آموزش

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۳۸ توسط Ainaz (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۸۶


(بازی در یک پرده)

صحنه: کلاس درس. تودهٔ درهم بچه هائی که حالت کودکانهٔ خود را از دست داده‌اند. در میان همهمه و هیاهو، دو نفر بر سر تکهٔ نانی به‌هم پیچیده‌ا‌ند. چند تن ماسک‌هائی بر چهره می‌زنند و ادا در می‌آورند. دیگران در حرکاتی خشونت‌بار می‌کوشند خود را سرگرم کنند.

یکی از بچه‌‌ها (فریادکنان):-بچه‌ها، آقامعلم اومد. آقامعلم!

سکوت.
بچه‌ها شتابزده سر جاهای‌شان می‌نشینند. معلم، کیف به‌دست وارد می‌شود.

یکی از بچه‌‌ها -برپا!

همه بر می‌خیزند.
معلم :- بشینین بچه‌های خوب. اگه یادتون باشه در درس‌های گذشته گفته بودم هر چیزی برای خودش جائی داره.

خنده جای خود، گریه جای خود، تفریح وشادی جای خود، کار کردن و درس خوندن هم جای خود. اما مثل اینکه یه عده از شما این درسارو به‌خاطر نسپردین یا خدا نکرده یادتون رفته. الان که من داشتم به‌کلاس می‌اومدم صدای خنده و شادی شماها به‌گوشم خورد. البته من خوب می‌دونم که بچه‌هائی به‌سنّ شما احتیاج به‌تفریح دارن. اما نه توی کلاس. چون اگه قرار باشه توی کلاس بخندیم یعنی اینکه خدا نکرده نظم و مقرراتو رعایت نکردیم.