جشن بزرگ: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳۰: سطر ۳۰:
 
{{ستاره}}
 
{{ستاره}}
  
 +
مراسم آن روز بسیار با ابهت و جالب بود: دوموشک مسافربری بر فراز شهر به‌یکدیگر برخورده روی دو آسمان‌خراش بزرگ سقوط کرده بود. بدین جهت در این حادثه بهجت‌انگیز ملی علاوه بر دو هزار و یکصد مسافر و سرنشین موشک‌ها اردویی متجاوز از ده هزار نفر نیز در آتش‌سوزی آسمان‌خراش‌های دوگانه جان باخته بودند. در مجموع، تنها در یک روز دوازده هزار نفر از سکنه‌ی شهر زحمت را کم کرده بودند ولاجرم همین که خبر میمنت اثر نمتشر شد تمامی آژیرهای الکترونیک شهر به نشانی شادی به‌صدا در آمد. روز بعد که نتیجه‌ی تلفات دوازده هزار و یکصد و شصت سه نفر گزارش شد، دیگر شهردار و رییس اداره‌ی کشاورزی و مسوول اداره‌ی آمار روی پابند نبودند وبا این که هر دو برادرِ تنیِ رییس آمار با تمام افراد خانواده‌شان در این ماجرا منزل به‌دیگران پرداخته بودند، ازشادی در پوست خود نمی گنجید.
  
 +
سیل تلگراف تبریک بود که از همه سو به‌دفتر رییس جمهوری و حضرت نخست‌وزیر و دیگر مقامات ذی‌ربط مخابره می‌شد و خلایق، حادثه‌ی مولمه را صمیمانه خدمت حضرات مع‍ظم شادباش می‌گفتندو بقای عمر و عزت ایشان را خواستار می‌شدند!
 +
 +
سرانجام مقرر شد آن روز در هر یک از تالارهای کلیسا به‌طور جداگانه مراسم جشن ترحیم برگزار شود.
 +
 +
بازماندگان کشته‌شدگان هر یک از دو موشک در سالن جداگانه، و بازماندگان کشته‌شدگان هر یک از آسمان‌خراش‌ها نیز در سالن‌های دیگر احتماع کنند وجشن به وسیله‌ی عالیجناب شهردار افتتاح شود. ولی رادیوها وتلویزیون‌ها در آخرین لح‍ظه در بخش خبری خود اطلاع دادند که شخص ریاست جمهوری و همه‌ی اعضای هیات دولت نیز رسماً در مراسم شرکت می‌کنند تا این موهبت عظمی و این گشایش غیر منتظره را که نصیب شهروندان گرامی شده است حضوراً به‌بازماندگان حادثه تسلیت عرض کنند. رییس آمار با دقت تمام، آمار کشته‌شدگان را از جهت سن و سال و جنسیت طبقه‌بندی کرده بود ومسوول اداره‌ی کشاورزی گزارش تطبیقی کامل از موشوع را با درصد صرفه‌جویی در مصرف مواد‌غذایی درجزوه‌ی کوچکی چاپ کرده بود که به‌محل جشن آوردند تا بین حضار توزیع شود. دسته‌ی موزیک نظامی، در لباس‌های مخصوصی ضد تشعشعات اتمی و کلاه‌های گردِ سفید، با ابزارهای کوچک مشغول نواختن مارش بودند.
 +
 +
از دیگر اعضای دسته عجیب‌تر، طبال ارکستر بود که چند دکمه‌ی سفید به‌طور ردیفی در دو سمت کلاهش به‌چشم می‌خورد. حکمت دکمه‌‌ها این بود که با فشار به‌سمت راستی‌ها گُمب و گُمب طبل بزرگ به‌گوش می‌رسید و با فشار به سمت چپی‌ها راپّ و راپِّ طبل کوچک شنیده می‌شد. 
 +
 +
همه‌ی آلات و ادوات موسیقی گذشته - از قبیل شیپورها و قره‌نی و
  
 
==پاورقی‌ها==
 
==پاورقی‌ها==

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۴۸

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۴۲


محمد درخشانی

جمعیت جهان به چهار‌و‌نیم میلیارد نفر رسید جراید

سال ۲۰۵۰ میلادی است. در یکی از پایتخت‌های بزرگ جهان، زیر سقف رفیع یکصد و پنجاه متری کلیسای شهر که تماماً با بتن مسلح الوان و شیشه‌های رنگین ساخته شده مراسمی برپاست. بنا، براساس آخرین طرح کلیساهای مدرن در چندین طبقه ساخته شده است. نیاز جمعیت سی میلیونی شهر به کلیساهای بزرگ‌تر مسلم بود، اما با کمبود زمین در داخل شهر، سرانجام تصمیم گرفته شد در گوشه‌ی تنها پارک باقیمانده‌ی شهر کلیسای بلندی در چندین طبقه ساخته شود و هر طبقه یا تمام طبقات آن در مراسم مخصوص جشن یا عزاداری مورد استفاده قرار گیرد.

