در جنگل چه‌ها می‌شود کرد: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
[[Image:33-110.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۰|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۰]]
+
[[Image:33-110.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۰|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۰]]
[[Image:33-111.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۱|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۱]]
+
[[Image:33-111.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۱|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۱]]
[[Image:33-112.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۲|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۲]]
+
[[Image:33-112.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۲|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۲]]
[[Image:33-113.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۳]]
+
[[Image:33-113.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۳]]
[[Image:33-114.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۴]]
+
[[Image:33-114.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۴]]
[[Image:33-115.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۵]]
+
[[Image:33-115.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۵]]
[[Image:33-116.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۶]]
+
[[Image:33-116.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۶]]
  
 
{{در حال ویرایش}}
 
{{در حال ویرایش}}
سطر ۱۷: سطر ۱۷:
 
تصاویری که در این صفحات از نظرتان می‌گذرد، از یکی از غیرعادی‌ترین کتاب‌های کودکان گرفته شده است. نام این کتاب '''در جنگل چه‌ها می‌شود کرد'''، و نام مؤلف آن '''موریسیو گاتی''' است که یک کاریکاتور‌ساز با استعداد''' اوروگوئه‌ئی''' است.
 
تصاویری که در این صفحات از نظرتان می‌گذرد، از یکی از غیرعادی‌ترین کتاب‌های کودکان گرفته شده است. نام این کتاب '''در جنگل چه‌ها می‌شود کرد'''، و نام مؤلف آن '''موریسیو گاتی''' است که یک کاریکاتور‌ساز با استعداد''' اوروگوئه‌ئی''' است.
  
این کتاب از سوی «مرکز اطلاعات و مدارک جهان سوم» در شهر '''بارسلون''' منتشر شده و بیانگر و گویای داستانی ساده و تمثیلی درباره‌ی حیواناتی است که در جنگل بومیِ خود به‌دام افتاده‌اند و در باغ وحشی روزگار می‌گذرانند. موریسیو گاتی تصاویر کتاب را در سال ۱۹۷۱، هنگامی که خودش هم در سربازخانه‌ی نیروی دریائی در شهر '''مونته ویده‌ئو'''، زندانی بوده کشیده است. او این تصاویر را، جدا جدا برای دختر سه ساله‌اش می‌فرستاد و هنگامی که دخترش دو هفته یک بار به‌ملاقات او به‌زندان می‌آمد اشعار ساده‌ئی را که مربوط به‌هر یک از تصاویر بود برایش می‌گفت و دخترک آن‌ها را به‌حافظه می‌سپرد. داستان، سرانجام بدین نحو کامل شد.
+
این کتاب از سوی «مرکز اطلاعات و مدارک جهان سوم» در شهر '''بارسلون''' منتشر شده و بیانگر و گویای داستانی ساده و تمثیلی دربارهٔحیواناتی است که در جنگل بومیِ خود به‌دام افتاده‌اند و در باغ وحشی روزگار می‌گذرانند. موریسیو گاتی تصاویر کتاب را در سال ۱۹۷۱، هنگامی که خودش هم در سربازخانهٔنیروی دریائی در شهر '''مونته ویده‌ئو'''، زندانی بوده کشیده است. او این تصاویر را، جدا جدا برای دختر سه ساله‌اش می‌فرستاد و هنگامی که دخترش دو هفته یک بار به‌ملاقات او به‌زندان می‌آمد اشعار ساده‌ئی را که مربوط به‌هر یک از تصاویر بود برایش می‌گفت و دخترک آن‌ها را به‌حافظه می‌سپرد. داستان، سرانجام بدین نحو کامل شد.
  
'''گاتی پس از آزاد شدن از زندان، به‌عنوان تبعیدی راهی اسپانیا شد و کتابِ مصّورِ او دو سال و اندی پیش در آن‌جا به‌چاپ رسید. اما برادرش خِراردو''' و برادرزاده‌اش '''آدریانا''' که هشت ماهه باردار بود، به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ در کشورش «ناپدید» شده‌اند. و اینک مقدمه‌ی کوتاه کتاب '''گاتی''' که بیان‌کننده‌ی اوضاع و احوالی است که سبب پیدایش و تألیف آن شده - و چند صفحه‌ئی از متن کتاب.
+
'''گاتی پس از آزاد شدن از زندان، به‌عنوان تبعیدی راهی اسپانیا شد و کتابِ مصّورِ او دو سال و اندی پیش در آن‌جا به‌چاپ رسید. اما برادرش خِراردو''' و برادرزاده‌اش '''آدریانا''' که هشت ماهه باردار بود، به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ در کشورش «ناپدید» شده‌اند. و اینک مقدمهٔکوتاه کتاب '''گاتی''' که بیان‌کنندهٔاوضاع و احوالی است که سبب پیدایش و تألیف آن شده - و چند صفحه‌ئی از متن کتاب.
  
