اندیشه‌ها و خبرها... ۱

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۳
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۳
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۴
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۴
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۵
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۵
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۶
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۶
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۸
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۸
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۹
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۳۹
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۰
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۰
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۱
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۱
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۲
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۲
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۳
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۳
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۴
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۴
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۵
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۵
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۶
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۶
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۸
کتاب هفته شماره یک صفحه ۱۴۸


به‌قراری که مطبوعات فرانسه گزارش داده‌اند ، جوایز شعر و ادبیات سال ۱۹۶۱ آن‌کشور به‌آثار و نویسندگان وشاعران زیر تعلق گرفته است :


جوائز شعر :


جائزه آکادمی فرانسه :

به‌ مجموعه آثار شاعرانه آقای ژرژ دولاکی

جائزه آرشون - دسپه‌روش :

به مجموعه شعر «سرزمین درختان‌آتش» اثر بانولیژل‌لومبارموری

و مجموعهٔ شعر «خوابناک» اثر آقای شارل فورو

و مجموعه شعر «آفرینش پوست و شیرهٔ نباتی» اثر بانو ژاکلین‌دولپی

جائزه آرتیگ :

به مجموعه شهر «فریال» اثر آقای میگو برتراند

و مجموعه شعر «گور شاعران» اثر آقای موریس هارتوی

جائزه کاپ دوویل :

به مجموعه «زخمهای آواز من، گلبوتهٔ خون» اثر آقای نوئل روئه

و مجموعه شعر «جرقه در ابرها» اثر آقای آندره لوکسلو

و مجموعه شعر «آوازهای گازل و سایه‌های دوست داشتنی» اثر آقای گوسلاوهودبرت

و مجموعه شعر «تماشای غروب ژوئن» اثر خانم مارسل‌ژوانیه

و مجموعه شعر «برآب‌زمان» اثر آقای فرنان ترریژه

جائزه داوین :

به مجموعه شعر «یادداشتهای روزانه» اثر آقای رولان‌ویکتور

و مجموعه شعر «در باغ خدایان» اثر بانو ماری آنتوان دوهل

جائزه فرانسواکوپه :

به مجموعه شعر «عشق عظیم‌تر» اثر آقای کلود کیلانو

جائزه هنزولن :

به مجموعه «شنل وشمشیر» اثر آقای مارسل سابلو

و مجموعه شعر «افسون زبان» اثر آقای ژان سیل‌ور

جائزه ژوفری - رانولت :

به مجموعه شعر «گورمشیلن» اثر دوشیزه آندره گابری‌یل‌بری

جائزه ژوسولین :

به مجموعه شعر «پروانگان بی‌چیز مهربان» اثر آقای برناردگیومه

جائزه لابله - وکولین :

به مجموعه شعر «معابر» اثر آقای لوئی‌دبار

و مجموعه شعر «آوازهای متروک» اثر بانو مارسل دونو

و مجموعه شعر «شعر واقعی» اثر آقای بیلو

جائزه آمه‌لی مززورور :

به خاطر آثار شاعرانه ه - سوگین

و مجموعه «رویای کودکی» اثر آقای کریستیان روبرت

و مجموعه «بر ساحل ریک‌زار ، توده‌های صدف» اثر آقای فرانسیس رانولدون

جائزه پونتوکولانت

به مجموعه شعر«نیمرخ‌های منظره» اثر آقای موریس دولابوتی‌یر

جائزه ویلسن :

به مجموعه شعر «کوزه‌ای برای ستارگان» اثر آقای ژان ماری فلوری


جوائز ادبیات :


جائزه نارسیس میشو :

آقای ژان مورو به کتاب «ذوق در سبک شاتوبریان

آقای پ - مرو به کتاب «نقد ادبی در فرانسه»

آقای لیولوهیر به کتاب «معانی و بیان ، و دستور نگارش»

جائزه پ - لوئی‌میله

آقای شارل اگژرمان به کتاب «برای تو.... که دست داری»

آقای هانری‌ژوبرل به کتاب «جوانی خطرناک»

