رباعیها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
The printable version is no longer supported and may have rendering errors. Please update your browser bookmarks and please use the default browser print function instead.
دوزخ حسرت
شد عمر تمام و ناتمامیم هنور،
در دوزخ حسرتیم و خامیم هنوز؛
عمری است که در راه طلب گام زنیم
وین طرفه که در نخستگامیم هنوز.
- مؤمن یزدی
نور یا نار
هر تازهگلی که زیب این گلزار است،
گر بینی گل و گر بچینی خار است؛
از دور نظاره کن، مرو پیش، که شمع
هرچند که نور مینمایند، نار است.
- بهائی آملی
بیهمآوازی
در گلشن دهر محرم راز نبود،
در بزم زمانه نغمهپرداز نبود؛
تنها نتوان زمزمهپردازی کرد،
بستیم زبان، کسی همآواز نبود.
- علی حزین
درد بیدرمان
نی باتو دمی نشستنم سامان است؛
نی بیتو دمی زیستنم امکان است؛
اندیشه در این واقعه سرگردان است،
این واقعه نیست، دردبیدرمان است؛
- مولانا جلالالدین رومی
شیشه کوهشکن
ظالم که کلاه گوشه بر میشکند،
درویش و غنی بهیکدیگر میشکند؛
غافل که دل نازک مظلومان است
آن شیشه که کوه را کمر میشکند.
- راقم مشهدی