  
  
«در اوروگوئه‌ی امروز تهیه و آماده کردن چنین کتابی یکسره غیرممنکن است. نه بدان جهت که رژیم درنده‌خویِ نظامی به‌زندانیان اجازه نمی‌دهند جز پیام‌های بسیار کوتاه چیز دیگری برای خانواده‌های‌شان بفرستند - که آن نیز باید ماهیتی مثبت داشته باشد و بی‌هیچ استثنائی مشمولِ سانسور شدید نیز هست - بل بدان رو که بسیاری ازین زندانیان در زندان مجردند یا خیلی ساده «ناپدید» شده‌اند. کسانی که از سوی نیروهای مسلح زندانی شده‌اند زیر شکنجه‌های وحشیانه قرار می‌گیرند، یا آن‌ها را در زندان‌های پنهانی نگه می‌دارند و خانواده‌هاشان ماه‌ها و حتی سال‌ها از سرنوشت آنان بی‌خبر می‌مانند، بسیاری‌شان به‌قتل رسیده‌اند و احسادشان به‌صورت شناور در آب‌های ریوده لاپلاتا به‌دست می‌آید یا به‌حالت سوخته یا قطعه قطعه شده و قابل شناسائی در این گوشه و آن گوشه کشف می‌شود.»
+
«در اوروگوئهٔامروز تهیه و آماده کردن چنین کتابی یکسره غیرممنکن است. نه بدان جهت که رژیم درنده‌خویِ نظامی به‌زندانیان اجازه نمی‌دهند جز پیام‌های بسیار کوتاه چیز دیگری برای خانواده‌های‌شان بفرستند - که آن نیز باید ماهیتی مثبت داشته باشد و بی‌هیچ استثنائی مشمولِ سانسور شدید نیز هست - بل بدان رو که بسیاری ازین زندانیان در زندان مجردند یا خیلی ساده «ناپدید» شده‌اند. کسانی که از سوی نیروهای مسلح زندانی شده‌اند زیر شکنجه‌های وحشیانه قرار می‌گیرند، یا آن‌ها را در زندان‌های پنهانی نگه می‌دارند و خانواده‌هاشان ماه‌ها و حتی سال‌ها از سرنوشت آنان بی‌خبر می‌مانند، بسیاری‌شان به‌قتل رسیده‌اند و احسادشان به‌صورت شناور در آب‌های ریوده لاپلاتا به‌دست می‌آید یا به‌حالت سوخته یا قطعه قطعه شده و قابل شناسائی در این گوشه و آن گوشه کشف می‌شود.»
  
 
{‫{‬ستاره}}
 
{‫{‬ستاره}}
سطر ۳۱: سطر ۳۱:
 
همه‌شان جنگلی را که در آن زندگی می‌کنند دوست می‌دارند، کار می‌کنند و زحمت می‌کشند تا هر یک هر چه را که مورد نیاز اوست داشته باشد و گرسنه نماند. آن‌ها جنگل و درختان آن را دوست می‌دارند، همچنین زمین و میوه‌های زمین را. و بچه‌های‌شان را هم طوری بار می‌آورند که آن‌ها نیز کار بکنند و زحمت بکشند و مهربان باشند، تا وقتی که بزرگ شدند هرآنچه را که نیاز دارند داشته باشند و گرسنه نمانند.
 
همه‌شان جنگلی را که در آن زندگی می‌کنند دوست می‌دارند، کار می‌کنند و زحمت می‌کشند تا هر یک هر چه را که مورد نیاز اوست داشته باشد و گرسنه نماند. آن‌ها جنگل و درختان آن را دوست می‌دارند، همچنین زمین و میوه‌های زمین را. و بچه‌های‌شان را هم طوری بار می‌آورند که آن‌ها نیز کار بکنند و زحمت بکشند و مهربان باشند، تا وقتی که بزرگ شدند هرآنچه را که نیاز دارند داشته باشند و گرسنه نمانند.
  