جائزه مون‌تیون

خانم مارگرت ساوبن‌بی‌وسکو به کتاب «پرنده بهشت»

آقای ژان‌مارک‌مونتگر به کتاب «فرانسوا اگزاویه در ناحیه لاتن»

خانم کاسن لی‌نوال به کتاب «کشورم در رهگذر افسانه‌ها»

جائزه روبرژ :

آقای دومینیک دورو به کتاب «دورانهای پایان‌نیافته»

جائزه سنتور :

آقایان ژ - کالیشه و شانتولن به کتاب «تفسیری بر قواعد فرانسه»

آقای ژ- باربیه به‌کتاب «لغات وسبک په‌کی»

جائزه انیس - سوگالا :

خانم کریستیان‌فورنیه به کتاب «مسیح و حومه»

جائزه سوبریه‌آرنول :

آقای موریس وتییه به کتاب«گرگ کوچولو، گوش بده»

جائزه ته‌سونیر :

آقای تئودورروی‌سن به کتاب «معراج»

جائزه تورله :

آقای دکتر ژ- پی‌شیر به کتاب «آگد»

جائزه وگادوویمان و لوددوویمان :

آقای دکتر پل‌توبی به کتاب «نصویر عیسی بر صلیب»

آقای ژ- روزه به کتاب «کلونی پیر من زندگی می‌کند»

جائزه امیل اوژیه :

آقای ماری‌بوری‌بوله‌ به کتاب «پایان دنیا»

جائزه تی‌سوران :

آقای آندره‌سورنین به کتاب «سروان کالیسین»

جائزه بروکت‌کونین :

آقای ادموندپونیون به کتاب «یونان»

آقای هانری پل‌ایدو به کتاب «عمارات‌و گنجینه‌ها و روشنان گل»

آقای کابری بل لابلان به کتاب «دون‌پدروی اول اثر پروسیه مریمه»

آقای ره‌ورران پدرامه‌روش به کتاب «اوژن مازانو»

دوشیزه لین دورز به کتاب «شاهزاده خانم سبز چشم»

آقای اپستوگی به کتاب «به نام‌پدر»

آقای گی‌دو‌شو‌دونای به کتاب «پیش‌گوئی اهل شهر»

آقای ژ- پ- وبه به کتاب «تکوین یک اثر شاعرانه»

آقای اودی‌زبو به کتاب «انی‌بال»

جائزه زبان فرانسه :

ضمنا مدالهائی نیز به نامبردگان درزیر اهدا گردیده است :

آقایان کارمن‌ماری‌یا ، مارسلواسپازیانی، هامل زیب‌دی ، ادوراد ژومنل ، آنژوژیل و دوشیزه بله


نقاشی



چندی پیش نمایشگاه فرانسه‌بوسیله خانم نینا خروشچف در پارک آرام و ساکت ۱۲۰۰۰۰ متر مربعی سوخولینکی افتتاح شد . درزیر خلاصه‌ئی از آنچه فرستادگان مخصوص مطبوعات فرانسوی از مسکوبرای نشریات خویش فرستاده‌اند نقل می‌کنیم :

«مردم مسکو بابی‌صبری هرچه تمام‌تر، ساعت‌ها پیش‌از گشایش درهای پارک سوخولینکی صف‌کشیده بودند. در دو ساعت اول‌گشایش نمایشگاه، دوهزار بلیط ورودی فروخته شد . مردمی که ازنمایشگاه دیدن میکردند بسیار خوشحال بودند و اظهار می‌داشتندکه براستی مثل اینکه در خود فرانسه به‌گردش و سیر وسیاحت پرداخته‌اند .

چهارهزار تن ازفرانسویان مقیم مسکو هجوم آورده بودند تاببینند که هموطنانشان پس‌از جنگ و پس‌ازآن همه ناملایمات‌که در دوران جنگ متحمل شده‌اند ، اکنون چه ارمغانی آورده‌اند .

