود. پینوشه اعلام کرد که رأی مثبت 77 درصد بود. هیچ وسیله‌ئی در دست نیست تا ثابت کند این ادعای غلط است. پینوشه بلافاصله اعلام کرد که تا ده سال دیگر در شیلی انتخاباتی در کار نخواهد بود. امروزه شیلی در چنین وضعی است. و این 5 سال بعد از اشغال سانتیاگو است که در جریان آن ارتش قصر ریاست جمهوری را بمباران کرد و افرادی را که برای دولت منتخب سالوادور آلنده کار می‌کردند شکنجه و به‌طور حساب شده‌ئی اخراج کرد. جوب‌های سانتیاگو دیگر مثل سابق مملو از جنازه نیست. دولت نظامی با مخالفین به‌شدت مقابله کرد و تقریباً همۀ آن‌ها یعنی حداقل سی هزار نفر را، کشت. ژنرال هراتزوزیر دفاع آلنده در بمباران بنوئس آیرس کشته شد. اورلاند لیکر وزیر خارجۀ آلنده در اثر انفجار ماشین در واشنگتن به‌قتل رسید؛ بأتریس دختر آلنده در هاوانا خودکشی کرد. یک دهم جمعیت یک میلیون نفری شیلی جلای وطن کردند و زندگی در غربت را به‌تحمل ستم رژیم پاکسازی شدۀ پینوشه ترجیح داده‌اند. هنری کسینجر در آن موقع گفت: «لازم است که مردم شیلی را از اشتباهات خودشان نجات دهیم.»

پینوشه وقتی به‌دستاوردهای خود می‌اندیشد لحن سخنش چندان خشن نیست پینوشه در چنین حالتی با طرز مرموزی سخن می‌گوید: «زمانی که یازدهم سپتامبر [۲]فرا برسد ملت ما سرشار از احساس پیروزی و امید به‌اسکی خواهد پرداخت و از این احساس که در شیلی، زندگی می‌کند، به‌خود خواهد بالید. همه خوشبخت خواهند بود و هر پدر و مادری باید رضایت را در چشمان فرزندانش ببیند، رضایت از موجودیت آزاد و امکانات واقعی برای آینده‌ئی درخشان...»

تا این آینده درخشان چه باشد. مغازه‌های سانتیاگو، به‌شکل بی‌سابقه‌ئی مملو از تلویزیون، رادیو‌گرام، اتومبیل‌های وارداتی، مُد پاریس، ویسکی و سیگارهای آمریکائی است. سال گذشته بسیاری از سرمایه‌داران در پی شکست مالی ناشی از خرید قرضه‌های بدون ضمانت صنایع دولتی، مجبور شدند که کشور را ترک کنند. اکنون شرکت‌های چند ملیتی بدون کم‌ترین محدودیت و با حداقل قیمت مشغول استخراج مس و انواع شوره‌اند و ذخیرۀ نفت کشور را میان خود تقسیم کرده‌اند. پینوشه اکنون سلاح‌های سنگین خود را از اسرائیل می‌خرد و پس چه باک که کشورهای دیگر محدودیت فروش اسلحه دارند.

حداقل دستمزد ماهانه که با فشار تحمیل شده است فقط برای خرید غذای سه هفتۀ یک خانواده متوسط کفاف می‌کند. میزان بیکاری بین 15 تا 20 درصد در نوسان است. سوءتغذیه میان اطفال از زمان کودتا تاکنون نیم برابر بالا رفته است و دلیل آن هم بیکاری والدین است.

در خیابان‌های سانتیاگو هیچ کس جرأت تظاهرات ندارد و در چنین وضعی ادواردوفری، رئیس حزب دموکرات مسیحی دور اروپا می‌گردد تا پشتیبانی مردم را برای بازگشت به‌حکومت غیرنظامی جذب کند. و همین فری بود که چند سال قبل با گذراندن لایحه‌ئی در پارلمان شیلی، دولت آلنده را غیرقانونی اعلام کرد و راه را برای کودتای پینوشه باز کرد.

ترجمۀ آزاد

^  خونتا یا هونتا گروه نظامی کودتاگر است. در اینجا اشاره است به‌پینوشه و دارو دسته کودتاگرش که حکومت آلنده را سرنگون کردند و یک دولت دیکتاتوری نظامی به‌وجود آوردند.م.