گاهی هم جلسه‌ئی تشکیل می‌دهند تا درباره‌ی چیزهائی که لازم است در جنگل انجام گیرد گفت‌وگو کنند. از دور و نزدیک دور یکدیگر جمع می‌شوند، و فیل هم برای روشن کردن آتش چوب می‌آورد.
+
گاهی هم جلسه‌ئی تشکیل می‌دهند تا دربارهٔچیزهائی که لازم است در جنگل انجام گیرد گفت‌وگو کنند. از دور و نزدیک دور یکدیگر جمع می‌شوند، و فیل هم برای روشن کردن آتش چوب می‌آورد.
  
 
جانورها دور آتش می‌نشینند، اما جغد به‌عنوان مراقب بالای درخت می‌ماند تا آن‌ها را از هر خطر احتمالی آگاه سازد.
 
جانورها دور آتش می‌نشینند، اما جغد به‌عنوان مراقب بالای درخت می‌ماند تا آن‌ها را از هر خطر احتمالی آگاه سازد.
  
یک شکارچی، که هیچ چیز درباره‌ی زندگی جنگل نمی‌داند و برای جانورها هم اهمیتی قایل نیست وارد جنگل می‌شود که آن‌ها را بگیر به‌باغ‌وحش ببرد، و خیلی زود موفق می‌شود محل گردهمائی آن‌ها را کشف کند.
+
یک شکارچی، که هیچ چیز دربارهٔزندگی جنگل نمی‌داند و برای جانورها هم اهمیتی قایل نیست وارد جنگل می‌شود که آن‌ها را بگیر به‌باغ‌وحش ببرد، و خیلی زود موفق می‌شود محل گردهمائی آن‌ها را کشف کند.
  
 
جغد با آن که هشیار است شکارچی را که پس از گستردن دام و گذاشتن تله پشت درختی پنهان شده نمی‌تواند ببیند. و شکارچی با بردباری متنظر می‌ماند تا جانورها همه در دام و تله گرفتار شوند.
 
جغد با آن که هشیار است شکارچی را که پس از گستردن دام و گذاشتن تله پشت درختی پنهان شده نمی‌تواند ببیند. و شکارچی با بردباری متنظر می‌ماند تا جانورها همه در دام و تله گرفتار شوند.
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
جانورها که از خطر بو نبرده‌اند هنگامی که به‌طرف محل گردهمائی می‌روند گرفتار شکارچی می‌شوند، و او آن‌ها را به‌سوی بندر می‌برد و به‌کشتی منتقل می‌کند. فیل و خوک‌های دریائی هم در میان جانوران گرفتار شده هستند.
 
جانورها که از خطر بو نبرده‌اند هنگامی که به‌طرف محل گردهمائی می‌روند گرفتار شکارچی می‌شوند، و او آن‌ها را به‌سوی بندر می‌برد و به‌کشتی منتقل می‌کند. فیل و خوک‌های دریائی هم در میان جانوران گرفتار شده هستند.
  
جانورها را که دلواپس و نگرانند به‌شهری بزرگ می‌برند و در باغ‌وحش زندانی می‌کنند. آنها پشت میله‌های قفس احساس بدبختی می‌کنند و دل‌شان برای جنگل تنگ می‌شود. شکارچی، به‌دروغ، به‌نگهبانان باغ‌وحش می‌گوید که این جانوران بسیار خطرناکند و به‌آن‌ها نزدیک نباید شد. اما همه‌ی نگهبانان این حرف را باور نمی‌کنند، بعضی آن‌ها می‌دانند که جانوران فقط و هنگامی خطرناک می‌شوند که مورد آزار قرار بگیرند.
+
جانورها را که دلواپس و نگرانند به‌شهری بزرگ می‌برند و در باغ‌وحش زندانی می‌کنند. آنها پشت میله‌های قفس احساس بدبختی می‌کنند و دل‌شان برای جنگل تنگ می‌شود. شکارچی، به‌دروغ، به‌نگهبانان باغ‌وحش می‌گوید که این جانوران بسیار خطرناکند و به‌آن‌ها نزدیک نباید شد. اما همهٔنگهبانان این حرف را باور نمی‌کنند، بعضی آن‌ها می‌دانند که جانوران فقط و هنگامی خطرناک می‌شوند که مورد آزار قرار بگیرند.
  
 
هر روز یکشنبه دختر کوچولوئی به‌دیدن جانورها می‌آید. دیدار این دختر کوچولو اندکی از غم و اندوه آن‌ها می‌کاهد.
 