هنر مدرن به‌هیچ‌وجه میان روس‌ها طرفدار وعلاقمندی ندارد .آنچه موردپسند آنهاست ،آثار فولکولوریک است وچیزهائی که‌حس میهن‌پرستی را برانگیزد.تماشاچیان نمایشگاه ، وقتی به‌آثار مدرن مخصوصاً درنقاشی می‌رسیدند ،انگار باچیز خوشمزه مضحکی روبه‌رو شده‌اند .

معذلک بدون اینکه‌کوچکترین حرکتی از روی مسخرگی بروزدهند باکنجکاوی خاص خویش می‌کوشیدند از «راز» آن‌ها «سردرآورند» وسرآخر نیزچیزی دستگیرشان نمی‌شد !-جالب است‌که حتی مجسمهٔ بالزاک اثر رودن هم‌که درفرانسه به‌صورت یک پیکره «کلاسیک» درآمده به‌نظر خانم خروشچف « چیز مضحکی » بود که «به‌هرچیزی شباهت داشت جزبه‌بالزاک

در سفارت فرانسه ، خبرنگار فیگاروی ادبی بانویسنده‌معروف روسی ایلیاارنبورگ مصاحبه‌ئی به‌عمل آورد . ارنبورگ ، برای دوستان فرانسویش آنچه راکه یک‌هنرمند روسی در مورد هنرپلاستیک می‌اندیشد ، تشریح کرد واین نکته رامورد بررسی قرار دادکه چرا هنرمدرن در شوروی طرفدار و علاقمندی ندارد .

خبرنگار فیگارو می‌نویسد : «ارنبورگ نقاشی مدرن را عموماً ونقاشی مدرن مارا خصوصاً خیلی خوب می‌شناسد .ارنبورگ می‌گفت :

- شما تابلوهای رنوار ماتیس ودیگران را نشان می‌دهید، کار خوبی می‌کنید .ولی آنچه مادر موزه پوشکین داریم خیلی پرارزش‌تر ازاین‌هاست . در عوض ما از براک چیزی نداریم وشما هم در این نمایشگاه بیش‌از یک تابلو اورا به‌ما عرضه نداشته‌اید .»

جالب‌ترین چیزی‌که در روز افتتاح نمایشگاه اتفاق افتاد این بود که آقای فرانسیس تره‌بین‌جاک ، مدیرکل دائمی نمایشگاههای‌کتابهای‌فرانسوی درکشورهای خارجی ، پس ازپایان سخنرانیش گفت :

« - اجازه میخواهم یک‌جلد کتاب‌به‌خانم خروشچف تقدیم کنم .

نینا بادست‌پاچگی گفت :

« - نه! نه! این‌کتاب برایم گران تمام می‌شود !

آقای تره‌بین‌جاک جواب داد :

« - این‌ کتاب اهدائی نمایشگاه‌کتابهای‌فرانسوی است ، و مسلماً برایتان گران تمام نخواهد شد .

آنگاه یک‌ جلدکتاب «ناراس بولیا » که تصویری از «ناراس بولیا» روی جلد آن‌رسم شده‌بود ، به‌خانم خروشچف تقدیم کرد .

نینا به‌محض دیدن عکس پشت جلد ، قیافه‌اش تغییر کرد ، چینی برابروان خود انداخت و به‌روسی چیزی‌گفت که مترجم آن را چنین ترجمه‌کرد :

« - خانم خروشچف میگوید: «تاراس بولبا» که ریش نداشته. تاراس بولبای ما این مرد ریشوئی‌که نقاش شما رسم کرده ، نیست !

پس‌از چندی زن اول اتحاد جماهیر شوروی سرش را تکان دادوگفت : « - چرا، چرا . اوریش داشته ...

و موج خنده ، حاضران در نمایشگاه را فرا گرفت ...


در فستیوال نقاشی‌ایالت‌وانتابرن، گروه شرکت کنندگان مذهبی فستیوال وعده داده‌اند که به تصویب هیئت‌داوران به نقاشی که بیش از دیگران به «حجب‌وآزرم» آثار خویش توجه داشته باشد، یک بیلچه نقره جائزه بدهند.

