اندیشیدن دربارهٔ جوامع پیش از سرمایه‌داری به‌چه کار می‌آید؟: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۹: سطر ۱۹:
  
 
   
 
   
1- در مبارزه ایدئولوژیکی میان کسانی که می‌خواهند جامعهٔ بشری را تغییر دهند (و به عبارت دیگر، می‌خواهند جامعهٔ معینی را در راه جدید معینی اندازند) و کسانی که می‌خواهند خصائص اساسی جامعه همواره ثابت بماند و تغییر نپذیرد، از تاریخ می‌توان یاری گرفت. من به اظهار نظرهای کسانی که خود را در فراسوی رویداد‌ها قرار می‌دهند اعتقادی ندارم زیرا انسان‌ها هستند که تاریخ خود را – ولو در شرائط عینی معین می‌سازند. البته من عقیده ندارم که قوانین حاکم بر جامعه همانند قوانین حاکم بر طبیعت عمل می‌کنند؛ همچنین به نظام واحدی (cosmogonie) که هم جامعه و هم طبیعت را در بر گیرد (حتی اگر آن را به نام
+
1- در مبارزه ایدئولوژیکی میان کسانی که می‌خواهند جامعهٔ بشری را تغییر دهند (و به عبارت دیگر، می‌خواهند جامعهٔ معینی را در راه جدید معینی اندازند) و کسانی که می‌خواهند خصائص اساسی جامعه همواره ثابت بماند و تغییر نپذیرد، از تاریخ می‌توان یاری گرفت. من به اظهار نظرهای کسانی که خود را در فراسوی رویداد‌ها قرار می‌دهند اعتقادی ندارم زیرا انسان‌ها هستند که تاریخ خود را – ولو در شرائط عینی معین می‌سازند. البته من عقیده ندارم که قوانین حاکم بر جامعه همانند قوانین حاکم بر طبیعت عمل می‌کنند؛ همچنین به نظام واحدی (cosmogonie) که هم جامعه و هم طبیعت را در بر گیرد (حتی اگر آن را به نام «ماتریالیسم دیالک تیکی» هم بخوانیم) معتقد نیستم. با این همه اعتقاد دارم که کیفیت تفکرات کسانی که می‌خواهند جامعه را تغییر دهند به ضرورت بهتر از کیفیت تفکرات کسانی است که می‌کوشند تا جامعه را در حال رکود نگه دارند. دلیل اعتقادم این است که جامعه همواره تغییر می‌کند. بنابراین همهٔ آن‌ها که می‌خواهند جامعه را از حرکت باز دارند کسانی هستند که ناچار این امر بدیهی – یعنی حرکت دائمی جامعه – را انکار می‌کنند و برای انکار این واقعیت، سعی دارند تا فکر را به امور جزئی بکشانند تا به این وسیله بتوانند از «انتزاع» و «تعمیم» – یعنی دو عمل فکری و ذهنی که برای هر کار عملی ضروری است – اجتناب کنند و طرز تفکری را که مبتنی بر اخلاق افلاطونی یا کنفوسیوسی است جایگزین این دو سازند.
 +
اما کسانی را هم که در پی تغییر جامعه هستند نباید به عنوان خدایان شمرد، زیرا میان هدف هائی که بر می‌گزینند و دنبال می‌کنند و نتایجی که به دست می‌آورند تفاوت بسیار است.
 +
من می‌کوشم تا در اینجا ترازنامه‌ای موقت و مختصر، و شاید هم پیش پا افتاده و خطرناک (زیرا ممکن است آماج تیر انتقادهای گوناگون قرار گیرد) از آنچه از تاریخ آموخته‌ام عرضه کنم. من در این کار، همان دید گاهی را دنبال می‌کنم که شنو (chesneaux) مورخ فرانسوی با روشن بینی و شرافت و شهامت بیان کرده است. او می‌گوید: تنها «زمان کنونی» است که می‌تواند معنائی به «گذشته» بدهد.