هر روز یکشنبه دختر کوچولوئی به‌دیدن جانورها می‌آید. دیدار این دختر کوچولو اندکی از غم و اندوه آن‌ها می‌کاهد.
سطر ۴۹: سطر ۴۹:
 
کبوتر سیاهی از راه می‌رسد و برای جانورها با خود نامه‌ئی می‌آورد که در آن نوشته شده است در وطن‌شان جنگل همه چیز رو به‌راه است و دوستان آزاد تصمیم به‌فرار دادن آنها گرفته‌اند. آنگاه با کمک نگهبان مهربانی دست به‌اقدام می‌زنند، و دختر کوچولو راه بندر را به‌آن‌ها نشان می‌دهد.
 
کبوتر سیاهی از راه می‌رسد و برای جانورها با خود نامه‌ئی می‌آورد که در آن نوشته شده است در وطن‌شان جنگل همه چیز رو به‌راه است و دوستان آزاد تصمیم به‌فرار دادن آنها گرفته‌اند. آنگاه با کمک نگهبان مهربانی دست به‌اقدام می‌زنند، و دختر کوچولو راه بندر را به‌آن‌ها نشان می‌دهد.
  
دختر کوچولو، درحالی که آن‌ها با کشتی به‌جنگل بومیِ خود برمی‌گردند، به‌نشانه‌ی خداحافظی برای‌شان دست تکان می‌دهد. جانورها به‌جنگل که می‌رسند تصمیم می‌گیرند گودال‌های عمیقی حفر کنند تا بدین وسیله از خطر شکارچی‌ها در امان بمانند. اکنون دیگر می‌توانند بدون آن که کسی مزاحم‌شان شود، بدون آن که دیگر ترس ربوده شدن وجود داشته باشد، راحت زندگی کنند.
+
دختر کوچولو، درحالی که آن‌ها با کشتی به‌جنگل بومیِ خود برمی‌گردند، به‌نشانهٔخداحافظی برای‌شان دست تکان می‌دهد. جانورها به‌جنگل که می‌رسند تصمیم می‌گیرند گودال‌های عمیقی حفر کنند تا بدین وسیله از خطر شکارچی‌ها در امان بمانند. اکنون دیگر می‌توانند بدون آن که کسی مزاحم‌شان شود، بدون آن که دیگر ترس ربوده شدن وجود داشته باشد، راحت زندگی کنند.
  
 
{‫{‬چپ‌چین}}
 
{‫{‬چپ‌چین}}
ترجمه‌ی امین
+
ترجمهٔامین
 
{‫{‬پایان چپ‌چین}}
 
{‫{‬پایان چپ‌چین}}
  
سطر ۶۵: سطر ۶۵:
  
  
حالا که وسیله‌ی گرم شدن پیدا کرده‌اند
+
حالا که وسیلهٔگرم شدن پیدا کرده‌اند
  
 
دور هم جمع می‌شوند
 
دور هم جمع می‌شوند
سطر ۱۰۹: سطر ۱۰۹:
  
  
نگهبانان می‌دانند که این حرف پایه‌ی درستی ندارد،
+
نگهبانان می‌دانند که این حرف پایهٔدرستی ندارد،
  
 
چرا که جانورها هم مانند من و شما
 
چرا که جانورها هم مانند من و شما
سطر ۱۲۲: سطر ۱۲۲:
 
که رهسپار سفر دریا هستند
 
که رهسپار سفر دریا هستند
  
به‌نشانه‌ی خداحافظی دست تکان می‌دهد.
+
به‌نشانهٔ خداحافظی دست تکان می‌دهد.
  
  

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۵۹

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۱

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۲

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۳

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۴

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۵

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱۶


موریسیو گاتی[۱]

تصاویری که در این صفحات از نظرتان می‌گذرد، از یکی از غیرعادی‌ترین کتاب‌های کودکان گرفته شده است. نام این کتاب در جنگل چه‌ها می‌شود کرد، و نام مؤلف آن موریسیو گاتی است که یک کاریکاتور‌ساز با استعداد اوروگوئه‌ئی است.