این هفته نمایشگاه آثار نقاشان خردسال در پاریس افتتاح شد، و جایزهٔ اول «طرح» به «مال وه‌ره» کودک یازده ساله تعلق گرفت ...

مجلهٔ «نوارنبلان» که این طرح‌رابچاپ رسانیده است می‌نویسد :

هنگامی که استاد پیکاسو را برای‌تماشای این طرح به نزدیک آن بردند ، تابناگوش قرمز شد و گفت :

« - اگر منظورتان این است که این‌اثر خیلی به کارهای من شباهت دارد ، باید به‌تان بگویم متأسفانه من دیگر خیلی‌وقت است که به این شیوه نقاشی نمی‌کنم!»



سینما


از «دانی‌کی» پرسیدند : پاریس چطور جائی است ؟» جواب داد :

«شهر ولنگ و وازی است که توش اتومبیل پیدا نمیشود ، اما همین خودش محاسن زیادی دارد . چون که آدم مجبور می‌شود پیاده راه بیفتد ، ودر نتیجه ، زیبائی‌های فراوان پاریس را کشف‌کند ...

باوجود این ، پیاده‌ روی باعث می‌شودکه وقتی به منزل رسیدید و کفشتان را درآوردید ، بوی گربه مرده به دماغتان برسد !»


خبرنگارها متعجب شدند و در صدد کشف علت پیاده روی آقای «دانی‌کی» برآمدند . قضیه از این قرار بود : -مدیر موسسهٔ «کلمبیا» برای نخستین شب نمایش فیلم «من‌وسرهنگ» هنرپیشهٔ‌بزرگ کمدی را به پاریس دعوت کرد و باوگفت که در فرودگاه ، با همان ماشین «رولز رویس» قراضه‌ئی که توی فیلم ظاهر شده‌ئی منتظرت خواهم بود.


اما افسوس که «رولز رویس» قراضه‌ برای آوردن دان‌کی به فرودگاه«اورلی» رفته بود ، وجت مسافربری که دانی‌کی در آن بود ، در فرودگاه «بورژه»به‌زمین نشست ، و سرانجام آقای دانی‌کی پس‌از مدت زیادی معطلی مجبور شد شخصاً در صدد تهیهٔ وسیله برآید . ولی‌مسافرها و تاکسی‌ها همه رفته بودند ، و هنرپیشه مشهور ناچار شد شب را به وضع‌ناراحتی در فرودگاه سحر کند ... قرقر ولندلند «دانی‌کی» علتش همین بوده است!



در مورد تیتوف ،دومین انسان‌کیهان‌نورد شوروی ، همه چیز گفته شده‌است جزاین‌که او ، بیش‌از هرچیز دیگر ، مردی شاعر است !

میان عکس‌های جالبی که از اودرمجلهٔ ایماژدوموند(چاپ پاریس) نشریافته ، یکی هم‌این عکس است‌که اورابازنش تامارا هنگام خواندن اشعارشاعرموردعلاقهٔ او ولادیمیر مایاکوفسکی- شاعر پیشرو و مدرنیست روس - نشان می‌دهد.




در حاشیه فستیوال « کان »

چه نشاطی است زندگی ، اثر رنه‌کله‌مان ، تنها فیلمی بود که ناقدان‌هنری کان را خنداند وبه تحسین وستایش سازندهٔ آن واداشت .

پی‌یربیلار در مورد این فیلم می‌نویسد :

«گرجه این فیلم ، بسیاری را خواهد خنداند ، اما این نکته به‌تنهائی قابل توجه‌نیست. آنچه مهم است پیام شادمانی ، آزادی ، وبزرگی و علو مقام انسانی است‌که در این فیلم نشانه های درخشانی از آن به‌چشم می‌خورد .»

