ارتش آزادیبخش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
The printable version is no longer supported and may have rendering errors. Please update your browser bookmarks and please use the default browser print function instead.
فریدون فریاد
سربازان
- گل میگیرند و
- گریه میکنند.
مردم بهسربازان
- گل میدهند
و سربازان
- گل
- گریه میکنند.
قوچعلی
دوستعلی
گداعلی
قربانعلی
- حسن
- حسین
- اصغر
- علی
از مزرعه آمدهاند
از کارخانه آمدهاند
آنها خود را گلِ دستِ مردم میدانند
آنها
- خود را
- مردم
- میدانند-
- مردم
برای همین
سرباز سبزْعلی
تیر خالی میکند
- توی قلب ژنرال
و ژنرال سیاه
- -غلامعلی-
- میافتد
- و خون سیاه
- از او
- بیرون
- میریزد.
- بیرون
- از او
مردم
خود را سرباز میدانند؛
از کارخانه میآیند
از مزرعه میآیند
و ارتش میسازند
و ژنرالهای سیاه را
یکی
- بعد از
- دیگری
- میکشند
- دیگری
و وطن را آزاد میکنند.
برای همین است که سربازان
- گل میگیرند و
- گل گریه میکنند.
- گل میگیرند و