این کتاب از سوی «مرکز اطلاعات و مدارک جهان سوم» در شهر بارسلون منتشر شده و بیانگر و گویای داستانی ساده و تمثیلی دربارهٔحیواناتی است که در جنگل بومیِ خود به‌دام افتاده‌اند و در باغ وحشی روزگار می‌گذرانند. موریسیو گاتی تصاویر کتاب را در سال ۱۹۷۱، هنگامی که خودش هم در سربازخانهٔنیروی دریائی در شهر مونته ویده‌ئو، زندانی بوده کشیده است. او این تصاویر را، جدا جدا برای دختر سه ساله‌اش می‌فرستاد و هنگامی که دخترش دو هفته یک بار به‌ملاقات او به‌زندان می‌آمد اشعار ساده‌ئی را که مربوط به‌هر یک از تصاویر بود برایش می‌گفت و دخترک آن‌ها را به‌حافظه می‌سپرد. داستان، سرانجام بدین نحو کامل شد.

گاتی پس از آزاد شدن از زندان، به‌عنوان تبعیدی راهی اسپانیا شد و کتابِ مصّورِ او دو سال و اندی پیش در آن‌جا به‌چاپ رسید. اما برادرش خِراردو و برادرزاده‌اش آدریانا که هشت ماهه باردار بود، به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ در کشورش «ناپدید» شده‌اند. و اینک مقدمهٔکوتاه کتاب گاتی که بیان‌کنندهٔاوضاع و احوالی است که سبب پیدایش و تألیف آن شده - و چند صفحه‌ئی از متن کتاب.


«در اوروگوئهٔامروز تهیه و آماده کردن چنین کتابی یکسره غیرممنکن است. نه بدان جهت که رژیم درنده‌خویِ نظامی به‌زندانیان اجازه نمی‌دهند جز پیام‌های بسیار کوتاه چیز دیگری برای خانواده‌های‌شان بفرستند - که آن نیز باید ماهیتی مثبت داشته باشد و بی‌هیچ استثنائی مشمولِ سانسور شدید نیز هست - بل بدان رو که بسیاری ازین زندانیان در زندان مجردند یا خیلی ساده «ناپدید» شده‌اند. کسانی که از سوی نیروهای مسلح زندانی شده‌اند زیر شکنجه‌های وحشیانه قرار می‌گیرند، یا آن‌ها را در زندان‌های پنهانی نگه می‌دارند و خانواده‌هاشان ماه‌ها و حتی سال‌ها از سرنوشت آنان بی‌خبر می‌مانند، بسیاری‌شان به‌قتل رسیده‌اند و احسادشان به‌صورت شناور در آب‌های ریوده لاپلاتا به‌دست می‌آید یا به‌حالت سوخته یا قطعه قطعه شده و قابل شناسائی در این گوشه و آن گوشه کشف می‌شود.»

{‫{‬ستاره}}

جانوران در جنگل بسیار نیک‌بختند و با هم کار و زندگی می‌کنند - فیل، جغد، لاک‌پشت، ببر، پرنده‌ها، حلزون‌ها. خانواده‌ئی از خوک‌های دریائی نیز در دریائی که همان نزدیکی است مسکن دارند. پرنده‌ها به گردآوری شاخه‌های کوچک می‌پردازند، و در ساختن لانه به‌یکدیگر کمک می‌کنند.

همه‌شان جنگلی را که در آن زندگی می‌کنند دوست می‌دارند، کار می‌کنند و زحمت می‌کشند تا هر یک هر چه را که مورد نیاز اوست داشته باشد و گرسنه نماند. آن‌ها جنگل و درختان آن را دوست می‌دارند، همچنین زمین و میوه‌های زمین را. و بچه‌های‌شان را هم طوری بار می‌آورند که آن‌ها نیز کار بکنند و زحمت بکشند و مهربان باشند، تا وقتی که بزرگ شدند هرآنچه را که نیاز دارند داشته باشند و گرسنه نمانند.

گاهی هم جلسه‌ئی تشکیل می‌دهند تا دربارهٔچیزهائی که لازم است در جنگل انجام گیرد گفت‌وگو کنند. از دور و نزدیک دور یکدیگر جمع می‌شوند، و فیل هم برای روشن کردن آتش چوب می‌آورد.

جانورها دور آتش می‌نشینند، اما جغد به‌عنوان مراقب بالای درخت می‌ماند تا آن‌ها را از هر خطر احتمالی آگاه سازد.

یک شکارچی، که هیچ چیز دربارهٔزندگی جنگل نمی‌داند و برای جانورها هم اهمیتی قایل نیست وارد جنگل می‌شود که آن‌ها را بگیر به‌باغ‌وحش ببرد، و خیلی زود موفق می‌شود محل گردهمائی آن‌ها را کشف کند.