آقای ژان‌دوبار نونسولی - ناقد هنری لوموند -می‌نویسد:

«چقدر لذت‌بخش است‌که انسان از چیزی که دوست می‌دارد سخن بگوید ... این فیلم ، کمدی نشاط‌آوری است که دست استادی آن رابه‌وجود آورده . من شرط می‌بندم هر که آن را ببیند دو ساعت تمام بخندد ... چقدر باید از آقای کله‌مان از این که چنین اثر ارزنده‌ئی برای ما ساخته است سپاسگذار باشیم !»


با این همه این اثر هیچ نوع جایزه‌ئی درکان به‌دست نیاورد و این امر ، فرانسویان را خشمگین ساخت و نسبت به بی‌نظری داوران فستیوال کان بی‌اعتقاد کرد .

از جمله، آقای روبرت‌گازال- درروزنامهٔ فرانس‌سوار داوران کان را به« تحسین احمقانه » متهم کرده است . زیرا «داوران محترم فستیوال » ازاین فیلم «فقط باتحسین یاد کرده بودند».



آلدوکس هاکسلی نویسندهٔ معاصر انگلیسی ، این اواخر برای آنکه هنگام معرفی و نمایش پیس شوهر خواهرش ژرژنووو حضور داشته باشد ، به وزون‌لارومن رفته بود .

هفته‌نامهٔ «فیگارویادبی » در این فرصت مصاحبه‌ئی بااو ترتیب داد که در زیر نکاتی از آن به نظر شما می‌رسد :

هاکسلی ، در مورد علت سفر خودگفت:

- من ژرژ نووو را بسیار دوست می‌دارم و انگیزه سفرم چیزی جز همین علاقمندی نیست .


خبرنگار فیگارو از او پرسید :

- روزنامه‌ها نوشته بودند که کلیه دستنویس‌ها ، مقدار معتنابهی ازیادداشتها و مقداری از اسناد شخصی شما در لوس‌آنجلس طعمه حریق شده ، و ازمیان رفته . آیا این خبر درست بود ؟

- بله ، همه‌اش ازبین رفته ودر میان شعله‌های آتش به خاکستر مبدل شده‌است. تنها چیزی که برایم باقی مانده ، رمانی است که به تازگی تمام کرده‌ام ...

- چند سال می‌شد که اروپا راندیده بودید ؟

- از ۱۹۵۸ تاکنون .

آنگاه هاکسلی از انحراف اخلاقی جوانان و کودکان به تفصیل سخن گفت‌و اثرات نامطلوب سینما ، رادیو و تلویزیون را در روح و فکر جوانان ، برشمرد .

هاکسلی گفت که :

«- رادیو ، سینما و تلویزیون تمام وقت کودکان و جوانان را ضایع می‌کند و آنان را از هر کار و تلاش و کوشش ذهنی و فکری ، حتی از انجام تکالیف مدرسه و دانشگاه خود باز میدارد . مسخره است که وقتی از یک دانشجوی امریکائی پرسیده‌اند : «چرا تمرین‌ های زبان لاتینت را ننوشته ، مسائل ریاضی خودرا حل نکرده‌ای؟» جواب داده است: «رادیوی من خراب شده بود ، حوصله هیچ کاری را نداشتم !»

- شما چه داروئی را برای درمان‌این درد تجویز میکنید ؟

- اصلاح سیستم غلط تربیتی اما به‌طور عمیق و نه بازبان ، قائل شدن شخصیت و ارزش و اعتبار برای کودکان وجوانان... و کوشش همه‌جانبه و پی‌گیر برای تغییر سازمان غلط فکری آنان .

- آیا شما نظریات روسو را برای‌درمان این درد کافی نمیدانید ؟

- نه‌آقا . دنیای ما دنیای دیگری‌است بس دشوار تر و بس پیچیده‌تر از دنیای روسو ... در زمان‌روسو ، رادیووتلویزیون و سینما وجود نداشت در دوران حیات روسو هنوز پادشاهان پیاده راه می‌رفتند یا به کالسکه می‌نشستند ، حال آنکه‌عصر ما عصرسرعت‌های سرسام‌آور است.امروز حتی دیگر کودکان ولگرد و بی‌چیز نیز پیاده راه نمی‌روند . مادر عصرتوانگری زندگی می‌کنیم ، و این توانگری کودکان را از طبیعت جدا کرده است . آن‌هادیگر طبیعت را دوست نمیدارند حتی‌زمان‌کودکی من هم که پیاده یا با دوچرخه چندین کیلومتر راه می‌پیمودم ، زمانی بسیاردور به‌نظر می‌رسد . انگار قرن‌های بسیاری‌از آن روزگاران گذشته است ...

