بر پاک و پلید...

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۸ توسط Mohaddese (بحث | مشارکت‌ها) بر پاک و پلید...» را محافظت کرد (‏[edit=sysop] (بی‌پایان) ‏[move=sysop] (بی‌پایان)))
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۳
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۳


بر پاک و پلید...

چون خور ز فروغ خود جهان آراید،

بر پاک و پلید اگر بتابد شاید؛

نه نور وی از هیچ پلید آلاید،

نی پاکی او ز هیچ پاک افزاید.

جامی


امید آوردم...

چون عود نبود، چوب بید آوردم،

روی سیه و موی سپید آوردم؛

تو خود گفتی که ناامیدی کفر است،

بر قول تو رفتم و امید آوردم.

ابوسعید مهنه


شرم

با نفس همیشه در نبردم، چه کنم؟

وز کردهٔ خویشتن به دردم، چه کنم؟

گیرم که ز من درگذرانی به کرم،

زین شرم که دیدی که چه کردم چه کنم؟

خیام


درد ته پیاله

چون درد ته پیاله باقی است هنوز،

شادم که بهار لاله باقی است هنوز؟

در کیش توکل غم فردا کفر است،

یکروزه می دو ساله باقی است هنوز.

غالب


دریاب

ای «درد» مرا از نغمه‌هایم دریاب،

آهنگ من از صوت و صدایم دریاب؛

ای زمزمه پرداز بسان قانون،

تفصیل مقامم از نوایم دریاب.

درد