جغد با آن که هشیار است شکارچی را که پس از گستردن دام و گذاشتن تله پشت درختی پنهان شده نمی‌تواند ببیند. و شکارچی با بردباری متنظر می‌ماند تا جانورها همه در دام و تله گرفتار شوند.

جانورها که از خطر بو نبرده‌اند هنگامی که به‌طرف محل گردهمائی می‌روند گرفتار شکارچی می‌شوند، و او آن‌ها را به‌سوی بندر می‌برد و به‌کشتی منتقل می‌کند. فیل و خوک‌های دریائی هم در میان جانوران گرفتار شده هستند.

جانورها را که دلواپس و نگرانند به‌شهری بزرگ می‌برند و در باغ‌وحش زندانی می‌کنند. آنها پشت میله‌های قفس احساس بدبختی می‌کنند و دل‌شان برای جنگل تنگ می‌شود. شکارچی، به‌دروغ، به‌نگهبانان باغ‌وحش می‌گوید که این جانوران بسیار خطرناکند و به‌آن‌ها نزدیک نباید شد. اما همهٔنگهبانان این حرف را باور نمی‌کنند، بعضی آن‌ها می‌دانند که جانوران فقط و هنگامی خطرناک می‌شوند که مورد آزار قرار بگیرند.

هر روز یکشنبه دختر کوچولوئی به‌دیدن جانورها می‌آید. دیدار این دختر کوچولو اندکی از غم و اندوه آن‌ها می‌کاهد.

یک روز شکارچی می‌کوشد جانورها را به‌خوردن آشامه‌ئی وادارد که پر از کرم است؛ و صدای آنان چنان اوج می‌گیرد که به‌جنگل می‌رسد.

کبوتر سیاهی از راه می‌رسد و برای جانورها با خود نامه‌ئی می‌آورد که در آن نوشته شده است در وطن‌شان جنگل همه چیز رو به‌راه است و دوستان آزاد تصمیم به‌فرار دادن آنها گرفته‌اند. آنگاه با کمک نگهبان مهربانی دست به‌اقدام می‌زنند، و دختر کوچولو راه بندر را به‌آن‌ها نشان می‌دهد.

دختر کوچولو، درحالی که آن‌ها با کشتی به‌جنگل بومیِ خود برمی‌گردند، به‌نشانهٔخداحافظی برای‌شان دست تکان می‌دهد. جانورها به‌جنگل که می‌رسند تصمیم می‌گیرند گودال‌های عمیقی حفر کنند تا بدین وسیله از خطر شکارچی‌ها در امان بمانند. اکنون دیگر می‌توانند بدون آن که کسی مزاحم‌شان شود، بدون آن که دیگر ترس ربوده شدن وجود داشته باشد، راحت زندگی کنند.

{‫{‬چپ‌چین}} ترجمهٔامین {‫{‬پایان چپ‌چین}}


‪::‬فیل را همه تحسین می‌کنند

‪::‬چون چوب گرد می‌آورد

‪::‬و آتش روشن می‌کند

‪::‬تا دوستانش را از سرما نجات دهد.


حالا که وسیلهٔگرم شدن پیدا کرده‌اند

دور هم جمع می‌شوند

که جلسه‌ئی تشکیل بدهند.


در جنگل همیشه خطر هست.

جغد نگهبانی می‌دهد

که اگر بیگانه‌ئی دید

جمع را خبر کند.


اما با همه هشیاری

نمی‌تواند شکارچی زیرکِ بیرحم را

که پشت درختی پنهان شده است ببیند.


‫::‬ماهی و خوک دریائی به‌هم نرسیده
‫::‬در تور شکارچی
‫::‬گرفتار می‌شوند.


‫::‬فیل نیز سرنوشت مشابهی پیدا می‌کند
‫::‬چون که او هم به‌دام شکارچی می‌افتد.


در باغ وحش

شکارچی به‌نگهبانان هشدار می‌دهد

که مراقب جانورهای وحشی و شریر

که برای‌شان آورده است، باشند.


نگهبانان می‌دانند که این حرف پایهٔدرستی ندارد،

چرا که جانورها هم مانند من و شما

خواستار آزادی خویشند.


دختر کوچولو روی اسکله ایستاده است

و برای جانورها

که رهسپار سفر دریا هستند

به‌نشانهٔ خداحافظی دست تکان می‌دهد.


پاورقی‌ها

‪#‬{‫{‬پاورقی|۱}} Mauricio Gatti