سال‌ها بود که دیگر کسی حال و حوصله عزاداری و برگزاری مراسم یادبود برای مردگان را نداشت، و به‌همین اکتفا می‌شد که جنازه‌ها را برای سوزاندن به شهرداری تحویل بدهند و خاکستر آن‌را -اگر خواستند- از دفتر مخصوص اموات تحویل بگیرند. فقط دو سه سالی بود که بنا به‌پیشنهاد شهردار، در مواقعی که تعدادی از مردم، یکجا، طی حادثه‌یی از دست می‌رفتند مجلس یادبودی برپا می‌شد. دراین مراسم دیگر نوجوانان در کلیسا سرود نمی‌خواندند. ارگ کلیسا هم از سال‌ها پیش الکترونیک شده بود. بار‌اول در آغاز مراسم، دکمه‌های خودکار کامپیوتر ارگ را یکی از جوان‌ها اشتباهاً روی یکی از آهنگ‌های شاد گرشوین [۱] میزان کرد که موجب فرح و انبساط خاطر جمیع حاضران شد،. و در دفعات بعد هم مراسم یادبود را با اجرای قطعات نشاط‌انگیز انجام دادند و از آن پس پایکوبی و رقص در مراسم عزاداری به‌صورت رسمی قابل قبول در آمد.

در آن هنگام مقالات مفصلی در روزنامه‌های شهر به‌چاپ رسید که آیا رقص و شادمانی در مراسم عزاداری جایز است یا خیر،. و اظهارنظرهای موافق و مخالف صاحبنظران نیز به‌تفصیل در جراید منعکس شد.

عالیجناب اسقف اعظم شهر اظهارنظر کرده بود که: «سنت خواندن آواز در مراسم عزاداری از اینجا نشأت گرفت که لازم بود حال و شوری به‌مجالس ترحیم داده شود. به‌نظر نمی‌رسد که نوع آهنگ و به خصوص ریتم آن، آن قدرها موردنظر بوده باشد. به‌‌هر حال برما فرض است که به‌یاد درگذشتگان باشیم، خواه با آهنگ غم‌انگیز خواه با آهنگ شاد. همین قدر که حرکات ما گویای اندوه‌مان باشد کفایت می‌کند.»

در جواب افاضات اسقف اعظم، کمیسر کشاورزی محل اظهار لحیه کرده بود که: «با کمبود مواد غذایی و تلمبار‌شدگی جمعیت در شهرها، مرگ نه تنها یک مصیبت و فاجعه نیست، بلکه راستش را بخواهیم یک دریچه‌ی اطمینان است. و هر چه دهنه‌ی این درچه بازتر و گشادتر باشد برای دیگران گشایش بیش‌تری به‌بار می‌آورد. به‌عبارت ساده، اگر دو دهان بسته شود بهتر از یک دهان است. به‌عقیده‌ی ارادتمند، اگر برای حوادث مهم از قبیل سقوط هواپیما و حریق و سیل و زلزله و‌امثالهم که تعداد تلفات در یک وحله از ده‌ها نفر بیش‌تر باشد حتماً و حتماً و به طور مسلم باید جشن ملی گرفت.»

و در شماره‌ی فردای همان روزنامه، شهردار محل نوشت: «اکنون چند سالی است که دیگر حتی برای ساختن کوره‌های جنازه‌سوزی هم جا نداریم. با این که سال‌ها است همه‌ی گورستان‌ها را تبدیل به‌مزرعه کرده‌ایم و نود و پنج درصد مردگان سوزانده می‌شوند، باز ناگزیریم در همین سال آینده در چند نقطه‌ی شهر کوره‌های جدیدی احداث کنیم. درحال حاضر، در گورستان‌ها فقط قهرمانانِ ملی و رجال دولت به‌خاک سپرده می‌شوند. آن هم در گورهایی که فقط ده سال باقی می‌ماند و ناگزیریم بعد از ده سال با کمال شرمندگی سنگ قبر را برداریم، استخوان‌های حریف را بریزیم دور و شخصیت مهم تازه‌یی را به جای آن دفن کنیم... همشهریان گرامی و خوانندگان محترم باید توجه داشته باشند که هم اکنون طرح تقلیل مدت ده سال به‌پنج سال را هم در شهرداری آماده کرده‌ایم که قرار است به‌زودی تسلیم مجلس شود.»