نسخهٔ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۳۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۰۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۰۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۱۱۸

سمیرا مین از متفکران و اقتصاد دانان مصری است. کتاب‌ها و نوشته‌های او بی‌شک یکی از غنی‌ترین و پربار‌ترین تحلیل های مارکسیستی را از مسائل امپریالیسم و وابستگی و عقب ماندگی در زمان حاضر به دست می‌دهد. «جوامع پیش از سرمایه داری و سرمایه داری» یکی از آثار اخیر این نویسنده است که می‌پردازد به بحث دربارهٔ «اندیشیدن دربارهٔ جوامع پیش از سرمایه داری به چه کار می‌آید؟»، «آنچه می‌توان از مردم‌شناسی آموخت»، «چند مساله مربوط به روش تحقیق درباره تاریخ پیش از سرمایه داری»، «رشد متکی به خود، استقلال اقتصادی دسته جمعی، و نظم اقتصادی نوین بین المللی»، «آیا بورژوازی هنوز هم طبقه ئی متعالی است؟» در این شماره ترجمه بحث اول این کتاب به نظر خوانند گان می‌رسد. روشن است که ترجمهٔ این متن به دلیل موافقت مترجم با تمامی نظریات نویسنده نیست، و بیشتر از آن روست که نویسنده به بحث در مسائلی می‌پردازد که آشنایی با آن‌ها برای فارسی زبانان می‌تواند مفید فایده باشد. ا. م. جهانی


1- در مبارزه ایدئولوژیکی میان کسانی که می‌خواهند جامعهٔ بشری را تغییر دهند (و به عبارت دیگر، می‌خواهند جامعهٔ معینی را در راه جدید معینی اندازند) و کسانی که می‌خواهند خصائص اساسی جامعه همواره ثابت بماند و تغییر نپذیرد، از تاریخ می‌توان یاری گرفت. من به اظهار نظرهای کسانی که خود را در فراسوی رویداد‌ها قرار می‌دهند اعتقادی ندارم زیرا انسان‌ها هستند که تاریخ خود را – ولو در شرائط عینی معین می‌سازند. البته من عقیده ندارم که قوانین حاکم بر جامعه همانند قوانین حاکم بر طبیعت عمل می‌کنند؛ همچنین به نظام واحدی (cosmogonie) که هم جامعه و هم طبیعت را در بر گیرد (حتی اگر آن را به نام «ماتریالیسم دیالک تیکی» هم بخوانیم) معتقد نیستم. با این همه اعتقاد دارم که کیفیت تفکرات کسانی که می‌خواهند جامعه را تغییر دهند به ضرورت بهتر از کیفیت تفکرات کسانی است که می‌کوشند تا جامعه را در حال رکود نگه دارند. دلیل اعتقادم این است که جامعه همواره تغییر می‌کند. بنابراین همهٔ آن‌ها که می‌خواهند جامعه را از حرکت باز دارند کسانی هستند که ناچار این امر بدیهی – یعنی حرکت دائمی جامعه – را انکار می‌کنند و برای انکار این واقعیت، سعی دارند تا فکر را به امور جزئی بکشانند تا به این وسیله بتوانند از «انتزاع» و «تعمیم» – یعنی دو عمل فکری و ذهنی که برای هر کار عملی ضروری است – اجتناب کنند و طرز تفکری را که مبتنی بر اخلاق افلاطونی یا کنفوسیوسی است جایگزین این دو سازند. اما کسانی را هم که در پی تغییر جامعه هستند نباید به عنوان خدایان شمرد، زیرا میان هدف هائی که بر می‌گزینند و دنبال می‌کنند و نتایجی که به دست می‌آورند تفاوت بسیار است. من می‌کوشم تا در اینجا ترازنامه‌ای موقت و مختصر، و شاید هم پیش پا افتاده و خطرناک (زیرا ممکن است آماج تیر انتقادهای گوناگون قرار گیرد) از آنچه از تاریخ آموخته‌ام عرضه کنم. من در این کار، همان دید گاهی را دنبال می‌کنم که شنو (chesneaux) مورخ فرانسوی با روشن بینی و شرافت و شهامت بیان کرده است. او می‌گوید: تنها «زمان کنونی» است که می‌تواند معنائی به «گذشته» بدهد.