- از نقاشان کدام یک را بیشتر می‌پسندید ؟

- من بیش‌از همه به‌این نقاشان انگلیسی‌علاقه دارم. کونستابل، بونینگتون و تورنر ،همچنین به امپرسیونیست ها و نقاشان عصر «سونگ» چین و به‌نقاشان دو قرن بعد از این تاریخ ژاپن علاقمندم.

- در میان پرتره سازان به‌کدام یک بیشتر علاقمندید ؟

- من «انگر» را بسیار دوست می‌دارم. به‌نظر من پرتره‌های او حتی از پرتره‌های «رافائل» نیز فوق‌العاده زیباتر است .



کتاب



سامرست‌موآم (نویسندهٔ ۸۷ ساله انگلیسی) خاطرات خودرا تحت عنوان دوران ژنده‌پوشی به رشته تحریر کشیده لیکن اصراری دارد که این کتاب ، جز پس از مرگ وی منتشر نشود . شایعه‌ئي نیز درمورد همین نویسنده رواج دارد وآن این است که‌وی،دستنویس همه آثار خودرا از میان برده‌است.

هانری توماس نگارش آخرین کتاب خود: «شکار گنج‌ها» را به پایان رسانده است. این کتاب ، تحقیقی است در آثار نویسندگان و شاعران قرن نوزدهم به بعد فرانسه ، روسیه ، آلمان ، انگلستان و آمریکا .

متن فرانسوی تعلیمات بودا نیزکه توسط والپولا راهولا ترجمه و آماده شده است، در ماه سپتامبر امسال منتشر خواهد شد.

یکی ازروزنامه‌های استکهلم خبرداده است که به احتمال قریب به یقین ،جایزه ادبی «نوبل» امسال ، به کتاب «شبانه‌ها» اثر شاعر سیهپوست آفریقائی «لئوپولد سه‌دارسنقور» و یا به «امه‌سه‌زئر» تعلق خواهد گرفت ...

یکی از میلیونرهای فرانکفورت ، نمایشگاه جالب‌توجهی به سرمایهٔ خویش در پشت ویترین‌های بزرگ‌ترین‌کتابفروشی شهر ترتیب داده بودکه «نمایشگاه ادبیات آلمان در غربت (۱۹۴۵-۱۹۲۹)» نام داشت .

آرشیوهای ملی ، مهمترین و جالب‌ترین کتب و رسالات ادبی آلمانی راکه درزمان هیتلر درخارج از مرزهای این‌کشور نشر یافته است ،در اختیار این نمایشگاه گذاشته بودند.

تاکنون ، عدد این کتب و رسالات به یک میلیون و هفتصد هزار عنوان بالغ شده است !

در فرانسه به مناسبت صدمین سال تولد رابیندرانات‌تاگور مراسمی برپاشد. این مراسم که به سرپرستی آقای‌آندره‌مالرو در آمفی تئاتر دانشگاه‌سوربون‌صورت پذیرفت ، از تله‌ویزیون پاریس نیز پخش گردید. ان.ار.اف نیز بدین مناسبتنمایشگاهی از آثار تاگور ترتیب داده بود.

انگار روزبروز برطرفداران هنرعکاسی افزوده می‌شود ، زیرا طی سال گذشته پانصدو پانزده میلیون حلقه فیلم درامریکا به منظور عکسبرداری به مصرف رسیده، که این مقدار ۱۵ درصد بیش ازچهارصدو پنجاه میلیون حلقه فیلمی است‌که‌درسال قبل مصرف شده است .