در موضوع جمعیت شهر، تا آن لحظه چندین بار قوانین تنظیم خانواده اصلاح و تعویض شده بود، ساختن تختخواب دو نفرا سال‌ها بود که جنایت ملی شمرده می‌شدو مجازات بسیار سنگینی داشت. سن بازنشستگی به سی و پنج تقلیل یافته، رفته رفته، نوعی وحشت از پیری بر همه جا سایه افکنده بود.

***

مراسم آن روز بسیار با ابهت و جالب بود: دوموشک مسافربری بر فراز شهر به‌یکدیگر برخورده روی دو آسمان‌خراش بزرگ سقوط کرده بود. بدین جهت در این حادثه بهجت‌انگیز ملی علاوه بر دو هزار و یکصد مسافر و سرنشین موشک‌ها اردویی متجاوز از ده هزار نفر نیز در آتش‌سوزی آسمان‌خراش‌های دوگانه جان باخته بودند. در مجموع، تنها در یک روز دوازده هزار نفر از سکنه‌ی شهر زحمت را کم کرده بودند ولاجرم همین که خبر میمنت اثر نمتشر شد تمامی آژیرهای الکترونیک شهر به نشانی شادی به‌صدا در آمد. روز بعد که نتیجه‌ی تلفات دوازده هزار و یکصد و شصت سه نفر گزارش شد، دیگر شهردار و رییس اداره‌ی کشاورزی و مسوول اداره‌ی آمار روی پابند نبودند وبا این که هر دو برادرِ تنیِ رییس آمار با تمام افراد خانواده‌شان در این ماجرا منزل به‌دیگران پرداخته بودند، ازشادی در پوست خود نمی گنجید.

سیل تلگراف تبریک بود که از همه سو به‌دفتر رییس جمهوری و حضرت نخست‌وزیر و دیگر مقامات ذی‌ربط مخابره می‌شد و خلایق، حادثه‌ی مولمه را صمیمانه خدمت حضرات مع‍ظم شادباش می‌گفتندو بقای عمر و عزت ایشان را خواستار می‌شدند!

سرانجام مقرر شد آن روز در هر یک از تالارهای کلیسا به‌طور جداگانه مراسم جشن ترحیم برگزار شود.

بازماندگان کشته‌شدگان هر یک از دو موشک در سالن جداگانه، و بازماندگان کشته‌شدگان هر یک از آسمان‌خراش‌ها نیز در سالن‌های دیگر احتماع کنند وجشن به وسیله‌ی عالیجناب شهردار افتتاح شود. ولی رادیوها وتلویزیون‌ها در آخرین لح‍ظه در بخش خبری خود اطلاع دادند که شخص ریاست جمهوری و همه‌ی اعضای هیات دولت نیز رسماً در مراسم شرکت می‌کنند تا این موهبت عظمی و این گشایش غیر منتظره را که نصیب شهروندان گرامی شده است حضوراً به‌بازماندگان حادثه تسلیت عرض کنند. رییس آمار با دقت تمام، آمار کشته‌شدگان را از جهت سن و سال و جنسیت طبقه‌بندی کرده بود ومسوول اداره‌ی کشاورزی گزارش تطبیقی کامل از موشوع را با درصد صرفه‌جویی در مصرف مواد‌غذایی درجزوه‌ی کوچکی چاپ کرده بود که به‌محل جشن آوردند تا بین حضار توزیع شود. دسته‌ی موزیک نظامی، در لباس‌های مخصوصی ضد تشعشعات اتمی و کلاه‌های گردِ سفید، با ابزارهای کوچک مشغول نواختن مارش بودند.

از دیگر اعضای دسته عجیب‌تر، طبال ارکستر بود که چند دکمه‌ی سفید به‌طور ردیفی در دو سمت کلاهش به‌چشم می‌خورد. حکمت دکمه‌‌ها این بود که با فشار به‌سمت راستی‌ها گُمب و گُمب طبل بزرگ به‌گوش می‌رسید و با فشار به سمت چپی‌ها راپّ و راپِّ طبل کوچک شنیده می‌شد.

همه‌ی آلات و ادوات موسیقی گذشته - از قبیل شیپورها و قره‌نی و

پاورقی‌ها

  1. ^  جرج گرشوین موسیقی‌دان امریکایی که آثار خود را براساس قطعات جاز و تصانیف عامیانه به‌وجود آورده است. (۱۸۹۸-۱۹۳۷).